گزارش پخش فیلم مستند “شمارش معکوس”

یاسمن اوحدی

سومین نشست گروه انسان شناسی فرهنگی انجمن جامعه شناسی ایران‏‏‏ٌُ‏، در روز سه شنبه ۲۴/۹/۱۳۸۸ در سالن انجمن جامعه شناسی برگزار شد. این نشست ابتدا با نمایش فیلم مستند « شمارش معکوس» آغاز و با توضیحات دکتر ناصر فکوهی(دبیر گروه انسان شناسی فرهنگی) و خاطره حناچی (کارگردان فیلم) ادامه و در انتها با پرسش و پاسخ پیرامون فیلم و مباحث مطرح شده خاتمه یافت.

مستند « شمارش معکوس » :

شمارش معکوس، محصول سال ۱۳۸۷ و ساخته خاطره حناچی است. این فیلم به روایت زندگی یک دختر در شرف امتحان کنکور در فاصله ۴۵ روز مانده تا برگزاری آزمون می پردازد.
فیلم با دادن اطلاعاتی درباره کنکور و تعداد داوطلبان آن در هر سال شروع می شود و همین امر بیانگر این نکته است که مستند شمارش معکوس در نظر دارد «کنکور» را به عنوان یک مسئله اجتماعی مورد بررسی قرار دهد.گزاره هایی همچون «بسیاری از دختران ایرانی، دانشگاه را تنها مسیر پیشرفت اجتماعی، کسب درآمد مناسب و حتی یافتن موقعیت بهتر ازدواج می دانند» در آغاز فیلم، ذهن مخاطب را به سمت مسئله بودن آزمون کنکور و نحوه ورود به دانشگاه سوق می دهد. کارگردان تلاش می کند تمام عوامل مرتبط با « کنکور» به عنوان یک پدیده در نظام آموزشی کشور را، درطی زندگی یک دانش آموز کنکوری (پریسا.پ) به نمایش بگذارد.
موضوع کنکور در مستند «شمارش معکوس» را در چند محور کلی می توان مورد بررسی قرار داد:
۱.نظام آموزشی ۲.خانواده ۳.نقش دین و باورهای مذهبی ۴.فشارهای روانی ناشی از کنکور بر زندگی افراد

۱.نظام آموزشی:
بدون شک نظام آموزشی کشور، مهمترین و مؤثرترین نقش را در رابطه با آزمون کنکور دارد. اما در مستند شمارش معکوس، بسیار کم و تنها درصحنه ای کوتاه از کلاس درسی پریسا بدان پرداخته شده است. هرچند همین اپیزود کوتاه نیز یادآور نگاه از بالا به پایین و تک بعدی نظام آموزشی مدارس در ایران است: معلم می خواند و دانش آموزان تکرار می کنند و حفظ می کنند. اما یادگیری، بیان دیدگاه و تبادل اطلاعات را نمی آموزند. همین صحنه می تواند گویای سیستم مبتنی بر حفظیات و تکرار مکررات در آزمون کنکور نیز باشد. عدم پیوستگی مناسب میان سیستم نظام آموزشی از دوره متوسطه به دانشگاه، و به دنبال آن عدم تطابق آموزش ها با نیازهای جامعه، منجر به خروج نظام آموزشی از اهداف و کارکردهای خود شده و نوعی کج کارکرد را از پایه اولیه ورود به سیستم آموزشی تا خروج از آن به دنبال خواهد داشت. همانگونه که در این فیلم نیز، ۱روز قبل از کنکور، ژریسا خسته از تمام تلاش هایی که برای موفقیت در آزمون کنکور انجام داده است، می گوید‍: « دبستان که بودم، فکر نمی کردم چنین مرحله ای هم وجود داشه باشد» این جمله روند نامشخص و مبهم در طول دوران تحصیل در جامعه را نشان می دهد که فرد با ورود به دبیرستان، ناگهان با غولی به نام کنکور آشنا می شود که سرنوشت خود را در گرو شکست دادن آن می داند.

۲.خانواده:
در مستند شمارش معکوس، آزمون کنکور به عنوان نماینده سیستم آموزشی در درون زندگی خانواده دیده می شود و رابطه خانواده با نظاام آموزشی، همانند رابطه ای است که با کنکور برقرار می کند. اعضای خانواده سعی در فراهم آوردن شرایطی متناسب با آنچه در سیستم آموزشی و مدرسه باید وجود داشته باشد می نمایند تا فرزندشان این بخش از آموزش را با موفقیت پشت سر بگذارد. در واقع نظام آموزشی، از محیطی که خارج از حریم خصوصی خانه تعریف شده، به درون آن راه می یابد.
خانه و خانواده، خصوصی ترین حریم و فضایی است که برای هر فردی وجود دارد. گذراندن زندگی روزمره در مقابل حافظه دوربین و دیگران، در این حریم خصوصی، به سادگی امکان پذیر نیست. موافقت خانواده برای حضور این عوامل بیگانه در درون خانواده و اجرای تمام رفتارها، احساسات و… در مقابل دوربین، می تواند خبر از وقوع یک بحران که در عین حال این آگاهی وجود دارد که مقطعی و گذرا است، بدهد. کنکور، که به شکل یک بحران موقت در درون خانواده راه یافته(مانند دوربین) و به زودی حریم خانه را ترک خواهد کرد، بر روی خانواده چگونه اثر خواهد گذاشت و چه تغییراتی در آن ایجاد خواهد کرد، از جمله مباحثی است که شمارش معکوس در پی نشان دادن آن است.

۳.نقش دین و باورهای مذهبی:
رابطه میان علم و دین، هنوز هم یکی از داغ ترین مباحث است.علم از دیرباز به شکل یک اسطوره برای مردم وجود داشته است. اما این اسطوره، در کنار باورهای دینی و ایدئولوژیک و ماورائی، در جایگاه پایین تری قرار داشته است که ن را به ماهیت خود علم، یعنی فارغ از ارزش بودن و به صورت عینی انجام شدن مربوط دانست. ولی با گذر زمان، علم جایگاهی در کنار دین و باورهای ماورائی برای خود بدست آورده است. “همزمان که دانش آموز(پریسا) برای کنکور درس می خواند، دعاهایی مخصوص برای موفقیت در آزمون کنکورش را هم می خواند. همزمان که وسایلش را برای جلسه آزمون کنکور آماده می کند، پارچه سبز و صدقه را نیز فراهم می کند. مادامی که خود را با کتاب خواندن، تست زدن، مشاوره و… برای کنکور آماده می کند، نزدیکانش نیز برایش دعا و تسبیح می خوانند و همزمانی که در روز امتحان از داده های علمی خود برای پاسخ دادن به سؤالات استفاده می کند، از نزدیکانش نیز می خواهد تا برایش قرآن بخوانند و دعا کنند.” و این یعنی عدم قطعیت و عدم باور به علم و به متافیزیک. علم را می توان دارای جایگاهی والا در جامعه دانست اما تأثیر نیروهای فکری، باورهای دینی و متافیزیکی را در کسب این جایگاه توسط علم،نمی توانیم جدا سازیم.

۴.فشارهای روانی ناشی از کنکور بر زندگی کنکوری ها و خانواده هایشان:
گزاره هایی همچون “تمام زندگی من بسته به کنکور است” و “تمام اهداف من با کنکور شکل می گیرد” و… از سوی پریسا، حاکی از اهمیت بالا و نقش گسترده کنکور و ورود به دانشگاه در زندگی روانی دانش آموزان است. این فشارها و استرس های ناشی از عدم موفقیت در کنکور و از دست دادن شانس ورود به دانشگاه، زندگی فرد و خانواده او را احاطه می کند تا جایی که در تمام لحظات زندگی اس با او همراه می شوند. در مهمانی، پارک، تاکسی و اتوبوس، خیابان، هنگام غذاخوردن، هنگام خوابیدن و… همواره کتاب ها، جزواتو بازاندیشی و مرور مطالبی که مطالعه کرده و… با او همراه هستند. برنامه های آتی زندگی اش را بر حسب قبولی یا عدم قبولی در کنکور تنظیم می کند. مثلا کلاس موسیقی رفتن پریسا یا خریدن وسیله نقلیه اش، منوط به رتبه ای خواهد بود که در کنکور کسب می کند. این حساسیت نه تنها بر دانش آموز، بلکه بر خانواده و اطرافیان او و نظام آموزشی نیز وارد می شود. زیرا ورود به دانشگاه، در جامعه ما تبدیل به یک ارزش والا شده است که تنها راه رسیدن به آن نیز موفقیت در آزمون کنکور است. این ارزش تنها به عنوان امکان ادامه تحصیل تعریف نشده است بلکه کسب جایگاه اجتماعی بالا، موقعیت بهتر ازدواج و ورود به فضای جدید و متفاوتی از آنچه در بطن جامعه دیده می شود و تا پیش از این در سیستم آموزشی با آن مواجه بوده، و تجربه فضای مدرن جدید که به نظر خوشایند می رسد،و… همگی در ورود به دانشگاه تعریف شده است. به همین دلیل فرد و اطرافیانش، آینده درخشان خود را در گرو ورود به این کانال جدید در جامعه می داند. به دنبال این ارزش گذاری، استرس قبولی در آزمون کنکور در فرد شدت می گیرد تا جایی که تمام اعضای خانواده و اطرافیان او برای رسیدن به این موفقیت و ارزش، تلاش می کنند. هرچند به نظر می رسد هرقدر این وسواس و استرس افزایش یابد، نظام آموزشی نیز بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد. زیرا با جلب شدن توجه دانش آموزان برای قبولی در کنکور، به هر شکلی، به مسائل حاشیه ای اطراف کنکور(مشاوره، تست زدن، فروش سؤالات، رقابت سالم و نا سالم و…) کشیده می شوند. نظام آموزشی نیز از هدف اصلی خود، یعنی تولید و بازتولید علم شده منحرف می شود.

نتیجه گیری:
با توجه به حساس بودن کنکور و موقعیت آن در زندگی خانواده پریسا.پ، پیش بردن سناریو در این فضا بسیار دشوار به نظر می رسد و کارگردان می باید با کار بسیار سختی روبرو بوده باشد تا موجب برهم زدن تعادل شرایط روحی و روانی پریسا و خانواده اش نشود. اما حضور خود کارگردان با دیالوگ هایش، سؤالات و مباحثی و ارتباطی که در طول فیلم با شخصیت ها برقرار می کند، بیش از حد محسوس است. تا آنجا که گاه ذهنیت مخاطب را به سمت یک سناریوی از پیش تعیین شده و کاملا بازسازی شده می برد.
در طول جریان مستند شمارش معکوس، کارگردان سعی می کند عناصر گوناگون مرتبط با کنکور را نشان دهد و یا حداقل به صورتی گذرا معرفی کند. ولی در نهایت، در پایان فیلم، به هدف مشخصی نمی رسیم. نگاه کارگردان به پدیده کنکور و خانواده های درگیر با آن، بیشتر حالتی روایت گونه دارد و نه آسیب شناختی.
در توضیح فیلم شمارش معکوس، باید به این موضوع اشاره کرد که این فیلم نمونه ای از تمام کنکوری ها و سبک زندگی تمام خانواده های درگیر با مسئله کنکور نیست و این روایت از زندگی پریسا پ، قابل تعمیم به تمام کسانی که هر سال بر سر جلسه کنکور حاضر می شوند و یا پشت درهای سالن های امتحان ایستاده اند، نیست. کنکور در کشور ما به گونه ای شکل مناسکی به خود گرفته است. کنکور برای جامعه ایرانی و به خصوص خانواده شهرنشین و قشر جوان، صرفا یک آزمون علمی نیست. بلکه یک مرحله اجرایی مناسکی است که با پیروز بیرون آمدن از آن، یک مهر تأییدیه و برتری را نسبت به سایرین بدست می آورند.
مستند “شمارش معکوس” هرچند مستند کامل و جامعی برای بررسی کنکور به عنوان یک “مسئله اجتماعی” دز جامعه ایران امروز نیست، اما نگاه مفهوم گرایانه و روایت گونه آن، علاوه بر نمایش بحران کنکور میان دانش آموزان و خانواده ها و حساسیت زایی نسبت به این موضوع، می تواند شروع بسیار خوبی برای بررسی های بیشتر در این زمینه باشد.

خاطره حناچی، کارگردان:
ساخت فیلم از فروردین ۱۳۸۷ شروع شد. پیدا کردن موضوع(فرد کنکور دار) بسیار سخت بود. چون از طرفی ما نمی خواستیم مشکلی برای خانواده ها ایجاد شود و از طرف دیگر بسیاری از خانواده ها این مورد را موجب لطمه زدن به درس خواندن فرزندشان می دانستند. در نهایت از بین ۲۵ مورد که به ما معرفی شدند و با آ«ها صحبت شد، خانواده “پریسا.پ” انتخاب شدند. انتخاب این مورد، مزایایی هم برای ما (به عنوان فیلم ساز) داشت و هم برای خانواده پریسا. زیرا مادر خانواده به نظر از شرایط بسیار خسته شده بود و نیاز به یک عامل مفرح در زندگی داشت. درواقع به حضور ما در درون خانواده اش به عنوان یک فاکتور نشاط آور می نگریست. همچنین به دلیل اینکه شغل پدر خانواده به گونه ای بود که اکثر مواقع را برای کشیک،در محل کارش می گذراند و کمتر در منزل حضور می یافت. به همین دلیل انجام کار برای ما راحت تر بود.
در اولین قدم برای ساخت فیلم، برنامه زمان بندی شده از فعالیت های روزانه پریسا(دختری که کنکور دارد) اعم از درس خواندن، تفریحات،مدرسه و… او را گرفتیم تا طبق همان برنامه ها کار فیلم برداری را انجام دهیم. عوامل فیلم سازی نیز همگی خانم انتخاب شدند تا برای برخی صحنه ها که لازم بود شب را در منزل آنها بمانیم و فیلم بگیریم، این کار راحت تر صورت گیرد. همچنین برای برخی صحنه ها همچون با تلفن حرف زدن، بگو مگوهای فرزندان خانواده و…، ما به عمد در خانه حضور نداشتیم تا آنها راحت تر فعالیت هایشان را انجام دهند. در برخی صحنه ها نیز فقط تصویربردار در خانه حضور داشت. سعی می کردیم تا با اینگونه رفتار ها و حضور کمتر یا بیشتر، شرایط را هرچه بیشتر عادی و طبیعی نگه داریم.

دکتر ناصر فکوهی استاد دانشگاه:
من بحث خودم را بیشتر بر روی نظام آموزشی و ورود به نظام دانشگاهی متمرکز می کنم. نظام دانشگاهی، بیشتر در شهرهای بزرگ و در طبقات بالای اجتماعی مطرح است. تا قبل از سال ۱۳۳۲، رشته های علوم انسانی از اهمیت کمتری برخوردار بودند. اما از این زمان به بعد، تازه علوم انسانی در کنار علوم دیگر همچون طبیعی و ریاضی حاضر می شود.
سیستم کنکور ورودی به دانشگاه، نوعی از یک سیستم اشراف سالاری است که در عین حال، امکان شایسته سالاری نیز به افراد داده می شود. در دهه های ۳۰ و ۴۰، کسانی وارد دانشگاه شدند که امروزه نیز جزء اساتید هستند، درحالیکه در همان دوران هم از نظر مالی و هم خانوادگی، امکان ورود به دانشگاه را نداشتند. از دهه ۱۳۴۰ به بعد با افزایش درآمد نفتی، سیستم دانشگاهی نیز در ایران رشد یافت. هم سیستم دانشگاهی خصوصی ایجاد شد و هم مدارس عالی ایجاد شدند.
از سال ۴۸-۱۳۴۷، کنکور به عنوان یک پدیده اجتماعی مطرح می شود و هر چقدر به دوران انقلاب نزدیکتر می شویم، این پدیده پررنگ تر می شود. اما هیچ گاه به شکل امروزی اش اضطراب آمیز و تنش آور نبوده و تبدیل به یک صنعت و منبع درآمد عظیم نشده بوده است.
افعالی همچون پشت کنکور ماندن، دیپلم ردی و… در دوران قبل از انقلاب اسلامی، خبر از وجود پدیده کنکور قبل از این دوران را می دهند. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و دوران جنگ، التهابات کنکور وجود داشت اما با پایان جنگ، این التهابات بیشتر شده و نظام آموزشی تبدیل به یک نظام اجتماعی می شود. در این نظام عوامل بسیاری دخالت دارند که خودشان را به شکل یک نظام دانشگاهی با حضور بیش از ۴ میلیون نفر نشان می دهد. یعنی آماری در حدود دو برابر کشورهایی چون فرانسه و ترکیه. و این درحالی است که بازار کار در ایران، به هیچ عنوان امکان جذب این گروه را ندارد.
شکل اساسی تغییر موقعیت زنان در سی سال اخیر نیز یکی از نشانه های گذار از نظام آموزشی بوده است. حضور گسترده و بالای زنان و دختران در دانشگاه ها، خود حاکی از این امر است که کنکور و دانشگاه بیش از هر چیز تبدیل به یک مسأله زنانه شده است. حتی با وجود دخالت دولت و تصمیم گیری های مبنی بر سهمیه بندی جنسیتی، باز هم حضور دختران در دانشگاه بسیار چشمگیر است. چون امروزه رابطه بازار کاری و تحصیلات بسیار ضعیف شده است. تحصیلات بالا، حتی مقام استادی در دانشگاه، امتیاز بزرگی از نظر مالی محسوب نمی شود. بنابراین تحصیلات دانشگاهی تبدیل به یک سرمایه فرهنگی می شوند و نه سرمایه اقتصادی.
فیلم “شمارش معکوس” را از دو جنبه می توان مورد بررسی قرار داد:
۱. بحرانی که کنکور به عنوان آزمون ورود به دانشگاه در یک خانواده ایجاد می کند، که در این فیلم، بحران پایین تر از میانگین بحرانی که خانواده متوسط شهری با آن روبرو است را نشان می دهد. زیرا برای بسیاری از خانواده ها “کنکوری داشتن”، “سال کنکور” و… یک عامل بارز در زندگی شان محسوب می شود.
۲. نحوه برخورد فیلم با مسئله کنکور که در آن نوعی خود سانسوری دیده می شود. هم اعضای خانواده مورد بحث و هم کارگردان، به نوعی سعی می کنند تا مسئله کنکور را بسیار نرم تر از آنچه که هست نشان دهند.
در این فیلم همچنین به تضادی که بین باور به علم و باور به تأثیر دعا و دست های غیبی وجود دارد، به خوبی اشاره شد. در تمام فیلم، دعا خواندن حضور دارد. در حالیکه امتحان کنکور یک امتحان علمی است، نباید با این چیزها به نتیجه برسد. اما نوعی استفاده ابزاری از دین و عدم باور درونی به علم، به خوبی در این فیلم نشان داده می شوند. مانند دختر در این فیلم که یکسال برای کنکور درس می خواند ولی در نهایت از مادربزرگش تقاضا می کند که در روز کنکور برایش قرآن بخواند. و یا در روز کنکور که مادر ها پشت در سالن نشسته اند و دعا می خوانند و تسبیح می گردانند. این یعنی همان استفاده ابزاری از دین و عدم باور درونی به علم. و کنکور تبدیل به یک سرمایه فرهنگی و سپس یک سرمایه مادی و مبادله می شود.کنکور و فشاری که بر خانواده می گذارد، یک عامل حذف ناشدنی است. زیرا جامعه با یک مشکل اساسی روبه رو است و آن این است که یک سرمایه فرهنگی به نام تحصیل ایجاد کرده است که همه مردم از پایین ترین درجه اجتماعی تا بالاترین آن، به دنبال کسب این سرمایه فرهنگی هستند. کسانی که ثروتمندند، مدرک تحصیلی را می خرند و کسانی که این پول را ندارند، تمام تلاششان را برای بدست آوردن این مدرک به کار می برند. زیرا ظاهرا مدرک دانشگاهی در جامعه ما به یک امر تقدس یافته بدل شده که همه خواهان آن اند. و رابطه با دانشگاه به یک رابطه متناقض از عشق و نفرت تبدیل شده است. این تیپ رابطه با داشنگاه و نظام آموزشی را نمی توان خیلی ادامه داد. اجتماعی شدن زنان و مشارکت اجتماعی آنان از طریق دانشگاه، یک بن بست است: جامعه تمام زنان خود را به سمت تحصیل و دانشگاه می فرستد، بدون اینکه هیچگونه امکان استفاده از این تحصیل را برایشان فراهم کند و به همین ترتیب این زنان تبدیل به مادران بد و زنان خانه بد می شوند که به همان اندازه زنان تحصیل نکرده بد است. کنکور و فشاری که بر خانواده ها می گذارد، یک مشکل اساسی است و ما به سمت یک بن بست در کنکور در حرکتیم.

پرسش و پاسخ:
در پایان جلسه، میان دکتر فکوهی، خانم خاطره حناچی و حاضران در جلسه، پرسش و گفتگو پیرامون محورهای زیر صورت گرفت:
– میزان بازسازی شده بودن صحنه ها و گفتگو ها در این فیلم،
– دلیل ساختگی و بازسازی به نظر آمدن برخی از گفتگوها میان والدین و فرزندان،
– نحوه استفاده از دوربین برای ضبط کنش ها و واکنش های اعضای خانواده،
– دلیل حضور کمرنگ پدر و حضور پررنگ و مؤثر مادر خانواده در فیلم،
– محافظه کارانه و به دنبال بازتولید بودن سیستم های اجتماعی، که موجب برهم خوردن تعادل در نظام اجتماعی و بروز برخی عوامل برهم زننده تعادل در نظام اجتماعی و از جمله عدم شایسه سالاری در کنکور در درون جامعه، بازار کار، کلاس های کنکور و… افراد می شود.
– القاء نوعی از حالت تصنعی بودن و بازسازی شده بودن دیالوگ های فیلم، به دلیل ارتباط کلامی میان کارگردان و شخصیت های فیلم.

Yasmin.ohadi@gmail.com