مرور برچسب

مهرداد اسکویی

پاره‌ای از یک کتاب (۱۳۴): فرهنگ و زندگی روزمره

ناصر فكوهي- و هر چقدر اين خلاقيت فرهنگي در كشوري بيشتر باشد به خودش مصونيت بيشتري مي‌دهد. اما مي‌خواستم برگرديم به بحث اروپا و آمريكا. يعني سياست اروپا را تحليل كنيم به خصوص فرانسه. من فكر مي‌كنم تجربه فرانسه كمي جاي انتقاد دارد. در عين حال…

پاره‌ای از یک کتاب (۱۱۶): «همراه با باد»

شاید نزدیک به پانزده سال پیش بود که در سال‌های نخست ورود به دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران و زمانی که در حال اولین آماده‌سازی‌ها برای تألیف و ترجمۀ کتابی با نام درآمدی بر انسان‌شناسی تصویری و فیلم اتنوگرافیک (نشر نی، ۱۳۸۷) بودم، به سوی…

پاره‌ای از یک کتاب (۱۰۴): کتاب پنجاه و پنج

عباس کیارستمی عباس آنجا نیست. پشت آن عینک سیاه، تنها یک کودک پنهان شده. کودکی با تمام جهان که برسرش آوار شده. در کوچه‌های ویران و خالی می‌دود، به دنبال آن‌ها که دوستشان دارد و دوستش دارند. آنجا «کانون» است که بر سرش ویران شده. آنجا…

پاره‌ای از یک کتاب(۶۸): کتاب پنجاه و پنج

 کتاب پنجاه و پنج/ یادداشت‌های ناصر فکوهی و عکس‌های مهرداد اسکویی/ تهران/ نشر اتفاق/ ۱۴۰۰ گیزلا سینایی دختر زیبای ِ بلند قامت، در خیابان‌های بوداپست قدم ‌می‌زند. شرق برایش جایی دوردست است. جایی میان کاخ‌های رویایی و خیام و شعر و…

پاره‌ای از یک کتاب (۱۳): کتاب پنجاه و پنج

پاره‌ای از یک کتاب: کتاب پنجاه و پنج، یادداشت‌های ناصر فکوهی و عکس‌های مهرداد اسکویی/ تهران/ نشر اتفاق/ 1400 علی اکبر صادقی میخ‌ها. میخ‌ها. میخ‌ها. پیرمرد، جوانی شادمان است که پیش دوربین شکلک در‌می‌آورد. دشت ِ صورتش را هر کسی هر‌گونه…

پاره‌ای از یک کتاب (۴): کتاب پنجاه و پنج

 کتاب پنجاه و پنج/  یادداشت‌های ناصر فکوهی و عکس‌های مهرداد اسکویی/ تهران/ انتشارات اتفاق/  1400   گیزلا وارگا سینایی  دختر زیبای ِ بلند قامت، در خیابان‌های بوداپست قدم ‌می‌زند. شرق برایش جایی دوردست است. جایی میان کاخ‌های رویایی…

کتاب پنجاه و پنج (۱۴): ژازه تباتبایی

نقاش، قد کوتاهی دارد و کمی فربه است. چشمان سیاه عمیق و بزرگی صورتش را نشانه‌گذاری کرده‌اند. چشمانی باز. بیش از اندازه باز. نامش را پیش رویش می‌گذارد و آن را از نو می‌سازد. حال «ژازه» است و جای «طین» ها را به «تا» داده است. هنرمندی زاده…

کتاب پنجاه و پنج (۱۳): ع. پاشایی

ع. پاشایی آن روز، زیر درخت انجیر ِ پیر، با ساقه‌های کهن ِ درهم پیچیده‌ روزگارن دراز، بودای فرزانه‌ای نشسته بود. در رویا بود. خواب می‌دید خواب می‌بیند: به پرنده کوچکی تبدیل شده که سال‌های زندگی را در همه شکل‌ها و رنگ‌ها و قصه‌ها و زیبایی‌ها…

کتاب پنجاه و پنج (۱۰): محمد ابراهیم باستانی پاریزی

در شهرداری، ده بیست نفری به گرد میز بزرگی نشسته‌اند. میزبان یک به یک آن‌ها را به استاد معرفی می‌کند. استاد هر بار سرش تکان می‌دهد و لبخندی می‌زند. سپس با کلام شمرده که خاص اوست، حدس خود را درباره منشاء جغرافیایی نام هر فرد می‌گوید و به…

کتاب پنجاه و پنج (۶): ایرج افشار

کتاب پنجاه و پنج / عکس‌های مهرداد اسکویی/ یادداشت‌های ناصر فکوهی/ شش/  ایرج افشار (1304-1389) آنجا‏ نشسته‏ است. ‏مثل‏ پادشاهی ‏بر‏ تخت ‏بزرگ‏ و ‏اشرافی. ‏با غروری ‏نه ‏از ‏سر‏خودخواهی، ‏بلکه ‏با ‏افتخار ‏به‏ ‏ آنچه ‏برای میراث‏…