برگردان: ناصر فکوهی
(…) امروز ما شاهد اشکالی از خشونت هستیم که بیشتر از گذشته تأثیرگذار هستند و این امر دلایل زیادی دارد که در آن واحد هم جمعیتی و هم فناورانه هستند. بدیهی است که تمایل برخی از گروهها به حمله به گروههای دیگر، همیشه وجود داشته است. در این مورد من به نسلکشیهایی فکر میکنم که عموماً برنامهریزی شده و برای از میان بردن گروههای قومی و یا دینی مختلف به کار میرفتند. البته شاید این واژۀ نسلکشی با این تعریف کمی نادرست باشد، زیرا ما شاهد جنایات گستردهای نیز بودهایم که با هدف نسل کشی به معنی اخص کلمه همراه نبودهاند، اما باز هم بسیار هولناک بودهاند.
حال اگر عمیقتر به موضوع نگاه کنیم میتوانیم این پرسش را برای خود مطرح کنیم که آیا اشکال جدید ارتباطات سبب ایجاد اشکال جدید خشونت نمیشوند؟ این پرسشی پیچیده است، زیرا باید در آن به اندیشیدن دربارۀ تصویر پرداخت (…) در حالی که تصویر میتواند ایجاد خشونت کند، امکان دارد در برخی از زمینهها نیز از خشونت جلوگیری کند. من با اتکاء بر شواهدم در آفریقا میتوانم به برخی از مناسک اشاره کنم که در آنها نوعی تصویرسازی انجام میگیرد تا از خشونت جلوگیری شود. ما در انسانشناسی، ادبیات گستردهای دربارۀ پدیدۀ «واژگونی» داریم. وقتی مثلاً زنها از مردها تقلید میکند یا بردگان از پادشاهان، در این مناسک تمایل به بیرون راندن خشونت از طریق یک تسهیلکننده وجود دارد که یک بازی آن را ایجاد میکند و درون مناسک امکان مییابد. در این مناسک نوعی روشنبینی واقعی وجود دارد و همین به آنها امکان میدهد که اثری آزادسازنده داشته باشند: بردگان میدانند که برده هستند و زنان به خوبی ادای شوهرانشان را در میآورند، بنابراین این افراد نسبت به سلطهای که تحملش میکنند، کورکورانه برخورد نمیکنند و بنابراین از فضای زمانیی که به آنها داده میشود، استفاده میکنند که مشکل خود را به روشنی بیان کنند. به همین ترتیب در موقعیت استعماری نیز مناسک مشابهی به وجودآمده است، همچون آنچه من در نزد برخی از مدعیان پیامبری در ساحل عاج مشاهده کردهام. در این مناسک نیز مردم ادای صاحبان قدرت را در میآورند و این را در برخی از اشکال هنر از جمله در مجسمهها نیز میتوان دید. (…) بعضی از فیلمهای ژان روش نظیر فیلم «اربابان دیوانه» هم این مناسک را نشان میدهند. این گونه مناسک در واقع راهی هستند برای مبارزه با خشونت. مسئله آن است که در هر حوزۀ استعمار، ما دائماً با یک سوءتفاهم میان استعمارگر و استعمار شونده روبروییم (…) تصویری که مخالف امر نمادین است، میتواند جایی که مبادله میان دو گروه انجام نمیشود، جایی که رابطه قابل تصور نیست، وارد عمل شود. این همان چیزی است که در رابطۀ میان بردگان و پادشاه، میان زنان و مردان نیز میبینیم: تصویر ظاهر میشود و میتوانیم آن را به عنوان آخرین راه برای جلوگیری از خشونت به کار بگیریم، با تقلید از دیگری میتوان سبب شد رابطه غیر قابل تصور، جایگزین خشونت شود (…)
منبع:
Meyram, Régis, (éd.), 2006, Les Mécanismes de la violence, Paris, Editions des Sciences Humaines.