مرور برچسب

ع.پاشایی

کتاب پنجاه و پنج (۱۳): ع. پاشایی

ع. پاشایی آن روز، زیر درخت انجیر ِ پیر، با ساقه‌های کهن ِ درهم پیچیده‌ روزگارن دراز، بودای فرزانه‌ای نشسته بود. در رویا بود. خواب می‌دید خواب می‌بیند: به پرنده کوچکی تبدیل شده که سال‌های زندگی را در همه شکل‌ها و رنگ‌ها و قصه‌ها و زیبایی‌ها…