وداع با استادی مهربان و دوستی کمنظیر
همین چند روز پیش بود که با هم تلفنی صحبت کردیم؛ بیمارستان بود، خوابیده بر تختی، با سه نفر دیگر در یک اتاق، با لولههای سبز رنگ هراسناکی که در بینیاش فرو رفته بودند، با یک تهریش و موهایی آشفته و حال و هوایی که هرگز از او انتظار نمیرفت.…