مرور رده

یادداشت‌ها

کتاب پنجاه و پنج (۲۶): جلال ستاری

کوچه‌های رشت در غروب‌های نمناک شب‌های تابستان. کوچه‌های تنگ خیابان‌های پاریس ِ انقلابی ِ رمان ِ بینوایان هوگو. و کتابخانه‌ای در رشت. فضایی افسانه‌ای که گویی تمام کتاب‌های جهان را در خود جای داده است. در کتابفروشی‌های شهر، پرسه زدن برای…

کتاب پنجاه و پنج (۲۵): محمدعلی سپانلو

تهران، شهر دردمندی است. شهری که بسیار بر آن جفا رفته است. تهران، شهری است که بسیار دشنام می‌خورد. شهر صبوری است: آرام و کم توقع. زشت است اما در زشتی خود، زیبایی شاعرانه‌ای دارد. تهران، شهری است که شاعری عاشق دارد. سپانلو. دانشگاه تهران جایی…

کتاب پنجاه و پنج (۲۴): پری زنگنه

صدایی در خواب، آرام زمزمه می‌کند. صدا از دوردست می‌آید. راه تاریک است. به زحمت می‌توان به سویش رفت.  صدایی فرشته‌وار. ترانه‌های محلی. با قدرت آوازهای کلاسیک بر صحنه یک اپرای شکوهمند.  تهران است. تالار رودکی. پاریس، لندن، نیویورک. آواز در…

کتاب پنجاه و پنج (۲۳): رسول بخش زنگشاهی (۱۳۲۰-۱۳۹۹)

شاید بسیار ندانند «قیچک» چیست. نامی عجیب  برای سازی عجیب. یک ساز زهی؛ می‌گویند تبارش به بربط می‌رسد و در خانواده اروپایی خود‌، یعنی در میان «لوت» ها، آهنگ‌های بی‌شماری برایش سروده‌اند. و با کنسرت‌های فراوانی هم آوا شده‌ است؛ اما در این…

کتاب پنجاه و پنج (۲۲): رضا دقتی (۱۳۳۱)

کودکان افغان شادمانند. «آینه» آنجاست. و رضا. رضا باز هم آنجاست.« آینه» برای آموزش کودکان نعمتی است. و برای زنان هم. حالا زنان افغان به همّت او مجله‌ای هم دارند: «پرواز». رضا آنجاست. با صورت مهربان و خندانش. با دوربین‌های بزرگ و کوچک و…

تسلیت به مردم ایران

در حرکت تروریستی روز گذشته بیش از یک صد نفر از هم‌میهنان ما جان خود را از دست دادند و چند صد نفر زخمی شدند. تروریسم در هر شکل و هر گستره‌ای هیچ گونه توجیهی ندارد و این توطئه وحشیانه که انسان‌هایی بیگناه را نشانه گرفت تا به مقاصدی سیاسی و…

کتاب پنجاه و پنج (۲۱): نجف دریابندری (۱۳۰۸-۱۳۹۹)

جنوبی‌ها آدم‌های گرمی هستند. آبادانی‌ها باز هم بیشتر. و نجف در چهره و زبان و خاطره و زندگی و روایت‌ها و نوشته‌هایش یک جنوبی است. آبادان پر از انگلیسی است. و او بیزار از مدرسه.  پیرمرد در قایقش میان دریای پُرجوش و خروش چه دردها که نمی کشد تا…

کتاب پنجاه و پنج (۲۰): محمد رضا درویشی (۱۳۳۴)

سازها خاموشند. استادان ِ پیر ِ روستاهای دوردست ِ کویر دیگر نمی‌خواهند سازی به دست بگیرند. صدایشان خشک شده. بغض در گلویشان گیر کرده. از چشم‌هایش اشک‌های گرم می‌‌ریزند و زیر لب، زمزمه‌های بی‌صدایی دارند. نوایی در کار نیست. نه جشنی نه عزایی.…

کتاب پنجاه و پنج (۱۹): ایران درّودی (۱۳۱۵-۱۴۰۰)

دوست داشتن، رمز زندگی است. و چقدر قشنگ است که هم دردهست و هم مرهم... نقاش این را می‌گوید و اشکی داغ بر صورتش جاری می‌شود. نور. نور.و بازهم نور. همه جا، نور، نقاشی‌هایش را پُرکرده‌اند.  زمین و آسمان، ابرها و چشم اندازها همه در دسترسند. با…

۲۰۲۴، سال همه خطرها، سال همه امیدها

سال جدید میلادی، در شرایطی آغاز می‌شود که جهان یکی از خطرناک‌ترین موقعیت‌های خود را در دوران پس از جنگ جهانی دوم تجربه می‌کند. تداوم بحران اقلیمی، جنگ و کشتار در خاور‌میانه، اوکراین، یمن،... خشونت‌های بی‌پایان قومی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی در…