پاره های معماری(۱۳)، آلتو: انسانی کردن ِ ماده

آلوار آلتو (Alvar Aalto) معمار و طراح فنلاندی(۱۸۹۸-۱۹۷۶)، پیشگام معماری مدرن بود و تلاش می کرد هر یک از  ساخت هایش را به مثابه اثری هنری بیافریند. او در این کار  اولویت را به مواد طبیعی و به کارکردی بودن  فضا می داد. ساختمان شهرداری سایناتسلو، خانه فرهنگ هلسینکی و دانشگاه یوواسکایلا  از جمله آثار او هستند.

معماری، نقاشی و مجسمه سازی به یکدیگر پیوند خورده اند زیرا هر سه این هنرها، بیان های روحی ِ مبتنی  بر مادیت  به حساب می آیند[…].

روشن است که  مادیت، عمدتا به ماده  در معنای محسوس آن اشاره دارد، اما به نظر من ، در این واژه، مفهومی گسترده تر  نیز نهفته است. زیرا در آن شاهد دگرگون شدن  یک فعالیت صرفا مادی برای تبدیل به یک فرایند  هوشمند نیز هستیم.  پهنه های بزرگی از تمدن بر پایه مادیت بنا شده اند و به گمان من، این واژه ظریف، در نهایت همان چیزی است که سه هنر ِ معماری، نقاشی و مجسمه سازی را به یکدیگر گره می زند.

در حقیقت،  تنها طرح ها و شباهت های صوری و سطحی  نیستند که سبب نفوذ متقابل  این هنرها بر یکدیگر می شوند، بلکه مادیت است که به پیوستگی معنوی  میان مواد استفاده شده منجر می گردد.

من در کار خود، هیچ پیوندی جز یک پیوند مادی میان این سه هنر نمی بینم.  چه طراحی و چه با رنگ روغن و یا آبرنگ نقاشی کنم، بهر رو در حال یک تجربه مادی هستم. برای نمونه با رنگ روغن  می توان  پهنه های پیوسته رنگی ایجاد کرد یا به بازی لایه های روی هم افزوده رنگ ها پرداخت.  به نظر من، نقاشی رنگ روغن نوعی ترکیب رنگ و برجستگی سطوح است.  با آبرنگ من تنها در نقش کسی که  رنگ آمیزی می کند، قرار می گیرم، هر چند  این فن نیز به ماده پیوند دارد و به میان کنش ِ بین کاغذ، آب و آمیزش ِ رنگ ها. برای معمار، «کارکردن با مواد»  از اهمیتی اساسی  برخوردار است. و هر وقت  می خواسته ام، مجسمه ای چوبی بسازم، باید مشکلات زیادی را از پیش پای خود  بر می داشتم و تازه در اینجا سخنی  از گره ها و ساختار الیاف  چوب نمی گویم.  این مواد همچون مشخصات هر درخت کهنی، به نظر من شکل نهایی اثر را تعیین می کنند. عنصری که این سه هنر را به یکدیگر پیوند می دهد، ماده است: تلاقی ِ میان مواد و در یک کلام همان مادیت.

ماده، یک خط رابط است. آنچه چیزها را گرد هم می آورد. همه هنرها دارای بنیانی مادی هستند و باید رابطه خود را با مادیت یافتگی  تنظیم کنند.  این امر همه امکانات  تالیف ِ هماهنگ را فراهم می آورد زیرا در نهایت  از سه هنری که نام بردیم، یک هنر واحد می سازد و اگر بپذیریم که خود را در چشم اندازی گسترده تر  قرار دهیم، روش های کار و نتایج آنها را نیز بر یکدیگر  انطباق می دهد.  هنر، فرایدی پیوسته از  فرازش یافتن  در کار  بر ماده است – نه فقط با هدف هایی که خود می خواهیم، بلکه  برای پاسخ دادن  به نیازهای انسان ها – […].

چوب نزدیکترین ماده طبیعی  به انسان است، چه از لحاظ  بیولوژیک و چه به دلیل  اهمیت آن در فرهنگ های ابتدایی. انسان، نسبتا بسیار زود به کار کردن با این ماده روی می آورد؛  ماده ای که  به سادگی  می توان با آن کار  کرد تا فضایی حیاتی برایش  به وجود آورد. و از این  رو می توانیم فرض بگیریم که چوب، بسیار  پیشتر از زبان، نقشی  اساسی در تمدن داشته است. انسان در تمام چرخه های  زندگی خود، از این  ماده بهره برده است.  چوب  که از مواد اولیه کهن ترین ساخت و سازهای  بشری و الهام بخش  نبوغ معمارانه بوده است، امروز هنوز هم  در بسیاری از کشورها، رایج ترین ماده پایه ای برای ساختمان به حساب می آید. بسیاری از  همکاران من معتقدند که چوب را باید یک ماده طبیعی  ِ کشورهای شمالی [ نظیر فنلاند] دانست.  اما به گمان من، این سخن کاملا درست نیست. امروز دیگر به فراوانی دوران قدیم از این ماده در مناطق سردسیر استفاده نمی شود، زیرا تقریبا همه شهرهای فنلاندی که با چوب ساخته شده بودند دستکم یک بار  قربانی آتش سوزی شده اند.  من نیز البته از این ماده استفاده می کنم اما نه  به دلایل عاطفی و نه در اکثر کارهایم. اما به مثابه ماده ای که زمانی نمی شناسد و ریشه هایش  در اعماق تاریخ گم شده اند. چوب  ماده ای ارزشمند است نه فقط در معماری بلکه همچنین  از نقطه نظر روان شناسی و بیولوژیک . استاد دانمارکی ، ادوارد تومسن  روزی به من می گفت: « بسیاری از مردم بر این گمان هستند که معماری  مدرن فقط با مواد جدید صنعتی پیوند خورده است، اما تو ساختمان هایی کاملا مدرن را با موادی قدیمی می سازی».  این اظهار نظر به هیچ عنوان برای من ناخوشایند نبود، زیرا فکر می کنم اصطلاح رمزآمیز معماری مدرن را نمی توان لزوما و مستقیما با استفاده از مواد و الیاف پلاستیکی مرتبط دانست.  به نظر من، چوب ماده ای  بیشتر بیولوژیک است تا سنتی،  کار کردن با چوب نیز  برای من معنایی متفاوت از انسان هایی دارد که  در قرون وسطی  با آن کار می کردند. در آن زمان در کشورهای شمالی از چوب  برای ساختن  مجسمه استفاده می شد زیرا نه سنگ مرمر را می شناختند و نه برنز را. آدم ها، چوب ها را چنان تراش می دادند که گویی توده ای خنثی است. به چشم من اما، چوب چیزی بسیار فراتر از این است: ماده ای  زنده، ترکیبی از الیافی رشد یافته؛ چیزی همچون ماهیچه های انسانی. به همین دلیل  است که من نمی توانم شکل هایی از چوب در بیاورم  گویی مثلا دارم با پنیر چنین می کنم. شکل هایی که من خلق می کنم با ساختارهایی پیوند می خورند یا تلاش می کنم پیوند بخورند که از این  شناختم از ماده چوب می آیند[…].

سنگ: بیاییم  برای نمونه  به سنگ های گرانیت کوه های آلپ اشاره کنیم  که آنها نیز در بسیاری از کشورها ماده ای سنتی  برای ساخت و ساز  به حساب می آیند؛  و یا مثلا  از سنگ مرمر کرار، ماده ای پایه ای  برای ساخت و سازهای غول آسا. سنگ نیز ماده ای است حاصل طبیعت، اما بسیار  قدیمی تر از درخت هایی که ما را احاطه کرده اند و با وجود این،  نباید با این ماده بدون ظرافت رفتار کرد. بنا بر آنکه سنگ چقدر  دارای  لایه ها و منافذ باشد، شکل هایی معمارانه و مجسمه سازانه که می توان از آن بیرون کشید، متفاوت هستند.  جنبه «بیولوژیک»  سنگ شاید آنقدر  برای ما روشن نباشد که مثلا در چوب  می بینیم. اما بهر رو، وجود دارد.  من نماهایی  سنگی دیده ام که  گویی از جنس سرب سفید باشند، اما دلیلش نه سنگ، بلکه آن بوده است که سازندگان این نماها، سنگ را نفهمیده اند.  در اینجا نیز مثل همه جا،  شکل ها باید خود را با انعطاف  با ساختار مواد انطباق دهند، همانگونه که  باید متغییر های ظریف رنگ ها را لحاظ کنند.  من همیشه  با دیدن ذوب فلزات – برای مثال برنز-  وقتی تا چند هزار درجه حرارت می بینند، به وجد می آیم زیرا در این زمان است که فلز شکل هایی دیگر  به خود می گیرد که می توان  مثلا آنها را در قالب های گچی ریخت.  آلیاژهای فلزی موادی جوان و نوپا هستند، و انسان آنها را با فناوری خود ساخته است، اما برغم  این امر آنها شکل های خالصی در خود دارند که در رفتار هنری با آنها باید در نظر گرفتشان[…]

معماری مدرن لزوما به معنای  استفاده از  مواد مدرن در شکل خام آنها نیست، بلکه به معنای  انسانی کردن ماده است.

مطلب برگردان ناصر فکوهی  است و پاره های معماری و پاره های هنر شنبه ها متناوبا منتشر می شوند.

 

آلتو در ویکیپدیا:

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B1_%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88