مرور برچسب

کتاب پنجاه و پنج

کتاب پنجاه و پنج (۱۶): محمد تهامی‌نژاد (۱۳۲۱)

برادر بزرگتر همیشه آنجاست تا در کوچه و خیابان‌های اطراف بازار تهران، او را به گردش ببرد. به سینما می‌رود و معجزه پرده سفید و اتقا تاریک و نور درخشان را که سایه‌هایی قصه‌گو می آفرینند را کشف می‌کند. سایه‌ها برای حکایت‌ها دارند.…

کتاب پنجاه و پنج (۱۵): پرویز تناولی (۱۳۱۶)

هرگز «هیچ» چیزی چنین آکنده نبوده؛ هرگز آسمان آن‌قدر خالی و زمین آن‌قدر سبک و خاک آن‌قدر نمناک و درختان آن‌قدر مبهم. در موزه «بریتانیا»، پله‌ها پایانی ندارند، بر سر هر پیچ، «هیچ»ی هست و در هر«هیچ»ی به یاد قفل‌هایی می‌افتی که گویی…

کتاب پنجاه و پنج (۱۴): ژازه تباتبایی

نقاش، قد کوتاهی دارد و کمی فربه است. چشمان سیاه عمیق و بزرگی صورتش را نشانه‌گذاری کرده‌اند. چشمانی باز. بیش از اندازه باز. نامش را پیش رویش می‌گذارد و آن را از نو می‌سازد. حال «ژازه» است و جای «طین» ها را به «تا» داده است. هنرمندی زاده…

کتاب پنجاه و پنج (۱۳): ع. پاشایی

ع. پاشایی آن روز، زیر درخت انجیر ِ پیر، با ساقه‌های کهن ِ درهم پیچیده‌ روزگارن دراز، بودای فرزانه‌ای نشسته بود. در رویا بود. خواب می‌دید خواب می‌بیند: به پرنده کوچکی تبدیل شده که سال‌های زندگی را در همه شکل‌ها و رنگ‌ها و قصه‌ها و زیبایی‌ها…

کتاب پنجاه و پنج (۱۲): بهرام بیضایی

سربازان باستانی با سلاح‌ها و کلاه خودها و سپرهایشان در خیابان‌های شهر ما و کوچه‌های تنگ روستاهایمان قدم می‌زنند و شاعرانه سخن می‌گویند. زمان، امروز است. زمان دیروز است. زمان، همیشه است. مکان اما، پهنه فرهنگ ماست. با نمادها و نشانه‌هایش.…

کتاب پنجاه و پنج (۱۱): علی بلوکباشی

مردجوان در روستاهای کردستان در جستجوی چیست؟ میان دراویش. فرهنگ مردم برایش معنایی عمیق دارد که در این روستاها می‌یابد و در فیلمی مردم‌شناسی که مشاور آن است. در مشهد اردهال این مردم چه شور و حالی دارند. قالی‌ها را می‌شویند و بر سردوش می‌گیرند…

کتاب پنجاه و پنج (۱۰): محمد ابراهیم باستانی پاریزی

در شهرداری، ده بیست نفری به گرد میز بزرگی نشسته‌اند. میزبان یک به یک آن‌ها را به استاد معرفی می‌کند. استاد هر بار سرش تکان می‌دهد و لبخندی می‌زند. سپس با کلام شمرده که خاص اوست، حدس خود را درباره منشاء جغرافیایی نام هر فرد می‌گوید و به…

کتاب پنجاه و پنج (۹): ژاله آموزگار

کتاب پنجاه و پنج / عکس‌های مهرداد اسکویی/ یادداشت‌های ناصر فکوهی/ نه/  ژاله آموزگار (1318) در اتاق کوچک طبقه اول دانشکده ادبیات و زبان‌های باستانی‌، گوشه‌ای هست و یک میز خالی. جایی برای مردی بزرگ. با کت و شلوار قدیمی و قهوه‌ای رنگ. با…

کتاب پنجاه و پنج (۸): منوچهر انور

کتاب پنجاه و پنج / عکس‌های مهرداد اسکویی/ یادداشت‌های ناصر فکوهی/ هشت/  منوچهر انور (1307) صدایی شگفت‌انگیز به گوش می‌رسد. ما را به خود می‌خواند. چیزی برای شنیدن هست. چیزی شگفت‌انگیز. خود ِ صدا. آهنگی عجیب دارد. گویی نیازی به معنا و…

کتاب پنجاه و پنج (۷):  عزت‌الله انتظامی

کتاب پنجاه و پنج / عکس‌های مهرداد اسکویی/ یادداشت‌های ناصر فکوهی/ هفت/  عزت‌الله انتظامی (1303-1397) «بچه سنگلج» یک تهرانی تمام عیار است.  با همه نکته‌های مثبت و منفی در این شناسنامه.  هنر  او هم، در خانواده‌اش پسندیده نیست؛…