کوته‌نوشت‌های اجتماعی (۳۱): زبان، بیان، نوشتار، خوانش، کُنش

ذهنیت ِجمعی ما، حاصل ِچند میلیون‌سال تعامل درون‌گونه‌ و برون‌گونه‌ای است که در چرخه‌ای با رفتار ِجمعی‌مان، زمان-فضای ِزیستی– اجتماعی‌مان را می‌سازد. در این سپهر ِخیالین، یکی از توهّمات ِبزرگ ما در آن است که مفاهیم زبان، بیان، نوشتار، خوانش و کُنش را نه فقط درون ِ هر یک از آنها منسجم می‌پنداریم، بلکه هر کدام را همچنین اجزائی از یک کل ِمنسجم دیگر نیز می‌دانیم که لزوما با هم ارتباط معنایی وکارکردی مستقیم دارند. و این در حالی است که نه کاوش در گذشته، نه پژوهش بر حال و نه فرافکنی نسبت به آینده، نمی‌توانند درباره این دعوی، واقعیتی انکار‌ناپذیر را به ما نشان دهند. هم از این رو، بسیاری از خطاهایی که زندگی کنونی ما را به دوزخ و کلاف ِ سردرگم و به ظاهرناگشودنی تبدیل کرده، شاید حاصل نتیجه‌گیری‌های نادرستی باشد که از این پیش‌فرض نخستین اشتباه بیرون آمده‌اند.آغاز گره‌گشایی از این معما نیز شاید آن باشد که انسجام درونی و برونی این معانی را چه به صورت مجزا و چه در ارتباط با یکدیگر به پُرسشی سخت بکشیم.

ناصر فکوهی / ۱۴۰۱