درسگفتارهای کلژ دوفرانس، درباره دولت (۱۶) پیر بوردیو برگردان ناصر فکوهی

در واقع با تحلیل مسائل با دقت بیشتر، به این نتیجه می‌رسیم که برخی از این ازدواج‌ها با همان تعریف رسمی [واقعا] وجود دارند و با سروصدای زیادی هم برگزار می‌شوند. این باور وجود دارد که چنین ازدواج‌هایی ضامن باروری در منطق اسطوره‌ای- مناسکی  ِ مفهوم حاصلخیز بودن و موجب سعادت کسانی هستند که آنها را انجام می‌دهند همچنان که  کل ِ گروه. اما با نگاهی بازهم نزدیکتر، متوجه می‌شویم که این ازدواج‌ها می‌توانند ظاهرا با ضوابط رسمی انطباق داشته ولی در همان حال دلایل آنها کاملا ریشه در مخالفت با همان ضوابط رسمی داشته باشند. به عبارت دیگر حتی همین سه درصد ازدواج که به صورت خالص با ضوابط انطباق دارند هم می‌توانند حاصل منافعی باشند کاملا متضاد با آن ضوابط. مثالی می‌آورم: خانواده‌ای را در نظر بگیرید که در آن دختری دارند کمی «مشکل‌دار» که  خواستگاری نمی‌یابد؛ در این صورت ممکن است یکی از پسرعموهایش خود را «فدا» کند تا «آبرو»ی خانواده را به قول خودشان حفظ کند. ازدواج با شکوه زیادی برگزار می‌شود – درست مثل معامله‌ای که با موفقیت انجام شده باشد-  به این دلیل که پسرعمو کار بسیار مهمی انجام داده: او امکان داده است که در یک مورد حاد، وضعیت رسمی تحقق بیابد. منظورم از حاد، وضعیتی بسیار خطرناک برای هنجارهای رسمی است. به عبارت دیگر ، او با این کار، نه فقط آبروی یک فرد، بلکه تمام گروه را خریده است. او سبب شده که بتوان برغم همه مسائل، بازهم به حقیقت رسمی باور داشت.

بدین ترتیب، ما قهرمان امر رسمی را داریم. قهرمان دیوانسالار، کسی است با این کارکرد اصلی‌که به گروه امکان دهد همچنان به امر رسمی باور داشته باشد، یعنی باور داشته باشد که برخی از ارزش‌ها هستند که حتی در شرایط مصیبت‌بار و یک نظم اجتماعی به شدت به زیر سئوال رفته، بازهم قابل کنار گذاشتن نیستند. بنابراین قهرمان، نقش یک «پیامبر» را در موقعیت‌های بحران پیدا می‌کند: وقتی دیگر هیچ کسی نمی‌داند چه بگوید، او باید این کار را بکند. امر رسمی  متعارف، همان چیزی است که کشیش‌ها در مراسم روزمره خود وقتی  مسئله‌ای  وجود ندارد می‌گویند – کشیش ‌ها کسانی  هستند که مسائل دینی  را در خارج از موقعیت‌های بحران حل می کنند . اما در موقعیت یک بحران بزرگ، یک بحران اخلاقی یا سیاسی که بنیان‌های  نظم نمادین  را به زیر سئوال برده باشد، در حالی که می دانیم این نظم است که ضامن ِ دین است، تنها «پیامبر» است که می‌تواند امر رسمی را بازسازی کند. در جوامعی  که ما آنها  را پیش سرمایه‌داری می‌نامیم، یعنی در جوامعی  که ضامنی رسمی برای امر رسمی وجود ندارد که نمایندگان رسما نمایندگی یافته، بتوانند امر رسمی  را در لحظات  مشکل حمایت کرده و جا‌بیاندازند و در جوامعی که کارمندی وجود ندارد زیرا دولتی هم نیست، ما شخصیت‌هایی چون شاعران را داریم. مولود معمری تحلیل‌های بسیار جالبی در این باره در مجله «اسناد پژوهش در علوم اجتاعی» درباره شخصیت «اموسناو» انجام داده است (۱). این شخصیت است که وقتی هیچ کس نمی‌داند چه باید کرد، راه نشان می‌دهد. و مردم با دستور او نظم را برقرار می‌کنند. او با دستورهایش  به مردم می‌گوید که در شرایط تراژیک، وقتی همه‌جا درگیری‌ها بالا گرفته، چه باید کرد. ممکن است ما این  فرزانگان را با نوعی ساده‌اندیشی به مثابه سازش‌‌دهندگان توصیف کنیم که مسائل را حل می کنند. اما چنین نیست. در واقع آنها مسائلی را حل می‌کنند که در شرایط تراژیک هستند یعنی در آنها دو سوی ماجرا هر دو بر حق هستند. رقبا  به نام ارزش‌هایی که گروه نمی‌تواند آنها را به رسمیت نشناسد – حق وجود، حق خودمختاری –  وگرنه به مثابه گروه از میان می‌رود، حق دارند. وقتی  این ارزش‌ها درموقعیت تنش هستند، سخنگوی پیامبرگونه یا شاعر کسانی هستند که می‌توانند اعشای گروه را با باورهایشان آشتی دهند، با حقیقت رسمی.

نظریه و تاثیرات نظریه

من کمی پیش می‌خواستم مفهوم کمیسیون را تشریح کنم تا نشان دهم چگونه تا حدی از تبیین آن، پیش‌پا‌افتاده‌ترین چیزها در نظم دیوانسالارانه متعارف چیزهایی بخ حساب می‌آیند که من  از همه سخت‌تر می‌توانم به عنوان موضوع اندیشه آنها را بپذیرم.  زیرا وقتی چیزی پیش‌پا‌افتاده می‌نماید و ما از لحاظ جامعه‌شناختی رشد فکری داشته باشیم، در این صورت باید از خود بپرسیم  و بدان بیاندیشیم که یک بخشنامه یا یک کمیسیون چه معنایی دارند. وقتی  خود را برای اندیشیدن بر موضوعی چون دولت یا دازاین (Dsasein)آماده می‌کنیم، این امر تلاش زیادی  را از ما می‌طلبد. مسئله به همان اندازه پیچیده است که مسئله وجود… من در صحبت‌هایم کمی موضوع را باز کردم تا به شما نشان بدهم  که باید از پذیرش این دوگانه بین گزاره‌های نظری و گزاره‌های تجربی اجتناب کرد. به خصوص وقتی می‌خواهیم واقعا اندیشه خود را درباره مسائلی که صرفا نیاز به اندیشیدنی نظری دارند(چون تنها حاصل تاثیرات نظری هستند) پیش ببریم(۲). دولت تا حد زیادی  محصول نظریه پردازن است. برخی از فیلسوفان وقتی نوشته‌های نوده درباه کودتا، یا لوسو درباره دولت(۳) یا نوشته‌های همه حقوق دانان  قرن شانزدهم  یا قرن هفدهم درباره نظریه‌های دولت را می‌خوانند، به نظرشان می‌رسد با نوشته همکارانی سروکار دارند که درباره نظریه‌ها صحبت می‌کنند و از یاد می‌برند که این همکاران، خود، موضوع اندیشه‌های خویش را تولید کرده‌اند. لوسو یا نوده، همه این حقوق دانان هستند که دولت فرانسه را تولید کرده‌اند و آنها اندیشه کسی را که بر آن می اندیشد را نیز تولید کرده‌اند. ما مشکلی در تاریخ اندیشه‌ها داریم و آن اینکه جایگاهی بسیار مبهم دارد و نمی توان بدون احتیاط  در نقطه نظر،  که من به کار می برم، مورد استفاده قرار بگیرد. همین را می توان  درباره حقوق‌دانانی گفت که معتقدند  دولت یک داستان حقوقی است. البته آنها حق دارندبا این تفاوت که به این نکته  نیاندیشیداند که شرایط  محسوس  اجتماعی باعث می‌شوند که این داستان، یک امر تخیلی نباشد، بلکه وارد عمل شود. و این کاری است که یک جامعه‌شناس باید انجام دهد. همان چیزی که هدف آموزشی من در نگاهم به موضوع کمیسیون بوده است.

 

 

ادامه دارد…