ایران‏‌شناسى و انسان‏‌شناسى / بخش پنجم

در زمينه مونوگرافى يا تك‏‌نگاشت به‏ نظر مى‏‌رسد كه ديگر گرايش عمده‏‌اى در بررسى‏‌هاى مردم‏‌شناختى نيست؛ يعنى كارى كه به‏ وسيله ساعدى و جلال آل‏‌احمد انجام گرفت، جز در كارهاى آقاى صفى‏‌نژاد و آقاى فرهادى (نامه كمره) و ... تكرار نشد. چرا…

ایران‏‌شناسى و انسان‏‌شناسى / بخش چهارم

بله در كنار آن‏چه برشمرديد، مى‏‌توان به مطبوعات كه به جمع‏‌آورى فرهنگ عامه پرداخته و هنوز مى‏‌پردازند - آينده، سخن، هنر، مردم، و ... - و حتى به راديو و كارهاى صبحى و انجوى در آن‏‌ها اشاره كرد. اما به‏ نظر مى‏‌رسد كه اگرچه امروز سينما و…

ایران‌‏شناسى و انسان‏‌شناسى / بخش سوم

اما گذشته از ايران‏‌شناسى در مرزهاى ايران ما، ايران‏‌پژوهان غيرايرانى نيز ادبيات عظيمى را در شناخت فرهنگ و تمدن ايرانى به‏ وجود آورده‏‌اند، حتى بايد از آثار عمده‏‌اى كه در خارج از ايران تدوين شده‏‌اند چون دايرةالمعارف ايرانيكا ياد كنيم.…

ایران‏‌شناسى و انسان‏‌شناسى / بخش دوم

به نظر مى‏‌رسد كه ايران‏‌شناسى در ايران از ترجمه اوستا از سوى استاد ابراهيم پورداود آغاز شده است. در واقع اگر ما نسل ايران‏‌شناسانى را كه در چند دهه اخير شكل گرفته‏‌اند ملاحظه كنيم، كسانى را مى‏‌يابيم كه پس از پورداود به عرصه پژوهش‏‌هاى…

پاره‌ای از یک کتاب (۱۶۱):همسازی و تعارض در هویت و قومیت

حال چنانچه به بحث حقوق بشر به مثابة يكي از اين جهانشموليت‌ها بازگرديم، مسئله بغرنجي بيشتري به خود مي‌گيرد. آيا انسان‌شناسان مي‌توانند به نام تفاوت و هويت فرهنگي از زير پا گذاشته شدن حقوق بشر به گونه‌اي كه در پروژة روشنگري و انقلاب‌هاي…

ایران‌‏شناسى و انسان‏‌شناسى / بخش اول

ميراث گذشتگان و چشم‏‌اندازهاى كنونى‏ گروهى از پژوهشگران رشته مردم‏‌شناسى و پژوهشگرانى كه به حوزه ايران‏‌شناسى مى‏‌پردازند، در ايران از «مردم‏‌شناسى بدون مردم‏‌شناس» سخن مى‏‌گويند. آن‏‌ها به منابع بسيار گران‏‌سنگ، پربار و غنى گذشته ايران؛…