پاره‌ای از یک کتاب(۱۱۱): پاره‌های هنر، معماری و شهر

پاره‌های هنر، معماری و شهر، جلد 2، مجموعه نویسندگان گردآوری و ترجمه ناصر فکوهی، کتابکده کسری/ ۱۳۹۸

هانری برگسون: بینش ِ «رهاشده» هنرمند
گاه‌به‌گاه و بسیار به‌ندرت، رویدادی خوش از راه می‌رسد و انسان‌هایی پدید می‌آیند که احساس و آگاهی آن‌ها کم‌تر درگیر تعلقات زندگی هستند [گویی] طبیعت از یاد برده باشد قوه دریافت ِ آن‌ها را به قوه کنش ِایشان گره بزند. [درنتیجه] وقتی آن‌ها چیزی را تماشا می‌کنند، نگاهشان معطوف به همان چیز است و نه در پی یافتن سودی از تماشای آن چیز، در خدمت خودشان. دریافت آن‌ها [از جهان بیرونی] دیگر تنها باهدف کنش صورت نمی‌گیرد، بلکه دریافت، به‌قصد خود ِ دریافت، انجام می‌شود – هیچ هدف دیگری در کار نیست؛ هیچ‌چیز در کار نیست جز لذت بردن از این دریافت. بدین ترتیب، چنین انسان‌هایی از برخی جنبه‌ها، از خلال آگاهی یا از طریق احساس‌هایشان در گونه‌ای از «رها‌شدگی» و «جدایی» [باز] زاده می‌شوند؛ و بنا بر آن‌که این رهایی به کدامین احساس و کدامین پاره از وجدانشان پیوسته باشد، ما به آن‌ها، نقاشان، مجسمه‌سازان، موسیقی‌دانان یا شاعران نام می‌دهیم. از این لحاظ، دراین فرایند، ما با بینشی مستقیم از واقعیت سروکار داریم که آن را در هنرهای گوناگون بازمی‌یابیم و دقیقاً به دلیل آن‌که هنرمند در پی بهره کشیدن از دریافت‌های خود نیست، می‌تواند شمار بسیار بزرگ‌تری از پدیده‌ها را دریافت کند.
هانری برگسون: اندیشه و حرکت، ۱۹۶۶

هانری برگسون فیلسوف فرانسوی. برگسون با آثاری چون «ماده و حافظه» (۱۸۹۶) «خنده» (۱۹۰۰) «دو سرچشمه اخلاق و دین» (۱۹۳۲) به شهرت رسید. وی پس از ورود به‌عنوان معلم به دبیرستان و دانشگاه، در سال ۱۹۰۰ کرسی فلسفه یونانی را به دست گرفت. در سال ۱۹۲۷ برگسون برنده جایزه نوبل ادبیات شد. برگسون در مفاهیمی چون اخلاق، دین، زمان، تداوم، علّیت دست به بازاندیشی عمیقی زد و بر فیلسوفانی چون ژانکلویچ، دولوز، سارتر، لویناس و مرلوپونتی تأثیر گذاشت.