برنامههایی که هر روز با آنها آشنا میشویم، با سرعتی بینهایت بیشتر از ما، تصویر میسازند، تصاویر را دگرگون میکنند، واژگان را میان زبانهای گوناگون به یکدیگر تبدیل کرده و به گردش درمیآورند، شعر میگویند، جُستار مینویسند، طراحی و نقاشی میکنند، موسیقی مینوازند، مشکلات و مسائل ریاضی و علوم اجتماعی و انسانی را «حل» میکنند و یا دستکم، راه حلی شبیه به انسان برای آنها عرضه میکنند. در این حال، سخن گفتن از اینکه «دستگاه»، «ماشین» و «فناوری»، ولو اطلاعاتی و هوش مصنوعی، «نمی اندیشند» بلکه تنها روابط صفر و یک، جریان الکترونیک و نبود جریان الکترونیک را در میلیاردها ترکیب با یکدیگر در میآمیزند تا معانی قابلفهم برای ما و غیرقابل فهم برای خودشان را بسازند، آنقدر کلیشهای و آسان است که باورکردنی به نظر نمیآید.همانگونه که تنهایی ِ«هوش» ما در عالم و حقارتمان در کیهانی که مرزهایش آنقدر از ما دورهستند که نور ِ ستارگان ِ میلیاردها سال پیش مُردهاش را تنها امروز میتوانیم بینیم، همان اندازه برای عقل ِسلیم روشن هستند که برای غرور انسانی باورناپذیر.
ناصر فکوهی / ۱۴۰۱