ناصر فکوهی (طرح: ایرج اسماعیل پور قوچانی)
دوزخ باید جایی بیش از آن نزدیک باشد که تصور می کنیم؛ جایی در اعماق وجودمان؛ جایی که روشنایی مطلق در تاریکی مطلق تعریف شده باشد و برعکس. دوزخ باید جایی در اندیشه های تاریک ما؛ در تمایل جنون آمیز و مقاومت ناپذیر ما به تخریب زندگی به بهانه حفظ و تداوم بخشیدن به آن، ریشه داشته باشد؛ در لایه های سرسخت و برنده ای که درگیر شدن با آنها، جز زخم زدن هایی کارا بر کالبد و بر روحمان ثمری برایمان در بر ندارد. دوزخ شاید آنجا باشد که نه تصورش را می کنیم و نه انتظارش را داریم، درست همانجا که می پنداشتیم و می پنداریم بهشتی در انتظارمان بوده و هست. و راستی که مرزهای میان این دو چه نازک و چه ناپیدایند. چه بسیار انسان هایی که عمری را در دوزخ زیسته اند که بهشتی پنداشته اندش و چه بسیار دیگرانی که بهشت کوچک واقعی خود را، دوزخی دانسته اند که باید از آن بگریزند. دوزخ و بهشت ما در نهایت، شاید جایی نباشند جز در توهم و خیال مان: دوزخی که ذهن ما را درون خود در پست ترین لایه های خاک فرو می کشد و بهشتی که بال هایی بی معنا به آن می بخشد تا در آسمان ها پرواز کند. تصویری در آینه یا تصویری در آلبومی قدیمی، یا تصویری با چشمان بسته و ارامش بخش، گذشته ای رویایی یا آینده ای آرمانی. و چه حسرت آور و دردناک است که بپنداریم و اطمینان بیابیم که دوزخ نه پیش روی ما و در انتظارمان، بلکه پشت سر ما بوده است، بی آنکه چیز دیگری در پیش رویمان باشد: هیچ چیز؛ هیچ انگاشتن و بی معنایی، جایی که گمان می کنیم، باید حتما معنایی وجود داشته باشد، همین، بی شک دوزخی دردناک و بی پایان برای تمام کسانی است که بهشت خود را در معنا و افتخاراتی جسته اند که از این معنا بیرون آمده اند. کاش می توانستیم نگاهی سخاوتمندانه تر به دوزخ داشته باشیم، به جایی آکنده از «دیگران» ی تحمل ناپذیر که هرگز به «ما» تبدیل نخواهند شد و هرگز کاری جز آن نخواهند کرد جز آنکه تفاوت هایمان را به رخ ما بکشند و به همین دلیل مجازتمان کنند. بگذاریم دوزخ ما بهشت دیگران باشد و بهشت آنها دوزخ ما: این دیالکتیک جهنمی شاید هنوز راهی باشد برای گریز از واقعیت تلخ و دردناکی که انتظار همه ما را می کشد. با شعله ها ی درونی دوزخ خود ، تلاش کنیم به زندگی گرما ببخشیم و با طراوات و زیبایی بهشت خیالی مان، باغچه های زیباشناسانه ای که شاید هنوز جایی برای آنها در وجودمان باقی مانده باشد.
ستون مشترک «انسان شناسی و فرهنگ» و روزنامه اعتماد (شنبه ها)
این مطلب روز شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ منتشر شده است.