ترجمه: ناصر فکوهی
انحصار خرد
(خردگرایی علم گرا)
خردگرایی علم گرا، یعنی همان [گرایشی] که الگوی آن را می توان در سیاست صندوق بین المللی پول و بانک جهانی یا دفاتر حقوقی بین المللی(Law firms) یعنی شرکت های فراملیتی حقوقی یافت؛ دفاتری که سنت های حقوق آمریکا را به کل جهان تحمیل می کنند: خردگرایی حقوق آمریکایی، نظریه های خردگرا و غیره که در آن واحد هم بیان و هم ضمانت نوعی خودخواهی غربی در آنها مشاهده می شود؛ گویی برخی از افراد دارای انحصار در خرد هستند و می توانند به قول معروف خود را به عنوان ژاندارم های جهان اعلام کنند، کسانی که انحصار خشونت مشروع را در اختیار داشته و بتوانند سلاح های خود را به خدمت عدالت جهانی درآورند. خشونت تروریستی از خلال ناخردگرایی ناشی از نومیدی، که تقریبا همیشه از آن ریشه می گیرد، [ به نوعی] استنادی است به خشونت منفعل قدرت هایی که بر خرد تکیه می زنند. »
( ضد آتش ، انتشارات لیبر رزون- داژیر، ۱۹۹۸، ص. ۳۷. )
MONOPOLE DE LA RAISON
(rationalisme scientiste)
« Le rationalisme scientiste, celui des modèles mathématiques qui inspirent la politique du FMI ou de la Banque mondiale, celui des Law firms, grandes multinationales juridiques qui imposent les traditions du droit américain à la planète entière, celui des théories de l’action rationnelle, etc., ce rationalisme est à la fois l’expression et la caution d’une arrogance occidentale, qui conduit à agir comme si certains hommes avaient le monopole de la raison, et pouvaient s’instituer, comme on le dit communément, en gendarmes du monde, c’est-à-dire en détenteurs auto-proclamés du monopole de la violence légitime, capables de mettre la force des armes au service de la justice universelle. La violence terroriste, à travers l’irrationalisme du désespoir dans lequel elle s’enracine presque toujours, renvoie à la violence inerte des pouvoirs qui invoquent la raison. »
(Contre-feux, Liber-Raisons d’agir, 1998, p.37