فرهنگ و اخلاق

 مونیک کانتو اشپربر/ برگردان ناصر فکوهی

 

خانم مونیک کانتو اسپربر(Monique Canto-Sperper) امروز (۲۰۰۶) مدیر نهاد بسیار مهم و دانشگاهی مدرسه عالی تربیت مدرس فرانسه ( اکول نورمال سوپریر)(ENS) و مدیر پژوهشی  در مرکز ملی مطالعات علمی فرانسه (CNRS) و همچنین نایب رئیس کمیه مشاورتی ملی اخلاق (CNNE) در این کشور است. وی آثار متعددی درباره فلسفه باستانی و فلسفه معاصر و اخلاق به انتشار رسانده است و تلاش خود را بر شناساندن فلسفه اخلاق متمرکز کرده است که در فرانسه در سال‌های اخیر به رشته‌ای  حاشیه‌ای بدل شده بود. وی بنیانگذار و مدیر دو مجموعه انتشاراتی «فلسفه اخلاقی» و «مسائل اخلاقی»  در انتشارات دانشگاهی فرانسه(PUF) است و آثار  تعداد زیادی از فیلسوفان غیر فرانسوی را که در این کشور ناشناخته بودند نظیر برنارد ویلیامز(Bernard Williams)، ارنست توگنهات(Ernst Tugendhat)، چارلز لارمور(Charles Larmore) را در فرانسه برای نخستین بار  در این مجموعه‌ها به انتشار رسانده است. وی از جمله فیلسوفان فرانسوی بوده است که به مسائل  کاربردی و به روزی  همچون اتانازی(خوش‌مرگی)، مسائل مربوط به باروری‌، پورنوگرافی و … پرداخته است و همچنین فرهنگ معروف «اخلاق و فلسفه اخلاقی» که در سال ۲۰۰۱ به وسیله انتشارات دانشگاهی فرانسه منتشر شد و امروز بدل به یک کتاب مرجع اصلی در این زمینه شده است، از کارهای دیگر اوست. کانتو اسپربر همچنین با دغدغه شناساندن مسائل مهم حوزه اخلاق به مخاطبان گسترده، همراه با روون اوگلن(Ruwen Oglen) سال گذشته (۲۰۰۵) کتابی در مجموعه دائره‌المعارفی «چه می‌دانم؟» با موضوع «فلسفه اخلاق» به انتشار رساند.  پژوهش‌های وی در  این زمینه کتابی با عنوان « خیر، جنگ و ترور» (پلون ، ۲۰۰۵) (Le Bien, Guerre et Terrain ) را نیز در بر می‌گیرد.  کانتو اسپربر همچنین به مسائل زیست پزشکی نیز علاقمند است و کتابی را به همراه رنه فریدمن (René Frydman) آماده انتشار کرده است که به هنجارهای اخلاقی  در حوزه باروری با کمک پزشکی  مربوط می‌شود. خانم اسپربر هم اکنون در حال کار بر  مقاله‌ای درباره روابط زنان و مردان در همین حوزه است.

 

 

مجله علوم انسانی: امروز می‌توان گفت که اخلاق تا اندازه‌ای «مد» شده است. به نظر شما دلیل این امر چیست و آیا باید آن را منفی دانست؟

     مونیک کانتو اسپربر: در واقع علاقمندی به اخلاق امروز بسیار بالاست و این امری کاملا طبیعی به حساب می‌آید. انسان‌های دوران معاصر هر‌چه بیش از پیش ناچارند اعمال خود و قواعدی که آن اعمال را بر اساس آن‌ها انجام می‌دهند، توجیه کنند. افزون بر این، پیشرفت‌های علوم زیست‌پزشکی، خطرات زیست‌محیطی، نگرانی‌های فزاینده‌ای که در سطح بین‌المللی درباره هنجارهای اخلاقی در حوزه‌های مختلف فعالیت انسان‌ها وجود دارند، این علاقه را تشدید می‌کنند. اما اخلاق، گاه به مثابه ضمانتی برای معتبر بودن نیز مطرح است. امروز می‌بینیم که تعداد کمیته‌های اخلاقی دائما رو به فزونی دارد و در حوزه‌هایی چون تجارت و حتی در زمینه فضا، بحث اخلاق مطرح می‌شود. و بدون شک باید گفت که موضوع اخلاق امروز بیشتر از پایان دهه ۱۹۸۰ مطرح است. با این همه، نباید این علاقمندی‌ها را لزوما به معنی تاملی عمیق‌تر در حوزه اندیشه اخلاقی به شمار آورد.

مجله علوم انسانی: بنابراین نظر شما درباره فلسفه اخلاقی بسیار نسبی است…

      مونیک کانتو اسپربر: فلسفه اخلاقی چندان از این علاقمندی برخوردار نشده است. البته حساسیت جدید و جذابیت تازه‌ای در این زمینه به وجود آمده است، اما هنوز راه زیادی در پیش داریم. در سال ۱۹۹۲ من در مجله «مناظره» (Débat) (شماره ۷۲، نوامبر – دسامبر ۱۹۷۲) مقاله ای درباره موقعیت فلسفه اخلاقی در فرانسه منتشر کردم و در آن به از میان رفتن تقریبی آن، نبود انتشارات در این زمینه نبود، نهادهایی که به پژوهش و بحث در حوزه فلسفه اخلاقی امکان دهند، اشاره کردم. امروز باید اذعان کنیم که وضعیت تغییر کره است. بهر‌حال ظاهر قضایا متحول شده است: کتاب‌ها و مقالات زیادی در این زمینه وجود دارند که به خوانندگان امکان دسترسی به فلسفه اخلاقی معاصر را می‌دهند. اما هنوز حضور فلسفه اخلاقی را در دانشگاه نمی‌بینیم و رابطه میان فلسفه و اندیشه اخلاقی محسوس هنوز تا حد زیای نادیده گرفته می‌شود. تعداد کمیته‌های اخلاقی البته رو به افزایش است، اما تعداد اندکی از آن‌ها تلاش می‌کنند به فلسفه اخلاقی روی آورند تا از آن بیاموزند و یا روش‌هایی را که باید مباحث خود را بر اساس آن‌ها پیش ببرند، در آن بیابند. این کمیته‌ها اغلب خود را به تاملاتی که باید آن‌ها انسان‌گرایانه خواند محدود می‌کنند و بر ارزش‌ها – که البته به خودی خود بسیارعالی است –تاکید دارند اما این امر  در گسست بزرگی با محورهای اساسی اندیشه اخلاقی معاصر و یا حتی با شناخت پرسمان یا استنادهای سنتی در فلسفه اخلاقی قرار دارد. در کشورهای انگلیسی زبان به خصوص و در حدی کمتر در ایتالیا و آلمان‌، اندیشه اخلاقی  موضوع کارهای پیوسته است. در آن کشورها ما شاهد پشت پرده رفتن فلسفه اخلاقی به گونه‌ای که در فرانسه ده‌ها سال شاهدش بودیم، نیستیم.

مجله علوم انسانی: فلسفه اخلاقی چه چیزی می‌تواند به ارمغان بیاورد؟ آیا این فلسفه صرفا در پی روشن کردن مسائل اساسی است؟

      مونیک کانتو اسپربر: مشخصه اهمیتی که برای مسائل اخلاقی امروز شاهدش هستیم در آن است که در پی توضیح اعمال انسان‌ها و در عین حال قواعدی هستند که برای این اعمال پیش گرفته‌اند. مهم‌ترین نکته در این زمینه آن است که  هدف در این توضیح دیگر نه روشن کردن گروه اندکی از نخبگان یا افراد درگیر با موضوع، بلکه کل جامعه است. همین خواست از جانب افراد جامعه مطرح است که می‌خواهند دلایل تصمیماتی که گرفته می‌شوند یا فناوری‌هایی که آزاد یا ممنوع می‌شوند [مثلا شبیه‌سازی/ کلوناژ) به آن‌ها توضیح داده شود. معنای این امر آن است که اصولی را که پایه این تصمیمات بوده‌اند، برای همه قابل دسترس، قابل توجیه و در عین حال قابل اعتراض باشد. اینجاست که فلسفه اخلاقی می‌تواند پربارترین نقش خود را ایفا کند. فلسفه اخلاقی می‌تواند کاری کند که توصیه‌هایی ناشی از اندیشه اخلاقی‌، دیگر تنها در حد قواعد یا اعلام  موضع (چیزی که در معنای اخص کلمه صرفا نوعی اخلاقی کردن نه چندان قابل پذیرش است) باقی نمانده بلکه دلایل خود را  بروز دهند، شرایط خود را ایجاد کنند و حتی زمینه‌های ایجاد خود را نشان داده و به موضوع مباحث و مناظره‌هایی واقعی بدل گردند. فلسفه اخلاقی به بحث و هم‌اندیشی اخلاقی امکان می‌دهد، به صورتی که بتوان مجموعه‌ای از متون مرجع‌، اصولی‌، شیوه‌های استدلال و غیره را منتشر کرد. میثاق‌های اخلاقی به نوعی هستی‌شناسی منجر می‌شوند و قواعدی را مطرح می‌کنند. اما اصل مهم آن است که دلایل و توجیه‌هایی که این قواعد بر آن‌ها تکیه می‌زنند، بیان شوند.

مجله علوم انسانی: سنت فلسفی جایگاه بزرگی در اندیشه اخلاقی دارد. اما آیا نباید بپذیریم که امروز مسائلی که به جهانی شدن مربوط می‌شوند یا تهدید محیط‌زیست و پیشرفت فناوری‌ها، اخلاق را تا حدی پشت سر گذاشته‌اند؟

      مونیک کانتو اسپربر: این سنت طولانی‌ای در فلسفه است که امروز هنوز هم فلسفه اخلاقی را تغذیه می‌کند. و حتی زمانی که به مسائل مشخص اخلاقی هم می‌رسیم باز همین سنت برای ما پُر‌بار است. برای نمونه علوم زیست‌پزشکی امکانات زیاد جدیدی را برای انسان‌ها فراهم کرده‌اند. امروز یک زوج که در گذشته محکوم به ناباروری بود می‌تواند صاحب کودک شود، اما در چه شرایطی؟ با چه ضمانت‌هایی برای محافظت از کودک؟ آیا نوزادی که بدین‌ترتیب به دنیا می‌آید می‌تواند پاسخی ارضا‌کننده به تمایل والدین خود باشد؟ آیا دخالت پزشکی را باید به تقلید از طبیعت برای مثال در نطقه بستن در لوله آزمایشگاه یعنی در تقلیدی از نطقه بستن طبیعی محدود باشد؟ یا پزشکی می‌تواند پیش‌تر رفته و یک جنین بدون نطقه‌بندی، یک جنین را از طریق انتقال هسته‌سلولی‌، آنچه امروز به آن شبیه‌سازی( کلوناژ) می‌گویند‌، به وجود بیاورد؟ در برابر چنین پرسش‌هایی، تاریخ فلسفه اخلاقی می‌تواند برغم ظاهر قضیه، هنوز بسیار مفید باشد. شبیه‌سازی البته یک افق جدید است، اما مسائل فلسفی‌ای که به وجود می‌آورد، بسیار قدیمی هستند و سنت تامل و اندیشه فلسفی‌ای را بر می‌انگیزد که به خود‌مختاری افراد( در اینجا، کودکی که به دنیا می‌آید)، به آزادی و به محدودیت‌های دخالت در زندگی انسان‌ها یا در هویت دیگری و به عبارت دیگر به این مساله مربوط می‌شوند که آیا پدر و مادر حق دارند که کودک خود را «برنامه‌ریزی» کنند و مشخصات ژنتیکی او را تعیین کنند؟ در حدی که جوامع لیبرال و دموکراتیک ما بر اصل عدم دخالت در هویت دیگری استوارند، این اصل هرگز اجازه نمی‌دهد که والدین در هویت ژنتیک کودک آتی خود دخالت کنند. و به همین دلیل نیز شبیه‌سازی و به صورت گسترده‌ای از لحاظ اخلاقی محکوم شده است.

اما مثال دیگری که معاصر‌تر نیز هست بیاوریم. در زمینه مسائل زیست‌محیطی‌. در اینجا سنت  فلسفی بسیار پُربار است و به ما اجازه می‌دهد که به گونه خاصی از مسئولیت هر کسی  در کاهش کیفیت زندگی بر روی زمین بیاندیشیم. روشن است که  کسی که از اتوموبیل شخصی‌اش برای  رفتن به خرید استفاده می‌کند را نمی‌توان مستقیما مسئول آلودگی جهانی دانست. اما از جانبی دیگر‌، اگر هیچ کس از انرژی‌های آلاینده استفاده نکند‌، چیزی به نام آلودگی محیط‌زیست در جهان  نخواهیم داشت. بنابراین ما با یک تناقض روبرو هستیم که مسئله‌ای فلسفی و بسیار قدیمی را در بر دارد. چگونه باید  مسئولیت‌های هر کس را در پدیده‌های ناشی از عمل جمعی افراد، تعیین کرد؟ ممکن است هیچ‌کس به صورت انفرادی مسئول آنچه اتفاق می‌افتد، نباشد، اما همه ما به صورت جمعی مسئولیم.

مجله علوم انسانی: شما در کتاب آخر خودتان «نیکی، جنگ و ترور‌» (پلون، ۲۰۰۵) به مسئله اخلاق  در مناسبات بین‌المللی پرداخته‌اید. اما آیا در این زمینه ما واقعا با اخلاق سروکار داریم؟

      مونیک کانتو اسپربر: هنوز بسیاری هستند که معتقدند هنجارهای اخلاقی را می‌توان تنها درون  یک جماعت ملی  در نظر گرفت و نه در مقیاس بین‌المللی که در آن قانون جنگل حاکم است‌. اما به محض آنکه به صورت عمیقی به موضوع می‌اندیشیم می‌بینیم که چنین تضادی میان اخلاق در مقیاس ملی و ناهنجاری در مقیاس جهانی‌، تا اندازه زیادی خیالین است. کشورهای مختلف جهان ، هر‌چه بیش از پیش  نسبت به ضرورت  ایجاد قواعد  مشترک و ارزش‌گذاری بر دغدغه‌های اخلاقی مشترک برای آنکه بتوانند منافع مشترک خود را کنترل کنند، به اجماع می‌رسند. اگر هر کشوری صرفا در پی آن باشد که منافع خود را به حداکثر برساند بی‌شک ما به سوی فاجعه خواهیم رفت. در حوزه‌هایی نظیر محیط زیست،  بهداشت و حتی مسائل تجاری روشن است که ما نیاز به هم فکری جهانی داریم و در غیر این صورت موازنه جهانی  نمی‌تواند وجود داشته باشد. و در اینجاست که اخلاق وارد کار می‌شود. زیرا باید به این نتیجه رسید که چنین قواعد عمومی‌ای که بخواهند جهان را اداره کند، چگونه بیابیم. می‌دانیم که همان کشورهایی که معاهدات بین‌المللی را امضاء می‌کنند زمانی که مسئله به اجرای آن در خودشان می‌رسد، بسیار مردد هستند. اما با این وجود ضرورت اخلاق در مناسبات بین‌المللی هر‌چه بیش از پیش روشن است.

مجله علوم انسانی: اما آیا می‌توان هنجارهای جهانشمولی را یافت که برای تمام فرهنگ‌ها مناسب باشند؟

      مونیک کانتو اسپربر: نه من فکر نمی‌کنم که هنجارهای جهانشمول انتزاعی‌ای داشته باشیم که  بتوان در همه فرهنگ‌ها به کارشان برد اما بیشتر فکر می‌کنم ما هنجارهای جهانشمول و محسوسی داریم که بر پایه ارزش‌های مشترک برای تمام انسان‌ها بنا شده‌اند. بله، در این مورد من اطمینان دارم و به نوبه خود  تلاش می‌کنم  یک الگوی فلسفی برای جهانشمولیت در چارچوب خاص آن بدهم. فکری که طرح می‌کنم  ممکن است تا اندازه‌ای متناقض بیاید اما بهر‌حال گمان می‌کنم این تنها شکل جهانشمولیت قابل‌پذیرش باشد. من کاملا با نسبی‌گرایی مخالفم، یعنی به عبارت دیگر با اینکه  هر فرهنگی حق داشته باشد هنجارها، قواعد و شایست‌ها و ناشایست‌های خود را صرفا  خود تعیین کند. با این وصف نمی‌توان پذیرفت که ما تنها یک مفهوم اخلاقی معتبر برای جهان داشته باشیم. بنابراین باید راه‌حلی بینابینی یافت. در سال ۲۰۰۳ خانم شیرین عبادی برنده جایزه نوبل صلح برای دفاعش از حقوق بشر شد، او یک زن مسلمان است و در کشوری با سنت اسلامی زندگی می‌کند و کمتر از دیگران  برای حقوق بشر مبارزه نکرده است. بنابراین می‌توان ادعا کرد که یک قلب مشترک از ارزش‌ها وجود دارد که تمام فرهنگ‌ها در آن سهیمند ولو آنکه این ارزش‌ها بنا بر فرهنگ به گونه‌های مختلفی بیان شوند. بنابراین من از ایده یک هسته سخت از ارزش‌های جهانشمول دفاع می‌کنم که بنا بر فرهنگ‌های مختلف به صورت‌های مختلفی بیان می‌شود.

مجله علوم انسانی: به نظر شما میان فلسفه اخلاقی و سیاست چه نوع همسازی‌ای وجود دارد؟

      مونیک کانتو اسپربر: به نظر من فلسفه اخلاقی و فلسفه سیاسی بسیار با یکدیگر  پیوند دارند. فلسفه اخلاقی به اصول اعمال فردی و جمعی و به دلایل توجیه‌کننده آن‌ها می‌پردازد. فلسفه سیاسی به شیوه وجودی جماعت‌های انسانی و به مسائل مربوط به آزادی و عدالت در سطح جمعی، اما فعالیت سیاسی نیز باید تابع الزامات اخلاقی باشد و برعکس، اخلاق اغلب دارای بعدی مشترک با سیاست است . به ویژه هنگامی که به سطح مسئولیت همکان می‌رسد برای مثال در مسائل زیست محیطی.

مجله علوم انسانی: اندیشه اخلاقی، چه نقشی می‌تواند در حیات عمومی ایفا کند؟

      مونیک کانتو اسپربر:  فلسفه اخلاقی می‌تواند در زمینه توضیح، توجیه و یافتن بهترین دلایل‌، بسیار مفید باشد. ما دیگر در جهانی زندگی نمی‌کنیم که افراد حاضر باشند این یا آن چیز را بدون آنکه دلایلش را بدانند، پذیرند. فلسفه اخلاقی همچنین فضیلتی محسوس‌تر نیز دارد. و آن ترسیم پیوسته مرزهای  پدیده‌هایی است که باید آن‌ها را غیر‌قابل پذیرش دانست، پدیده‌های غیر‌قابل توجیه و غیر‌قابل تحمل. و سرانجام اینکه فلسفه اخلاقی وظیفه دارد از حقوق شخصی انسانی که به عقیده من، هسته بنیادین ارزش‌ها و هنجارهای این فلسفه است، دفاع می‌کند.

 

 

 

منبع گفتگو:

–    Magazine des Sciences Humaines, , Les Grands dossiers, 2, Mars, Avril,Mai, 2006.