پارهای از یک کتاب (۱۱۴): فرهنگ اوهام
آفتاب
آفتاب نوری شادمانه را بر چهره، رگها و استخوانهایمان میپاشاند. سبزیها سبز ترند، آبیها آبیتر و سپیدها سپیدترند. خوشبختی باید جایی میان همین سبزها، آبیها و سپیدها، گم شده باشد. شاعری میخواند: فقر زیر آفتاب کمتر اندوهبار…