هرچند امروز، شاهد بیرحمانهترین دورههای ِتاریخ ِبشر در عصر ِمدرن هستیم که خشونت در آن، نه تنها در ظلم و تمایل بیمارگونه به سلطه اراده خود بر دیگری، میان گونه انسانی به نهایت رسیده است و محرومترین موجودات انسانی: آوارگان، فقرا، زنان، کودکان، اقلیتها بزرگترین فجایع را در آن تحمل میکنند؛ نه فقط سایر موجودات ِ زنده در پیرامون ما، از جانوران و گیاهان و همه طبیعتی که به قول ِ فیلیپ دسکولا، ابداعش کردیم تا از خود بیرونش برانیم و بیشتر و سختتر بر آن بتازیم، بلکه همه اشیاء و موجودات ِ به تصوّر ما «بیجان» قربانیانش هستند که دنیایی از خاطراتی از جنسی دیگر، از جنس ِ جهان اسپینوزایی را درون خود آکندهاند. بنابراین، شاید الیزابت دو فونتنه، در رویکردی ِروسویی، حق داشته باشد بر آن باشد که تحقق «حقوق بشر» نمیتواند هرگز بدون تحقق ِ «حقوق موجودات» سرانجامی داشته باشد.
ناصر فکوهی / ۱۴۰۱