مرور رده

یادداشت‌ها

من، او ، آنها: هویت در نگاه واژگون سازِ دوربین

تصویر: عشایر قشقایی، آباده، 1389، حسن غفاری عکاسی فرایندی ویرانگر است: فرایندی برای توقف زمان یا مرگ در حالتی تصنعی که جز لحظه ای به طول نمی انجامد و سخن گفتن از «شکار لحظه ها» گویای تلاشی برای «فرازش» (sublimation) بی رحمی از خلاقیت…

واژگان یک فرهنگ(۲۴): مجسمه: از پارک های خیابانی تا حراج های بین المللی

هنر مجسمه سازی پیش از انقلاب 1357، در اشکال عمومی آن، اغلب ترکیبی بود از نوعی فیگوراتیسم محض و به شدت سیاسی شده که عممدتا بر ساخت تندیس از خانواده سلطنتی و شاهان قدیم ایران متمرکز بود - فیگوراتیسمی که مضامین خود را از جهره های برجسته هنر و…

واژگان یک فرهنگ (۲۳) مجسمه: از میدان تا سقاخانه

تصویر: بازدید ناصرالدین شاه از اتمام ساخت مجسمه خودش در قورخانه – 1265 / 1887 نام و سنت مجسمه سازی در فرهنگ ایرانی لزوما مکانی از حافظه شمرده نمی شود. هر چند که باید دائما آن را با گروهی بزرگ از هنرها و پهنه های های حرفه ای دیگر از خطاطی…

واژگان یک فرهنگ(۲۲): پاتوق: قهوه و اینترنت

تصویر: http.mumbojumbo.ir انقلاب و دهه 1360 محدودیت های زیادی برای زندگی «بیرونی» که در تضاد با امنیت شهری در موقعیت جنگی و سال های پس از بحران داخلی بود ایجاد می کرد و به شدت بر گسترش «محفل» ها در سطح درونی و خانگی تاثیر می گذاشت، اما…

واژگان یک فرهنگ (۲۱) پاتوق: در گرد و غبار قهوه خانه ها

واژه پاتوق ( که نگارش دقیق آن پاتوغ است) ریشه در فرهنگ مردمی دینی، محلی و شهری ایران دارد و به محل تجمع طرفداران یک گروه کنشی - فکری در اطراف «علم» یا «بیرق» ی خاص اطلاق می شده است که در ورزش باستانی یا در دسته ها و هیئت ها و هر جای دیگری…

روایت جنایت پیشه گان و بلاهت نسیان زده ها!

تصویر: ثابتی در اوج قدرت حاشیه‌ای بر خاطرات پرویز ثابتی و مستند از تهران تا قاهره در ماه های اخیر (تابستان 1391) فرایند تاریخ نظری و تاریخ شفاهی ایران معاصر دو واقعه را تجربه کرده است که نمی توان دست کم به مثابه یکی از متخصصان علوم…

واژگان یک فرهنگ (۲۰)، «کت و شلوار»: باب همایون در اوج

خیابان باب همایون از قدیمی ترین خیابان های شهر تهران و دستکم نیم قرن است که بورس کت شلوار فروش های تهرانی است. خیابان ناصر خسرو نیز در این زمینه شهرت خاصی داشت و دارد، به نحوی که اصطلاح «کت و شلوار ناصر خسرویی» ( امروز به معنی کت و شلواری…

واژگان یک فرهنگ(۱۹): کت و شلوار: فرنگی های ما

نگاه فرهنگی به مسئله لباس در کشوری به پهناوری جغرافیایی ایران و به عمر تاریخی این سرزمین،با فرهنگ های قومی و محلی بی شمار، کاری نیست که در چند مقاله و کتاب ممکن باشد و عمرهای بی شمار تحقیقاتی نیاز دارد. «واژگان یک فرهنگ» تنها به حوزه معاصر…

واژگان یک فرهنگ (۱۸):«سواد»: ما باسوادان!

به دنبال چرخش نظامی گرا و امنیتی در رژیم پهلوی از اوایل دهه 1340 (نیمه دهه 1960) که با روی برگرداندن از اقشار تحصیلکرده و اقداماتی بسیار نمایشی و پر هزینه از لحاظ اجتماعی و سیاسی همچون تاسیس حزب واحد «رستاخیز» (اسفند 1353/ مارس 1975)،…

واژگان یک فرهنگ (۱۷):«سواد»: ما بیسوادان!

تاریخ فرهنگی «سواد» را در ایران همچون در سایر نقاط جهان باید در آن واحد هم از تاریخ پدیده «خط» یا نظام ثبت رسمیت یافته و تکرار شونده سنت شفاهی جدا کرد و هم از تاریخ فرهنگی «مدرسه» یا نهادی که در آن زیر سلطه و با فرایندهای تعیین شده قدرت…