مرور برچسب

مرگ

«پزشکی‌شدن بدن» از تولد تا مرگ

«پزشکی‌شدن بدن» از تولد تا مرگ امیلی مارتین در کتاب خود «زن در بدن» در امتداد اندیشه فوکویی که با «زایش کلینیک، تبار‌شناسی رویکرد پزشکی» (۱۹۶۳) مطرح می‌شود، نشان می‌دهد که چگونه، نظام پزشکی با دردست گرفتن فرایند زایمان، یعنی…

مدیریت فرهنگی مرگ در شهر مدرن ایرانی

سخنرانی ناصر فکوهی در پژوهشکده مطالعات مرگ شفقنا- استاد انسان شناسی دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان شناسی و فرهنگ با تأکید بر اینکه مدیریت شهری باید به سمت کاهش نمایشی و دلخراش بودن مرگ در جامعه، حرکت کند، گفت: پذیرش مرگ به مثابه مرگ…

انسان‌شناسی درد و رنج (۳۵): تلفیق محتوا

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور معنایی که فرد رنج دیده به تجربه دردآور خود می‌دهد، رابطه او را با درد نیز معین می‌کند. اچ کی بِشرِ در طول جنگ جهانی دوم و در جبهه ایتالیا جمعیتی از سربازان زخمی را مشاهده کرده بود که با…

من، مرگ هستم!

نوشتاری با الهام از فیلم مستند «ملف گند» اثر محمود رحمانی: خاطراتی از یک کودک، قربانی جنایات جنگی، درخوزستان جنگ زده زیر آتش بی رحم بعثی ها، در دوران دفاع مقدس هشت ساله گوش کن محمود! این من نیستم، این مرگ است که با تو سخن می گوید: من،…

اندیشه های تصویری (۱۶): مرگ

ظاهرا انسان تنها موجود مرگ باور است؛ مرگ باور بدین معنا که می داند پایانی برای موجودیت فیزیکی اش وجود دارد. این مرگ باوری به شکل گسترده ای در نظام های ابزاری و زبانی انسان خود را بروز داده است و شاید گستره واژگانی که از دور یا نزدیک به مرگ…

گزارش تصویری: چهره پردازی مرگ

مدرنیته، از خلال ساختارهایی اسطوره ای، به آرزویی دیرینه برای بشر تحقق بخشید: جاودانگی. عکاسی و فیلم برداری در کنار سایر ابزارهای بازنمایی و در واقع گرایی خردکننده شان، این امکان (یا لااقل این توهم تصویری) را برای انسان ها به وجود آوردند که…

مرگ

در میان پدیده‌های زیستی زندگی انسانی که به پدیده‌هایی فرهنگی بدل شده‌اند، هیچ پدیده ای دارای قدرت و تاثیر گذاری مرگ نبوده است. مرگ همواره تقدیری محتوم به حساب آمده است و همواره و تقریبا در تمام فرهنگ ها تصور بر آن است که گریزی از آن وجود…

مرگی آرام در شهری واژگونه

واژگونگی هوای تهران در پاییز، پدیده ای شناخته شده است که مرگی آرام اما پیوسته را برای اهالی اش به ارمغان می آورد. سمومی که آرام آرام ریه ها، سلول ها و خون ما را می آلایند و در کوتاه یا دراز مدت ما را خواهند کشت. زندگی در این شهر حکایت غریبی…