خُنُک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر
تا سیزده/ ناصر فکوهی / ۲۹ اسفند
سال سختی بود. سختتر از آنچه فکرش را میکردیم. چه غمها که نخوردیم؟ آرزوی آنکه خشونت و ظلم و فساد بازایستند؛که جوانان زیبایمان، با عشق در آغوش گرم خانوادهشان و ایران زندگی پرباری داشته باشند و نه آنکه در دل خاک سرد بپوسند. اما حاصل هرچه بود،گمان میکنیم نیاز به دمی از آرامش داریم و این چیزی نیست جز نوروز.
بنابراین آرزوی ما آن است که سالهای تلخ این روزگاران، در آینده به خاطرهای اندوهبار، اما به برگی زودگذر، به دانهای شن در کویری بزرگ از تاریخ بلند این سرزمین تبدیل شوند که برگهایی زرین از فرهنگ برای مردمان خود و جهان داشته و دارد.
تا سیزده فعالیتهای اینترنتی ما، کاهش یافته یا باز میایستند. پیروز و خوش کام بمانید و به هیچ دلیلی، با بهانه هیچ غم و درد و سختی، امید را از دست ندهید. امید، تنها سرمایه باقیمانده ما و نسلهای آتی است. اگر امید را فراموش کنیم، آیندگان هرگز ما را نخواهند بخشید و نفرین زمان تا ابد همراهمان. و این سالها ناپایان.
نوروزتان شاد و لبهایتان خندان