موزه خیال (۱۲): ولادیمیر کاندینسکی (۱۸۶۶-۱۹۴۴) و آبی ِ آسمانی (۱۹۴۰)

 

ولادیمیر کاندینسکی  را به حق بنیانگذار نقاشی انتزاعی دانسته‌اند. اما این نکته نباید ما را از نقش بزرگ هنر آفریقایی، در شکل‌دادن به حرکت بدوی‌گرایی (primitivism) اروپایی، کوبیسم و سورئالیسم غافل کند. آثار کاندینسکی در بخش عمده آن‌ها، گویای هندسه‌ای پیچیده از ترکیب‌های سنگین رنگ‌ها و خطوط  مغشوش، دقیق یا مبهم، فرورفته در یکدیگر در لایه‌های متعدد هستند که جهان مغشوش او را می‌نمایانند. جهانی که کاندینسکی در سفری دردآور از تجربه زیستی خود از خشونت پایان قرن نوزده روسیه و اروپای جنگ جهانی دوم  برای رسیدن آرامشی نهایی رسانده بود. هرچند این آرامش در کار وی غایب به نظر می‌آمد و برغم تمایل شاید درونی به حرکت به سوی شکل‌های ساده، همواره به شکل‌های آشفته می‌رسید که بی‌معنایی را بدل به معنای خود می‌کردند. رابطه کاندینسکی با مکتب باوهاوس و تفکر خطی او در تدریسش در این مدرسه قابل تامل است. خطوط و حجم‌های ساده، دایره‌ها و خط‌های راست، هرچند همه جا حاضرند؛ اما ترکیب آن‌ها، سرگشتگی و آشفتگی جهان ذهنی کاندینسکی را می‌نمایانند. جهانی پاره پاره، گویی پهنه‌ای که بمباران شده و خطوط  و رنگ‌ها و حجم‌ها را درون یکدیگر آمیخته و در همان حال به رقصی مستانه در آورده است: مستی و رقص در اینجا معانی‌ای هستند که یک هماهنگی را می‌سازند. در این میان، اثر کاندینسکی، «آسمان ِ آبی» جایگاهی ویژه دارد: خوابی که در آرزویش است؛ موجوداتی اثیری، کوچک‌، رنگین، شناور در فضایی از یک پهنه آسمانی ِ آرمانی: اشیاء کوچک رنگین که به بازیچه‌های کوچک می‌مانند. او در این زمان در پاریس با خوان میرو (۱۸۹۳-۱۹۸۳) نقاش اسپانیایی که از جنگ داخلی کشور خود جان سالم به در برده بود، همدم بود. میرو در میان‌سالی، گرمای روح مدیترانه‌ای‌اش را داشت و کاندینسکی در کهن‌سالی، سرمای روح روسی خود را. نقاشی میرو و مجسمه‌هایش، در همان حال  که پیچیدگی  خطوط و حجم‌ها را نشان می‌دادند اما آن‌ها را در گونه‌ای از سادگی فرو می‌‍‌بردند. یک سادگی که بر پهنه نقاشی پراکنش می‌یافت. کاری که نقاشی او را به نقاشی کودکان شبیه می‌کرد؛ با رنگ‌های شاد و به دور از هندسه سنگین آثار کاندینسکی، حتی آنجا که تابلوهایش آکنده از حجم‌‌ها و رنگ‌های سوررئالیستی می‌شدند. اثر عظیم میرو یعنی «سه‌گانه آبی» پهنه‌های آبی با نقطه‌های سیاه کوچک و یک خط کوچک قرمز مورب نه فقط یکی از زیباترین کارهای او بلکه عصاره‌ای از اندیشه مدیترانه‌ای اوست. اقیانوسی از زیبایی که تنها با چند نقطه هستی انسانی و خط سرخی از حیات کار قطع می‌شود. از این رو‌، اثر کاندینسکی را می‌توان در تقاطعی میان انتزاع روسی او و سوررئالیسم اسپانیایی میرو به حساب آورد.