مرور رده

مقاله‌ها و ترجمه‌های کوتاه

بوطیقای شهر (۷۴)

پیرسانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه بنابراین راهپیمایی‌های پیچ‌درییچ و خسته‌کننده (و در نهایت نوعی حرکت‌های دورانی) وجود داشت و در یک معنی آنها نمی‌توانستند همچون یک رژه نظامی یا یک راهپیمایی مذهبی یا مراسم سوگواری به پایان خود…

انسان‌شناسی درد و رنج (۸۶)

نوشته داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور حالت زایمان موسوم به «ژینکولوژیک» (پزشکی زنان) یعنی لم دادن به پشت در طول چندین ساعت، اغلب به وسیله پزشکان و قابله‌ها مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا نه تنها برای زنان راحت نیست…

بوطیقای شهر (۷۳)

پیرسانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه وقتی تظاهرات به پایان می‌رسید، گروه‌ها متفرق می‌شدند و همانطور که تعداد افراد کمتر می‌شد تاسف و بی‌خبری بیشتر می‌شد. تظاهرات موفق بود اما انتظار بیشتری از آن می‌رفت: پایان گرفتن امتیازات قدیم،…

انسان‌شناسی درد و رنج (۸۵)

ف. لاماز پس از سفری به شوروی، روش زایمان بدون درد (یا زایمان با آماده‌سازی روانی – جسمانی) را وارد فرانسه کرد. البته این اصطلاح چندان درست نیست زیرا درد در این نوع زایمان از بین نمی‌رود بلکه به زن آموخته می‌شود که آن را کنرل کرده و بُعد رنج…

بوطیقای شهر (۷۲)

پیرسانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه ما می‌توانیم لذت و شادمانی‌ای که این تظاهرات به آنها می‌داد را درک کنیم: اینکه از خیابان قوی‌تر باشند، یعنی از جامعه قوی‌تر باشند، اینکه در کاری شرکت کنند که بزرگ و تأثیرگذار باشد، اینکه واقعاً…

انسان‌شناسی درد و رنج (۸۴)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور یک درد مُبهم: زایمان ، «یک شادمانی زجرآور» ژرژ بتای، تجربه درونی زایمان‌های سنتی در زایمان، درد، نه به یک بیماری مربوط می‌شود و نه به یک تصادف؛ درد، سخت و مقطعی است و مادر…

بوطیقای شهر (۷۱)

پیرسانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه میان? خیابان اِشغال می‌شد: نمادی دوگانه؛ از یک سو انسان‌هایی که هرگز صدایشان را نمی‌شنیدیم، زیرا در کارخانه‌ها و کارگاه‌ها زندگی می‌کردند، فرصت می‌یافتند که خود را به نمایش گذارند، و در میان؟ یک…

انسان‌شناسی درد و رنج (۸۳)

داوید لوبروتون، برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور «رییس گروه، سه زخم به من نشان داد که روی آرنج خود داشت و گفت: باید یاد بگیرم که مثل یک هنرمند خودم را زخمی کنم. بعد، او به من یک تیغ ریش‌تراشی داد و نشانم داد چطور باید روی رگم زخم بزنم…

بوطیقای شهر (۷۰)

پیرسانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه به صورتی عام می‌توان گفت که در شهری کاملاً جدید، احتمال تظاهرات سیاسی کمتر به نظر می‌رسد. از همان ابتدا، خیابان‌ها آکنده از خودروها هستند، رهگذران بی‌وقفه در گذرند. این فعالیت‌های خستگی‌ناپذیر…

انسان‌شناسی درد و رنج (۸۲)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور آن‌هایی که در آخرین مرحله آویخته شدن مشارکت می‌کنند، کسانی‌اند که داوطلب شمن شدن هستند: کسانی که «همانطور که آویخته شده‌اند، به خورشید خیره می‌شوند»؛ طناب‌ها از خلال پوست سینه آن‌ها عبور…