سمینار مسائل فرهنگی-اجتماعی: خوشبختی و سبک زندگی (بخش هشتم) /تاریخ باستان/ با همکاری آیدا نوابی[۱]
خوشبختی در ایران باستان به میانجی دین و آیین
پژوهش امروزی در تاریخ ایران چنین میپندارد که تحول دینی مستقیماً از زرتشت تاآخرین مرحلۀ مزداپرستی ادامه یافته است. چنین فرض میشود که ایران روزگاری دارای یک دین تنها بود، و آن دین آریایی موروثی بوده است. در یک تاریخ معینی در زمانی پیش از هخامنشیان با تاریخ دقیق تر از این تاکنون نتوانستهاند همداستان شوند- زرتشت به عنوان پیامبر مردم ایران ظهور کرده ودین نوینی بنیاد گذارده است. این دین را مردم ایران پذیرفتهاند. ولی دین کهن مردم که زرتشت با آن پیکارمیکرد، از میان نرفت بلکه با آیین او آمیخته و ترکیب شد. بدین گونه آیین زرتشتی پدید آمد، آیینی که در آغاز زمان هخامنشیان در درجۀ نخست دارایی مشترک ایران بود و دین کشوری هخامنشیان شد. پس مردم ایران ازآغاز ظهور زرتشت تا دوره اسلام زرتشتی بودند. از یک دین بسیار ساده این دین زرتشتی با دستگاهی بسیار پیچیده پدیدار شد که ما آن را در مزداپرستی ساسانیان میبینیم (نیبرگ[۲]، ۱۳۸۳). با این حال اطلاعات بسیار اندکی از دین جهان باستان در دسترس است، اطلاعات موجود بیشتر مربوط به دوره سوم ساسانیان است و قبل از آن در دوره هخامنشیان (قرن ۶ پیش از میلاد) و حمله اسکندر مقدونی و سلطه یونان بر ایران اطلاعات اندکی در دست است. در همین زمان فرآیند مسیحی شدن جهان رومیدر حال وقوع است.
اساساً برای درک مفهوم شادمانی و خوشبختی در ایران باستان باید به کتیبه ها و آثار باقی مانده از دوران هخامنشیان و پادشاهان بازگشت. مهم ترین آثار این کتیبه ها و آثار، معنایی از اولوهیت به مثابه سعادت و خوشبختی دیده میشود و بدبختی ناشی از ناراحتی و استفاده از مادیات و به طور کلی هر ماده ای است که انسان را به سوی روح شیطانی برد. باور بسیاری بر آن است که داریوش یکی از مهم ترین پادشاهان ایران زمانی متوجه این موضوع شد که برای شادی مردم سرزمین باید امنیت ایجاد کند.برای این هدف بنابراین پادشاهان موظف بودند تعهد خود را نسبت به خداوند و نظم کیهانی برای سعادت بشریت انجام دهند. احترام و پرسش مزدا خداوندگار ایران باستان یکی از راه های مهم سعادت و خوشبختی تلقی میشد. شادی و خوشبختی به عنوان یک مفهوم مهم در متون اوستا ذکر شده است. زرتشت در بخشی از گاتا صراحتاً اعلام میکند که هر زن و مردی برای رسیدن به سعادت باید درست اندیشی که مهم ترین مصداق راستی و درستی است را بیاموزد و به آن عمل کند، قدرت در فرمان اندیشه نیک است و خوشبختی وابسته به اندیشه نیک و درست است. علاوه بر این برخی از مفاهیم به طور خاص به مفهوم خوشبختی و شادمانی اشاره داشتند. کلمه رانیو به معنای گاوهایی که با تأمین غذای انسان ندای شادی بخشی برای بشر هستند یکی از لغات مهم برای اشاره به حس شادی واقعی است. اما در نهایت این شادی و خوشبختی نه فردی بلکه جمعی بود.[۳]
به علاوه آیین های دینی که در این دوره وجود دارد بر اساس سه اصل مهم است: نخست نظام جهان پیدایش و آفرینش که بخش مهمی از پژوهش های حوزه اساطیر و ایران باستان به آن پرداختند. این بخش در تلاش بر پاسخ به این پرسش بوده است که چطور جهان ایجاد میشود. دوم نظام پایان جهان است و سوم نظام هستی که به دنبال روایت های زندگی در این جهان است. در نظام های انسانی دو شکل مهم از این سه بعد وجود داشت: ۱- شکل خطی یعنی نقطه شروع و پایان جهان که به نوعی جبرگرایی فروکاسته میشود و ۲- شکل چرخهای که در آمریکا قبل از ورود اروپا به آنجا شاهد آن هستیم. نظام باستانی ایرانی بر اساس نظام خطی استوار است. در ایران باستان مجموع آفرینش زمانی شروع میشود- دست کم تا آن جا که بر اساس برخی از متون وجود دارد- که نوعی اختلاط رخ میدهد؛ بدین معنا که خوبی و بدی با هم آمیخته میشود در حالیکه این عناصر در موقعیت پیش از جهان هستی (جهان مادی) به صورت کامل از هم جدا بوده اند. به این معنی نیکی به صورت مطلق از شر جدا بوده است. در این جدایی اهورامزدا نمایندۀ نیکی و اهریمن نمایندۀ بدی است.
بر اساس روایتهای اسطورهای، هنگامی که چشم اهریمن به جهان میافتد، عطشی در او زنده میشود که به جهان حمله کند. اهورامزدا با دعایی که میخواند اهریمن از هوش میرود و نقشهاش ناموفق میماند. اما پس از آنکه اهریمن به هوش میآید به جهان هستی حمله کرده و آن را آلوده میکند و این آلودگی جهان تا زمانی که جهان پاک شود ادامه مییابد. بنابراین جهان مکانی برای مبارزۀ دائم بین اهورامزدا و اهریمن است و اهورامزدا همواره تلاش میکند که پاکی را (همان جدایی بدی و نیکی از هم) را ایجاد کند و به نوعی این اختلاط را از بین ببرد. به همین دلیل است که ایران باستان یک نظام تطهیری است. به این که مدام همه چیز باید تطهیر شود.
علاوه بر این در کتاب های دینی زرتشتیان میان زمان محدود و بی نهایت از یک سو و زمانی که محدود و بسته بوده، رویدادهای تاریخ کیهان در آن وقوع مییابد، تفاوت گذاشته میشود. زمان محدود و بسته به دو دوره بسیار پهناور تقسیم میشود. دوره اول پس از گزینش اهورامزدا و انگره مینو. در این دوره اهورامزدا هستی بی عیب را ابتدا در حال مینوی و سپس در حال دنیوی (گیتوی) میآفریند. این دوره را در کتاب های پهلوی بندهش می نامند. دوره دوم دوره آمیختگی[۴] نامیده میشود وبا یورش انگره مینو به موجودات دنیوی آغاز شد. کافران به احتمال زیاد گیتی را در حال اول تهی و بیجنبش میدانستند و به این باور داشتند که قربانیان سه گانه ایزدان آن ها به جنبش درآورد. اما تعلیمات زرتشت باعث تغییرات بسیاری شد. به گفته زرتشت آنچه باعث دگرگونی شد قربانی ها نبود بلکه یورش بدخواهانه انگره مینو وضع را آشفته ساخت.اما این باور کهن که زندگی از قربانی کردن حیات ناشی شده است دوام یافت و مرگ و حیات جای جاودانگی را گرفت. (بویس، ۱۳۷۴). هندو ایرانی نظیر اقوام دیگر عالم وجود را پیوسته به سه سطح زمین، آسمان و فضای میانی یا جو تقسیم میکردند. این عالم سه گانه وجود که ضمناً اساس موقعیت دین را مقرر میکرد به ویژه مورد تأکید هندو آریاییها بوده است. در نتیجۀ سه گانه شدن عالم وجود، ایزدان به طور مشخص در یکی از سه سطح مربوط به عالم هستی سکنی دارند، و آنهایی که در کهکشان میزیند یعنی ایزدان آسمان پدید آوردندگان عالم وجود و عرضه کنندگان والاترین اصلهای معنوی میباشند. ضمنا مذکر نیز هستند. ایزدان جو به طور معمول مذکر و ایزدان زمین مونث اند و با حاصلخیزی همپیوند (معیری، ۱۳۸۱).
همچنین یکی از دلایل مهم نپذیرفتن آزادی مذهبی در این دوره در ایران، خصومتی است که دولت رم به عنوان دشمن سیاسی دولت ایران داشت. قبل از آن، دین در ایران باستان جزو مسائلی نبود که حکومت در آن دخالت کند بدین معنا که حکومت به اعتقاد خویش که همان دین زرتشت بوده پایبند بود و به اینکه مردم چه دینی داشته اند دخالت چندانی نمیکرد. اما پس از آن کرتیر[۵] و به طور کلی کاست روحانیون در این موضوع بسیار سختگیری میکنند و یک سیستم دین سالار به وجود میآورند.
دولت ساسانی در پایان دورۀ خویش (از قرن سوم میلادی تا زمانی که به دست اعراب مسلمان سقوط میکند) یک دولت کاملا دین سالار هست. از این حیث تعریف خوشبختی در زمان ساسانیان با دوگانهای از جهان فانی و جهان باقی روبه است که بین آنها تفاوت وجود دارد. افراد در این دوره به جهان محسوس و نامحسوس اعتقاد دارند. بدین معنا که جهانی که افراد در آن زندگی میکنند باور داشته اما همچنان معتقدند که پس از مرگ با یک جهان دیگری نیز سر و کار دارند. در نظام کاستی آن چه که اهمیت دارد این است که هر فرد در جایگاه خودش احساس ثبات کند و احساس گناه نکند. بنابراین خوشبختی موقعیتی از نشاط و ثبات است که فرد تضادی با موقعیتی که کاست برای او تعیین کرده است احساس نکند. و این حس خوشبختی در هر کاست با توجه به نوع جایگاه فرد متفاوت است. این بدان معناست که افراد موقعیت خویش را پذیرفته اند و سعی در تصرف جایگاههای یکدیگر در کاستهای مختلف ندارند. اگرچه این مرزها کاملا عرفی و درعین حال قانونی بود، برای افراد کاملاً مرز بین کاستها و موقعیتها مشخص بوده است. برای نمونه ازدواجها کاملاً تحت نظر بود و کسی قادر به تصور ازدواج با کسی خارج از کاست خود بود. بنابراین اینکه یک فرد در کاست خودش با واقعیت زمانه خودش سازگاری داشته باشد و اشکال تخطی گرایانه یا گناه آلودانه نداشته باشد معمولاً احساس خوشبختی، سبکی میکند. این موضوع امکان این پرسش را ایجاد میکند که آیا کشاورزی که گرسنه است احساس بدبختی نمیکند؟ پاسخ این است که بله احساس بدبختی میکند اما دلیلش را در یک تخطی میبیند. از سوی دیگر در تمام نظامهای کشاورزی، دعاهایی برای شکرگزاری وجود دارد. در ایران نیز که مسئله باران اهمیت بسیاری داشته است. چرا که آب به معنای آبادانی و زندگی است و هنگامیکه خشکسالی به وجود میآید، افراد خشکسالی را به عنوان یک بلای آسمانی در نظر میگرفتند همانطورکه به بیماری با این نگرش برخورد میکردند. البته باید مسئلۀ بیماری را از پیری مجزا دانست. ظهور اپیدمیها که بارها در جهان باستانی ظاهر شد، به مثابه بالایی آسمانی دانسته میشد که ناشی از نوعی گناه و یا هر نوع تخطیای بود که منجر شده این بلا بر سرشان نازل شود.
از این حیث این تفکر در بین مردم وجود داشته است که بیماری، نقص عضو، یا ناتوانی حاصل گناهانی است که خودشان، نزدیکانشان و یا نیاکانشان مرتکب شدهاند. بنابراین خوشبختی عدم وجود چنین درد و رنجهایی تلقی میشد. همچنین خوشبختی احساس نوعی هماهنگی بود و در نهایت این هماهنگی فرد به سعادت میرسید. واژه سعادت تعبیر بهتری نسبت به خوشبختی است چرا که با ورود ادیان تک خدایی یا یکتاپرستی (Monotheism) همچون ادیان ابراهیمیمفهوم سعادت بیشتر از مفهوم خوشبختی مد نظر قرار میگیرد. در عین حال در اغلب اوقات در ایران باستان لذت میتوانست منطبق بر خوشبختی باشد. مفهوم لذت نیز زمانی که فرد را از موقعیت کاستی خود دور میکرد شکلی از گناه به خود میگرفت و احساس گناه خود عامل مهمیبرای دور شدن از خوشبختی تلقی میشد.
همچنین در گاتهای مقدس، سرودههای وخشور ایران قدیمیترین و مهم ترین قسمت اوستا که بر ضدموهومات و خرافات مذهبی بنیان نهاده شده مطالب مختلفی پیرامون سعادت و خوشبختی آمده است. در این بخش صفات مختلفی درباره اهورا مزدا آمده است که همگان را برای پیوستن و درک و عمل کردن به آن مورد خطاب قرار داده است. برای نمونه یکی از صفات مهم ایزدی خشترا[۶] است. به معنای به کار انداختن جمیع قوای انسانی بدون غرض که هر کس از زن و مرد برای ادمه زندگی خود مطابق قوانین انسانیت و شرافت ناچار از قبول آن است. به این معنی هرکسی باید در حدود قوه خود بدون هیچ گونه غرض و بااین صفت ایزدی خود را برای سعادت دیگران صرف کند. این صفت به طور مشخص عدالت و عدل را برای رسیدن به سعادت هدف قرار میدهد. در تمامیتعلیمات اوستا و تمامیصفات اهورامزدا بر محسنات اخلاقی تأکید میشود. راستی، درستی، امانت، تواضع، حق شناسی، سپاسگزاری، عشق نسبت به خویشان، شجاعت، رحم و پرورش حیوانات بی آزار و مفید، اعتماد به نفس، مهمان نوازی و سایر صفات نیک راهنمایی شده است، اوستا همه احتیاجات را از دروغ میشمارد و راستگو را همیشه شاد و سعادتمند میداند و در برابر آنها اندیشه و گفتار و کردار زشت صفات اهریمنی و دور از سعادت و خوشبختی انسانها قلمداد شده است (ایرانی، ۱۳۶۱). به همین دلیل است که دین زرتشت را دینی ثنوی میدانند. بدین معنا که تقابل نیروهای نیک و نیروهای بد، در کانون این اندیشه جای دارند.
[۱] سمینار مسائل فرهنگی و اجتماعی معاصر/ ناصر فکوهی / فصل دوم / خوشبختی و سبک زندگی/ تابستان۱۴۰۱/ بخش هشتم/ با همکاری، ویرایش علمی و نوشتاری آیدا نوابی / مهر ۱۴۰۲
[۲] Nyberg
[۳] به نقل از سایت یوتیوب (خوشبختی درسنت های زرتشتی ایرانی و هندی) : https://www.youtube.com/watch?v=jdqvvQiwAOk
[۴] Gumezisn
[۵]موبد بلندپایه زرتشتی در دوران ساسانی بود که در زمان پادشاهی هفت شاهنشاه ساسانی به ترتیب اردشیر بابکان، شاپور یکم، هرمز یکم، بهرام یکم، بهرام دوم، بهرام سوم و نرسه میزیست.
[۶] خشتروئیر در پهلوی خشتر و در فارسی امروزی شهریور گوییم به معنای حکومت و ممکت و ور به معنی برگزیده و انتخاب شده است.
[۷] سمینار مسائل فرهنگی و اجتماعی معاصر/ ناصر فکوهی / فصل دوم / خوشبختی و سبک زندگی/ تابستان۱۴۰۱/ بخش نُهم/ با همکاری، ویرایش علمی و نوشتاری آیدا نوابی / مهر ۱۴۰۲
[۸] Feast of the Ascension