مرور برچسب

نوروز مبارک

تا سیزده

خُنُک آن قماربازی که بباخت آ‌نچه بودش بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر تا سیزده/ ناصر فکوهی / 29 اسفند سال سختی بود. سخت‌تر از آنچه فکرش را می‌کردیم. چه غم‌ها که نخوردیم؟ آرزوی آنکه خشونت و ظلم و فساد باز‌ایستند؛که جوانان زیبایمان،…

صد سال دیگر… بر سر سفره نوروز  

ناصر فکوهی نوروز می‌آید و همه در انتظارش هستند. هر سال. سال‌های خوب و سال‌های بد. در شادی و در غم. نوروز می‌آید و همه هم‌داستانند که درنگی کنند. بر سر سفره‌ای بنشینند. با یکدیگر بهتر باشند و با زندگی آشتی کنند. به ویژه با زندگی «دیگران».…

نوروزنامه ۱۴۰۳

نوروزنامه 1403 ناصر فکوهی آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود / آمد ندای آسمان تا مرغ جان پران شود هم بحر پرگوهر شود هم شوره چون کوثر شود / هم سنگ لعل کان شود هم جسم جمله جان شود طوفان اگر ساکن بدی گردان نبودی آسمان / زان…

نوروزنامه ۱۴۰۲

عید آمد و ما خانه‌ی خود را نتکاندیم / گردی نستردیم و غباری نستاندیم عید است و نوروز، اما دریغ از دلی شاد و خاطری آسوده؛ بهار است و گل‌ها شکفته‌اند و عطر صحراها، به شهرها راه یافته، اما دریغ از احساسی که بتواند اندکی غم و اندوه و ترس و…