دغدغه اساسی جان رالز، فیلسوف آمریکایی، نه جامعهای است که در آن انسانها با یکدیگر برابر باشند، بلکه جامعهای که میان انسانها عدالت وجود داشته باشد. چنین جامعهای نیازمند دو شرط است: نخست آزادی ِ دستکم نسبی، به همه امکانات پیشرفت و تحرک اجتماعی برای همه وجود داشته باشد، و سپس آنکه ثروت و امتیازات آن در فرایند بازتوزیع، اولویت را بیش و پیش از همه به فرودستترین و محرومترین بخشهایش بدهد. هانا آرنت میگفت که برابری میان انسانها از آن رو پرسمانی اساسی است که در موجود طبیعی، نمیتوان آن را یافت: آدمها در جنسیت، سن، تواناییهای جسمانی و ذهنی نابرابرند. اما برابری ِ مورد نظر او نیز از خلال یک قرارداد اجتماعی ِ آزاد و با ضمانت ِ آزادی، میگذشت، نه تمایل ویرانشهری (دیستوپیایی) برای نفی ِ «تفاوت» میان موجودات و یکسانسازی ِ میان فرهنگها و سبکهای ِ زندگی که توتالیتاریسمهای ِ راست و چپ عنوان کرده و میکنند.
ناصر فکوهی / ۱۴۰۱