واژه «تازه به دوران رسیدگی» در زبان فارسی، از مفاهیمی برونی ریشه می گیرد که چند نقطه تاریخی مشخص را می توان برای آنها برشمرد: یک ریشه بسیار قدیمی، واژه «انسان جدید» (Homo novus) در لاتین است که لزوما معنایی منفی نداشت و به افرادی اطلاق می شد که هر چند در طبقات فرودست به دنیا آمده بودند اما به برکت توانایی های خویش می توانستند خود را تا مقام اشرافیت بالا بکشند. همین معنا در دوران رنسانس و انسان گرایی(اومانیسم) آن نیز تا دوره روشنگری رایج بود. اما در ریشه های جدید، واژه تازه به دوران رسیدگی، با مفهوم « ثروتمندان جدید» (nouveaux riches) یا نوکیسگان پیوند خورد که واژه ای فرانسوی است و بین دو جنگ به کسانی اطلاق می شد که با سوء استفاده از مشکلات جنگی و سوداگری توانسته بودند به ثروت زیادی دست بیابند بی آنکه این اموال را از خانواده و موقعیت اشرافی خود به دست آورده باشند. بعدها با سقوط شوروی و بلوک شرق و روی آوردن آنها به سرمایه داری از دهه ۱۹۹۰ و با تغییر سیاست کشورچین کمونیست، برای انتخاب یک سیاست نولیبرال اقتصادی از دهه ۱۹۸۰، اقشاری در این کشورها ظاهر شدند که دارای همان مشخصات نوکیسگان دوران جنگ در فرانسه بودند و این واژه با همین ریشه ها به صورتی کاملا منفی امروز در همه جا رایج است و معنای آن کسانی هستند که با ابزارهای اغلب نامشروع و با سرعتی زیاد به ثروت دست یافته اند و به صورتی بسیار پر تظاهر این ثروت را به رخ دیگران می کشند. تورستن وبلن، اقتصاددان آمریکایی با کتاب«نظریه طبقه تن آسا» (۱۸۹۹) از جمله اندیشمندانی است که به صورت کلاسیک این فرایند را در مصرف متظاهرانه نشان می دهد. ادبیاتی نیز که به پدیده «ثروتمندان جدید» در طول دو دهه اخیر اختصاص یافته اند بسیار گسترده اند.
در ایران، این پدیده هر چند نمونه هایی شبیه به آن را در دوران جنگ تحمیلی و همچنین تحریم اخیر، شاهد بوده ایم، پدیده ای است که عمدتا ریشه های خود را در فرایندی پیوسته از ابتدای قرن تا امروز می یابد: حرکتی که نخست از گسترش شهرنشینی و ورود پرشمار روستاییان به شهرها شروع شد و با تبدیل روستا ها به شهر از دهه ۱۳۴۰ بسیار شدید تر شد، همین فرایند از طرفی نیز همراه با افزایش پیوسته قیمت نفت و ورود ثروت های نفتی به اقتصاد کشور که آن هم از دهه ۱۳۳۰ آغاز و از دهه ۱۳۵۰ شدت گرفت، ادامه یافت. به این پدیده البته باید ورود پول های کثیف به صورت گسترده از دهه ۱۳۸۰ را نیز اضافه کرد. همه این فرایندها، از یک سو، اقشاری را تشکیل می داد که با سرعتی حیرت آور به ثروت هایی افسانه ای دست یافته بودند و از طرف دیگر، به دلایل مختلف سوء مدیریت یا نبود ابزارهای مدیریتی و قانونی، و در عین حال ضعیف شدن ساختارها و نظام های ارزشی و اخلاقی جامعه، نه فقط چندان زیر فشار قرار نمی گرفتند، بلکه خود می توانستند ارزش های جدیدی را به جامعه تحمیل کنند. بدین ترتیب بود که ثروتمندان جدید ما که اغلب منشاء خویش را در نسل خود یا حداکثر در نسل قبلی در فقیرترین اقشار جامعه می یافتند، مصرف خود نمایانه و گاه جنون آمیزی را در حوزه هایی همچون مسکن، سفرهای تفریحی، لباس ها و تجملات آرایشی و جواهرات، هزینه های مجالس عروسی و عزاداری آغاز کردند که گاه به ارقامی نجومی می رسید و خرده فرهنگ ها و جماعت هایی خاص خویش را نیز به وجود آوردند. این فرایند به شدت منفی بود و ضربات سهمگینی نه فقط به پایه های اخلاقی و ارزشی جامعه ما در طول دو دهه اخیر وارد کرد، بلکه برخی دیگر از گروه های اجتماعی را نیز درون خود کشید: نمونه بارز این امر را می توان به آلوده شدن حوزه هنر برای مثال در نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و سینما به پول های کثیف و وابستگی های مالی و انواع تقلب ها و زدو و بندها، شاهد بود. در همین حال بخش هایی که شاید چندان هم ثروتی در آنها نباشد، از ضربات منفی این تازه به دوران رسیدگی و خود نمایی مصون نماندند: برای نمونه مصارف فرهنگی با هزینه متوسط و ارزان قیمت، نظیر خرید کالاهای فرهنگی (کتاب، سی دی های موسیقی و فیلم و…) زیرا در این زمینه ها نیز هر چه بیشتر با نوعی تازه به دوران رسیدگی فرهنگی سرو کار داریم. مد های رایج روشنفکری که نمونه هایی از آن را در گسترش علاقه به ادبیات پسا مدرن و متفکران فرانسوی معاصر در ایران شاهدیم، از اشکال بارز همین تازه به دوران رسیدگی است: آدم هایی که هنوز پایه های فکری یک موضوع را نمی شناسند اما دوست دارند شکل و شمایل های مدرن به خود بگیرند و از پیشرفته ترین و آوانگاردترین نظریه های فکری در آن موضوع بحث کنند. حتی حوزه هایی نظیر ادبیات انقلابی چپ، مارکسیستی و نو مارکسیستی، نیز از این فرانید مصون نمانده اند و تمایل شدیدی به مد پرستی در آنها وجود دارد. به این نکته باید آسیب «مریدپروری» را نیز اضافه کرد که به سهم خود اثرات نوکیسگی را افزایش داده است.
در موقعیت کنونی جهان، تازه به دوران رسیدگی، وضعیت خطرناکی را می سازد، زیرا تمایل به مصرف لوکس حتی در دوره های بحران اقتصادی شدید بوده و برخی حتی معتقدند شدت می گیرد و این امر، موتوری است برای افزایش نابرابری های اجتماعی و خطرات ناشی از آن. اما برای کشوری مثل ایران، چنین پدیده ای سمی مهلک به شمار می رود، زیرا ما در حال پایه ریزی مدرنیته های خود هستیم و به شدت نیازمند آنیم که بتوانیم در جهان پیش رو برنامه ریزی ها و شکل دادن به جامعه، فرهنگ و سازمان های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی خود را به دور از فرایندهای آسیب زا و بر اساس نیازهای واقعی و پایدارمان تنظیم کنیم و آسیب تازه به دوران رسیدگی می تواند به شدت به تمام این فرایندها ضربه های مهلک بزند. اینکه ما تصوری سراب مانند، از موقعیت های «مناسب» فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی داشته باشیم، تصوری که آن را به دلیل همین تازه به دوران رسیدگی و عدم شناختمان از واقعیات جهان به دست آورده ایم، بدون آنکه بدانیم و بدون آنکه اغلب بتوانیم کاری در به تحقق رساندن این تصور بکنیم، قادر است آینده ما و فرهنگمان را به شدت به زیر سئوال ببرد.