مرور رده

مقاله‌ها و ترجمه‌های کوتاه

انسان شناسی درد و رنج (۶۲)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی جان سالم به در بردن از شکنجه نوعی احساس مدیون بودن (و گناه) در فرد ایجاد می‌کند که به سختی می‌تواند از آن رهایی بیابد، همیشه این پرسش مطرح است که چرا من زنده‌ام، در حالی که بسیاری از دوستانم کشته…

بوطیقای شهر – بخش ۵۶

پیر سانسو، برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه ** پرسش این است: آیا باید در این امر نوعی امتیاز منحصربفرد برای ایستگاه در نظر گرفت؟ آیا ما با پدیده‌ای مشابه در یک عمارت کلاه‌فرنگی یا در نقطه‌ای مرتفع‌تر از شهر، حال چه طبیعی باشد…

انسان شناسی درد و رنج (۶۱)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی مرگ نیز می‌تواند به گونه‌ای رهایی تعبیر شود که دارای معنای ارزشمندی است، برای نمونه در نزد ی. بولی که می‌پذیرد قربانی شود تا مبادا زیر شکنجه در هم‌شکسته و دوستان خود را افشا کند. او در نوشته‌هایش در…

ناصر فکوهی بوطیقای شهر – بخش ۵۵

پیر سانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه سکوی پشتی برای پایان دادن به این موضوع، باید به تصویر واپسینی اشاره کنیم که اصل و اساس مضمون مورد بررسی ما را تأیید خواهد کرد‌. موضوع ورود به شهر از سکوی پشتی قطار است که اغلب در…

انسان شناسی درد و رنج (۶۰)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی برای مقاومت دربرابر خشونت باید تهاجم را بیرون از «خود» نگه داشت و با آن وارد مبارزه شد بدون آنکه در دام خشونت‌آمیزش افتاد. هرگونه اطلاعاتی که به صورت اتفاقی از شکنجه‌گران بروز کند نشانه‌ای امیدوار‌کننده…

انسان شناسی درد و رنج (۵۹)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی مارچلو و مارن وینار، از آنچه بر سر پپه، آمده حکایت کرده‌اند: او در زمانی طولانی شکنجه شده بود، به او گرسنگی و تشنگی داده بودند و ناچارش کرده‌‌ بودند مدت‌ها سرپا بایستاد. اما پس از دو هفته، وقتی تمام…

بوطیقای شهر – بخش ۵۴

پیر سانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه یک مشخصۀ ممتاز دیگر، از راه رسیدن جمعی بود. مسافران با چمدان‌هایشان، با امیدهایشان، با کودکانشان از قطار پیاده می‌شدند و در انبوه بی‌نظم خود به دیدار جمعیت دیگری می‌شتافتند که در ایستگاه در…

بوطیقای شهر- بخش ۵۳

تصویر: ایستگاه راه آهن اثر کلود مونه پیر سانسو، برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه 8 دروازه‌های شهر: ایستگاه راه‌آهن چه کسی رویای راه‌یافتن به شهر از خلال دروازه هایش را ندارد- و با این همه، آن زمان‌ها که کسی همچون ژان ژاک روسو…

انسان‌شناسی درد رنج (۵۸)

شکنجه در ژرفنای ِ امری تحمل‌ناپذیر جا خوش‌می‌کند؛ اغلب باورهای انسان را در‌هم می‌شکند و او را به سوی جنون یا انتخاب عامدانه مرگ سوق می‌دهد. شکنجه، فرد را سالم باقی نمی‌گذارد، ولو آنکه بقایای آن بیشتر درونی باشد. یک «رنج ذهنی شدید» (عفو…

انسان شناسی درد و رنج (۵۷)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور شکنجه پیش از هرچیز، هراس هولناکی است از قرار گرفتن زیر سلطه یک بی‌رحمی، بدون آنکه کم‌ترین کنترلی از بیرون وجود داشته باشد. تفاوت ِ هستی‌شناختی میان شکنجه‌گر و قربانی‌اش مطلق است؛ میان درد…