فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی (۱): پیشگفتار سرویراستار

 

فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی / ویراستاران ارشد: آلن بارنارد و جاناتان اسپنسر

گروه نویسندگان ترجمه گروه مترجمان / سرویراستار فارسی ناصر فکوهی / انسان‌شناسی و فرهنگ


بخش نخست


پیشگفتار سرویراستار

انتخاب کتاب «فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی» راتلج[۱] برای ترجمه، بیش از پانزده سال پیش و شاید هم بیشتر انجام گرفت، زیرا این کتاب  به نسل آخر فرهنگ‌های تخصصی در رشته‌های علمی اختصاص دارد و دو تن از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین انسان‌شناسان جهان ویراستاری ارشد آن را برعهده داشته‌اند و در حال حاضر به جرات می‌توان آن را بهترین و معتبرترین فرهنگ جامع انسان‌شناسی دانشگاهی در این حجم دانست. منظور ما از نسل آخر فرهنگ‌ها نیز آن است که فاصله  بسیار زیادی میان این  سبک از نگارش «فرهنگ» یا «دایره‌المعارف» با آنچه عموما ما در قرن نوزده و بیستم شاهدش بودیم و هنوز به همین صورت در ایران  فرهنگ‌های دانشنامه‌ای تخصصی منتشر می‌شود، وجود دارد. در نمونه‌های پیشین که اغلب الگوی آرمانی خود را در دائره‌المعارف معروف فرانسه، می‌یافتند، عموما از  افراد متخصص در حوزه‌های مختلف در کنار گروهی از متخصصان بین‌رشته‌ای، فیلسوفان و نویسندگان حرفه‌ای خواسته می‌شد که دانش بشری را ابتدا در یک مجموعه نخستین تبیین و تدوین کنند و سپس  با دوره‌های  سالانه آن را به روز کنند. این همان سنتی است که  نمونه‌های مشهورش در جهان در «بریتانیکا»‌، «آمریکانا» و… نمونه‌اش در کشور و فرهنگ ما «دائره‌المعارف بزرگ اسلامی» در ایران و «ایرانیکا» در آمریکا هستند. در اینجا سعی آن بود که در هر حوزه فردی متخصص یافته شود که وضعیت دانش انسانی را در باره مدخل مطرح شده بر اساس منابع معتبر تشریح و توضیح دهد و اگر اشکال و ایرادی هم وجود دارد ذکر کند و به مواردی که مورد اختلاف هستند نیز اشاره کند. در گونه‌ای دیگر از دانشنامه‌نویسی که از نیمه دوم قرن بیستم گسترش یافت، ابتدا زبان فرانسه و سپس زبان انگلیسی پیشتاز بودند. در این نمونه مجموعه بزرگ «چه می‌دانم؟» را در فرانسه داریم که از سال ۱۹۴۱ آغاز شدند و تا کنون بیش از جهار هزار عنوان کتاب در ده‌ها هزار جلد منتشر کرده و بسیاری از این آثار به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند. در این کتاب‌ها به مولف که فردی متخصص در حوزه‌ای مشخص بود فرصت بحث و شخصی کردن نظرش داده می‌شد؛ یعنی نه تنها موقعیت موضوع را تشریح و درباره آن بحث‌های مطرح را ارائه می‌داد، بلکه نقطه‌نظر خود را نیز به صورت محدود بیان می‌کرد. اما از این پیش‌تر نمی‌رفت چون این کتاب‌ها برای مخاطبان عمومی نوشته می‌شدند و جای بحث‌های بسیار تخصصی نبود و حجمشان هم در حدود ۱۲۰ صفحه بود و هست تا هم ارزان تمام شوند و برای همه قابل دسترس باشند و هم خوش‌خوان و قابلیت مطالعه بالایی داشته باشند. در زبان انگلیسی هم مجموعه‌های متعدد ادبی، فلسفی، اجتماعی و غیره به همین صورت شروع به انتشار کردند. در زبان فرانسه و سپس انگلیسی، سنت دیگری نیز شکل گرفت که دانشنامه‌های تحلیلی، تخصصی و انتقادی بود. مهم‌ترین این موارد  دانشنامه «اونیورسالیس» بود که از سال ۱۹۶۶ شروع به کار کرد و هنوز (تنها در شکل  برخط) نیز منتشر می‌شود  و در آن بزرگترین نویسندگان فرانسه و فرانسوی زبان درباره همه حوزه‌های دانش بشری مقالات نسبتا طولانی نوشته‌اند که دارای سبک و سیاق نویسنده است و نظرات او را نیز باز می‌نماید. و سرانجام ما به نسل آخر دانش‌نامه نویسی رسیدیم که چه در زبان فرانسوی‌، چه در آلمانی و چه در انگلیسی بسیار رایج شد و شامل مجموعه مقالاتی بودند که یا از افراد مختلف درباره یک موضوع خواسته می‌شد مثلا موضوع «نقد  ادبیات استعماری» یا «نژادپرستی جدید» و یا به صورت فرهنگنامه الفبایی یک حوزه را  گاه با دیدگاه کاملا انتقادی و تحلیلی بررسی می‌کرد نظیر «دانش‌نامه انتقادی مارکسیسم» در فرانسه، یا مجموعه‌های فلسفی و اجتماعی راتلج. کتاب حاضر به این گروه از کتاب ها  تعلق دارد.

دانشنامه انسان‌شناسی فرهنگی و اجتماعی  در پی آن است که در هر مدخل از خود،  از زبان یکی از مهم‌ترین تخصصان و اغلب متخصص‌ترین و معتبرترین دانشمند، موضوعی را به زبانی دانشگاهی و تخصصی  تشریح و تحلیل کند. بنابراین این کتاب  برای دانشجویان، استادان و پژوهشگران این رشته بیش از دیگران ارزشمند است. اما سپس برای همه متخصصانی که از رشته‌های دیگر نیاز هر‌چه بزرگتری به شاخت  پدیده فرهنگ  و اصولا رویکرد بین‌رشته‌ای در خود احساس می‌کنند.

روایت ترجمه این کتاب خود داستانی طولانی است و به زمانی بر می‌گردد که نگارنده حتی نیمی از تجربه نگارش و ترجمه امروزی خود را نداشت. زمانی که هنوز استادی جوان بودم و مایل به آن که به هر قیمتی کاری جمعی بکنم تا شاید بتوان یک جامعه علمی را شکل داد و باید اذعان کنم که این کار را برغم توصیه ناشران پرسابقه‌ای انجام دادم که معتقد بودند و هستند  کار جمعی در ایران ده‌ها بار بیشتر از کار فردی وقت می‌گیرد. به ر‌رو، این خط‌مشی و باور من بوده که ما تا از این دور باطل‌، ولو با خطاهای بسیارو ناگزیر، بیرون نیاییم، نمی‌توانیم انتظار پیشرفت علمی و پیوستن شاید در آینده، به جماعت علمی جهان را  داشته باشیم. از این رو  تمام تلاش خود را کردیم که این کار عملی شود. در ابتدای کار و دو یا سه سال، یکی از دانشجویانم آقای مهرداد میردامادی، کمک بسیار زیادی هم در ترجمه بسیاری از مدخل‌ها و هم در ویرایش کارها می‌کرد که به دلایلی پس از آن چند سال  اعلام انصراف داد؛ اما اثر کار و ترجمه‌های او در این کار کاملا مشهود و جای سپاسگذاری بسیار زیادی از وی وجود دارد. پس از اینکه وی کار را رها کرد به سختی و با توانی که در من باقی بود، به کار به همراه تعداد زیادی از  بهترین مترجمان کشور و البته تعدادی از دانشجویان برجسته که بسیاری از آنها امروز اساتید این رشته و یا رشته‌های موازی هستند به کار ادامه دادیم و  کار را به نتیجه رساندیم. اما مشکل اساسی در آن بود که سرعت اندک ما سبب شد که ویراست جدیدی در سال ۲۰۱۰ از کتاب اصلی منتشر شود که تا اندازه‌ای اندک، با ویراست ۲۰۰۰ متفاوت بود. بنابراین باید تصمیم می‌گرفتیم که آیا به سراغ انطباق دوباره  برویم که کار را بار دیگر سال‌های سال به تاخیر می‌انداخت یا  دانشنامه را در این ویراست به انتشار برسانیم و سپس در چاپ کاغذی یا در ویراست جدیدی آن انطباق را انجام دهیم. و روشن است که کار انطباق را خود مترجمان باید انجام می‌دادند  که برخی درگذشته بودند و برخی مشغله زیاد داشتند و برخی نیز در دسترس نبودند و بنابراین  نمونه اول و نهایی شده‌ای را که به ما داده بودند مبنای انتشار قرار دادیم و البته  مسئولیت خطاهای احتمالی و البته یکدست کردن ترجمه‌ها از لحاظ رسم الخطی و برابرنهادها، همه بر عهده شخص سرویراستار است. اما در آینده بی‌شک این فرصت را فراهم می‌کنیم که همه این دوستان بتوانند  کار خود را بازنگری و با آخرین نمونه دانشنامه انطباق دهند و ما نیز نسخه بروز شده را ابتدا الکترونیک و سپس شاید کاغذی منتشر کنیم.  اما در الکترونیک و تدریجی منتشر کردن این مجموعه دلیل دیگر و مهمی هم هست: اینکه چاپ کاغذی این کتاب به دلیل حجم بسیار زیاد آن (بیش از هزار و پانصد صفحه) بهای تمام شده عملا آن را از دسترس همه دانشجویان و بسیاری از علاقمندان خارج می‌کرد. افزون بر این  باز هم شاید بیش از پنج تا ده سال کار را به تاخیر می‌انداخت. از این رو صلاح را در آن دیدیم تا عمری باقی است، نسحه اولیه را منتشر کنیم.  این کاری است که درباره برخی دیگر از کارهای خویش نیز در آینده نزدیک خواهم کرد زیرا اصولا بحران کتاب کاغذی  به گمان من تا زمانی که دستکم کتابخانه‌های عمومی به شکل بسیار گسترده‌ای در کشور ما  تاسیس و به صورت هوشمندانه اداره نشوند، حل نخواهد شد. در کشورهای توسعه‌یافته نیز خریدار اولیه و مطمئن کتاب‌ها پیش و بیش از هرکسی همین کتابخانه‌ها هستند که سپس کتاب را در اختیار مردم عادی می‌گذارند.

نکته دیگری که درباره این کار باید به آن اشاره کرد و سپاسگذاری زیادی را انجام داد کار  برابر نهادهاست که بسیاری از آنها برای نخستین بار در این رشته انجام می‌گیرند. در این کار ما هم از کمک مترجمان برجسته‌ای که بسیاری از  متون را ترجمه کردند برخوردار بودیم و هم از آثار درخشان استاد و دوست عزیزم آقای داریوش آشوری که زبان فارسی جدید به ویژه در حوزه فلسفه و علوم اجتماعی و انسانی به شدت به وی مدیون است. حتی آخرین نمونه‌های برابرنهادها را با یکدیگر در پاریس در زمستان ۱۴۰۲ بررسی کردیم؛ اما وی باز هم تصمیم‌گیری نهایی را برعهده خود من گذاشت و من نیز نمی‌خواستم و نمی‌خواهم مسئولیت خویش را برعهده کسی دیگر بگذارم، اما سپاس و قدردانی به جای خود باقی است. همین‌طور از همه ناشران و ویراستاران و سایر دستیاران و دانشجویان پیشین و همکاران کنونی که در این کار با من همراه بودند و به ویژه مترجمان بزرگی که صرفا از سر دوستی و احترامی که برای نگارنده قایل بودند، بخشی از این کار را انجام گرفتند و به حقیقت نگارنده را مدیون خود کردند و باز از ایشان پوزش می‌خواهم که نتوانستم بیش از این در حفظ امانت ایشان از خود همّت نشان دهم و البته حُسن نشر الکترونیک در آن است که هر خطایی که اتفاق بیافتد را می‌توان  پس از انتشار  از میان برداشت. بهر‌رو مسئولیت این کار، تمام و کمال‌، هر‌جا خطایی باشد بر عهده شخص من است، و هر‌جا که حُسن و  لطف و دانشی بر کسی بیافزاید  از لطف دوستانی که همراهم بودند. امیدواریم خوانندگان «انسان‌شناسی و فرهنگ»  با نگاه موشکافانه خود هر ایرادی را که می‌بینند به ما تذکر دهند تا پس از بررسی آن را  تصحیح کنیم. ثبت اسامی و برابر‌نهاد‌ها تا حد ممکن یک دست شده است، اما امکان یک‌دست کردن کامل نبود و نیست زیرا  بسیاری از مترجمان که در این کار شرکت داشتند، سبک و سیاق خود را دارند و سیاری از واژگان برای نخستین بار در زبان فارسی منتشر می‌شوند، اما بهر حال بیشتر تکیه نگارنده برای انتخاب  برابرنهادها بر آثار استاد و دوست گرامی‌ام، داریوش آشوری بوده است.

نمونه نخستین کتاب به دلایل فنی و قابل استفاده کردن حداکثر آن در قالب کتاب صفحه بندی شده منتشر نمی‌شود و فکر مقالات مستقل دارد که  بخش به بخش،  پیش خواهیم رفت و به دلیل ادامه یافتن بازخوانی مقالات و مدخل‌ها، انتشار بر اساس آماده شدن هرمدخل انجام می‌شود و نه الفبای فارسی یا انگلیسی. همه این موارد در نمونه‌های بعدی  شکل متعارف دیگری خواهد یافت.

ناصر فکوهی

فروردین ۱۴۰۳

[۱] Barnard, Alan; Spencer, Jonathan (eds.), Encyclopedia of Social and Cultural Anthropology, Routledge, 2000.