کتاب پنجاه و پنج (۱۰): محمد ابراهیم باستانی پاریزی
در شهرداری، ده بیست نفری به گرد میز بزرگی نشستهاند. میزبان یک به یک آنها را به استاد معرفی میکند. استاد هر بار سرش تکان میدهد و لبخندی میزند. سپس با کلام شمرده که خاص اوست، حدس خود را درباره منشاء جغرافیایی نام هر فرد میگوید و به…