پاره های هنر (۳)، دیدرو: طبیعت به مثابه منشاء هنر

برگردان ناصر فکوهی

انسان تنها یک مجری و یا یک مفسر امر طبیعی است؛ او تنها قادر است در حد شناخت و تجربه خود و یا بر اساس بازتاب موجودات اطرافش، هنر را درک و به اجرا در آورد. دست انسان بدون ابزارها، هر چند قدرتمند، هر چند خستگی ناپذیر و انعطاف پذیر هم باشد، تنها به او امکان می دهد شمار معدودی از کارها را انجام دهد؛ در نتیجه، دست او برای به تحقق رساندن آثار بزرگ نیاز به ابزارها و قواعد دارد؛ و همین را درباره ذهنیت انسانی نیز می توان گفت. ابزارها و قواعد به ماهیچه هایی شباهت دارند که به بازوان و سایر اندام ها و ذهنیت انسانی اضافه شده اند. هدف هر هنری به طور عام یا هر نظامی از ابزارها و قواعد که در پی نتیجه خاصی باشند، آن است که اشکال معینی را بر پایه ای که طبعیت به آنها عرضه می کند، استوار نمایند؛ و این پایه یا ازجنس ماده است یا از جنس ذهنیت، و یا کارکردی که به یک روحیه یا به محصولی از طبیعت برگردد. در کتاب هنرهای مکانیکی که در اینجا بیشتر به آن اشاره دارم نویسندگان کمتر از این امر سخن گفته اند، قدرت ِ انسان به همان میزان که به کالبدهای طبیعی دور یا نزدیک می شود، کمتر و یا بیشتر می شود. انسان یا قادر به هر کاری هست و یا قادر به هیچ کاری نیست و این امر بدان بستگی دارد که این نزدیکی با طبیعت ممکن باشد یا ناممکن.

دنی دیدرو: دائره المعارف، مدخل «هنر»

دیدرو در ویکیپدیا
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%86%DB%8C_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D9%88

«پاره های هنر»، تکه های کوچکی هستند برگزیده، از کتابی درباره گفتارهایی از اندیشمندان و نویسندگان جهان درباره رشته های گوناگون هنر و یا نظریه هنر به طور عام. این پاره ها، به تدریج در وبگاه «انسان شناسی و فرهنگ» منتشر می شوند. رفرانس های دقیق و برابرنهاده های فارسی، در انتشار نهایی این مجموعه به صورت کتاب، در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.