وزارت علوم انجمن جامعه شناسی ایران را به عنوان برترین انجمن در حوزه کار خود اعلام کرده است و این البته میتواند مایه خوشحالی برای ما به مثابه اعضاء و هیئت مدیره انجمن باشد. اعضای انجمن در طول چند سال اخیر دست به تلاش جمعی و کار و کوشش سختی زدهاند تا بتوانند لااقل به مثابه گروهی اقلیت از شمار بزرگ کالبد علوم اجتماعی در کشور ما، خود را اسیر خیالبافیهای اتوپیایی انتظار برای فرا رسیدن روزهای درخشان نکرده و بیعملی و سر باز زدن از مسئولیتهایی که در سخت ترین شرایط در قبال جامعه بر دوششان سنگینی میکند، را به بهانه تهدیدها و شرایط نامساعد کاری توجیه نکنند.
وزارت علوم انجمن جامعهشناسی ایران را به عنوان برترین انجمن در حوزه کار خود اعلام کرده است و این البته میتواند مایه خوشحالی برای ما به مثابه اعضاء و هیئت مدیره انجمن باشد. اعضای انجمن در طول چند سال اخیر دست به تلاش جمعی و کار و کوشش سختی زدهاند تا بتوانند لااقل به مثابه گروهی اقلیت از شمار بزرگ کالبد علوم اجتماعی در کشور ما، خود را اسیر خیالبافیهای اتوپیایی انتظار برای فرا رسیدن روزهای درخشان نکرده و بیعملی و سر باز زدن از مسئولیتهایی که در سخت ترین شرایط در قبال جامعه بر دوششان سنگینی میکند، را به بهانه تهدیدها و شرایط نامساعد کاری توجیه نکنند.با این وصف فراموش نکنیم که این گونه تقدیرها و نمونه شدنها و … بیشتر از آنکه برای فرد نمونه و تقدیر شده موثر باشد، میتواند برای نهادهایی که وظیفه این ارزیابیها را دارند، ایجاد اعتبار کرده و یا اعتبار آنها را از میان ببرد. در حقیقت، افراد، نهادها و سازمانهای غیر دولتی در اینجا و در هر جای دیگر دنیا، به وسیله رفتارها و واقعیت عملی وجودی و کاریشان در افکار عمومی مورد قضاوت قرار گرفته و تایید و یا تکذیب میشوند و نمونه شدنها چنانکه با این واقعیتهای ملموس انطباق نداشته باشد، تنها آن نهادها را به زیر سئوال میبرد. از این رو، به گمان ما، این بار هم، تایید یا تکذیب این «تقدیر» و این «نمونه شدگی» بر عهده خانواده بزرگ علوم اجتماعی کشورمان است. آنچه از دست انجمن بر میآمده، همان بوده که انجام داده است: ایجاد یک الگو برای کنش علمی دموکراتیک، آزادی در اندیشه و در تبادل آرا و نظرات ناهمگن در راه پاسخ دادن به دغدغههایی یکسان یعنی رشد و اعتلا این علوم در کشورمان و از این راه، بالا بردن امکان بهبود موقعیت اجتماعی برای همه کسانی که در این مرز و بوم زندگی میکنند.
با این وصف، سخن و دردی ناگفته یا بسیار گفته و بسیار ناشنیده باقی است و آن اینکه، تقدیر و نمونه شدن، هر چند شیرین است، اما نمیتواند جایگزین شرایط واقعی فعالیت و امکان بقا برای یک سازمان غیر دولتی بدون منابع مالی شود. دولت و وزارت علوم، میتوانند حسن نیت خود را در این انتخاب با افزایش و یا لااقل با عدم کاهش بودجه انجمنهای علمی به طور عام و با افزایش یا لااقل عدم کاهش بودجه انجمن جامعهشناسی به طور خاص (که در سالهای اخیر انجام شده است) نشان دهند تا بدین ترتیب، حرف و عملشان را یکی کنند. انجمن جامعهشناسی امروز به دلایلی روشن و خود خواسته، یعنی پرهیز از تبدیل این مجمع بزرگ تبادل فکری و آزادی عمل علمی و دستگاه چاره اندیشی برای مسائل اجتماعی به یک دستگاه اقتصادی و سودآور و انتفاعی، در موقعیت مالی بسیار نامطلوبی به سر میبرد و برای دولت و نهادهای علمی رسمی کشور، این نه یک افتخار بلکه بیشتر یک وظیفه است که از این ابزار جایگزینناپذیر جامعه مدنی برای اهداف مشترک خود و آن نهاد، یعنی اعتلای علمی کشور استفاده کنند و برای این استفاده، شرایط عملی کار را برای این انجمن فراهم کنند. اختصاص بودجهای مهم برای انجمنها، بر اساس عملکرد آنها و به خصوص برای انجمنهایی چون انجمن جامعهشناسی که به مثابه بزرگترین انجمن سراسری علوم اجتماعی در ایران، عمل میکنند و یا ایجاد قوانینی عملی برای تسهیل فعالیتهای چنین انجمنهایی با در اختیار گذاشتن امکانات مادی غیر نقدی از جمله اقداماتی است که میتواند با چنین «جایزه»ای انتظار آنها را داشت؛ چه در غیر این صورت، «افتخاری» که در عین نمونه دانستن، نهادی را عملا محکوم به بیعملی از سر ناچاری و کمبود یا نبود شرایط مادی کار کند، چندان دردی را از هیچ کس دوا نمیکند و بهتر است عطایش را به لقایش بخشید.
این سرمقاله نخستین بار به عنوان یادداشت ماه سایت انجمن جامعه شناسی ایران در دی ماه ۱۳۸۷ منتشر شده است.