گاه، برای مثال در آنچه رسوایی «سوکال» (چرندیات ِ پسامدرن) نامیده شده، با رویکردی عوامگرایانه نسبت به «امر واقعی» و تعبیر ِ اجتماعی آن، روبرو بودهایم: تمایلی بیمارگونه به در تقابل قرار دادن ِ دو شخصیت «ضد سیستم» یعنی فوکو و چامسکی یا تمایل به رو در رو کردن فرشته نولیبرالی به نام فوکو در برابر شیطانی ضد سرمایهداری به نام چامسکی. اما واقعیت اجتماعی، یا بهتر است به قول مارسل موس بگوییم «واقعیت تام اجتماعی» بسیار پیچیدهتر از جدلی دوردست میان این دو است. در «تکثر»، «پویایی»، «انعطاف پذیری»، «سیالیّت» و «موقعیتهای متفاوت» کنشگران ِ اجتماعی در فضا/زمانهایی بینهایت متفاوت، چه ذهنی و چه عینی. چه کُنش ِ در حال و در زبان ِ آن، چه در حافظه گذشته یا خیال آینده، در زبان ِ تماما متفاوت آنها در فرهنگهای گوناگون.
ناصر فکوهی / ۱۴۰۱