فرهنگ انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی (بیست و شش): امریکا: بومیان ناحیه کوهستانی جنوب امریکا
America: Native South America – Highlands
پنهلوپ هاروی
برگردان: دنیس آژیری
تاریخ قومی† «اینکا»ها جایگاه ویژهای در انسانشناسیاند دارد. سعی انسانشناساناند بر این است تا «آند»یهای ناحیه را که بیش از پانصد سال با یکدیگر در ارتباط مداوم و نزدیک بودهاند بهطور دقیق شناسایی نماید. درواقع یکی از موارد جالب توجه برای تحقیقات اجتماعی و فرهنگی این ناحیه (در هر دو حوزه مطالعات دانشگاهی و محلی) تحقیق و مطالعه در باب نحوه دوام و بازتولید ارتباط فرهنگی است که در طول قرون متمادی در این منطقه جریان داشته است.
اینکاها بهعنوان نمونهای اصلی از تفاوت فرهنگی، مباحثی را در باب تطور*، توحش† و تمدن† در میان امریکاشناسان قرن نوزدهم برانگیخت و نظام خویشاوندی* و سیاست اقتصادی* آن، کانون اصلی فعالیتهای بنیادین امریکاشناسان قرن نوزدهم شد. همچنین غنای مکتوبات و مدارک باستانشناختی به افزایش همکاری سودمند میان مورخین (که بیشتر آنها متعلق به امریکای لاتین بودند) و انسانشناسان ناحیه منجر شد. موضوع مسئله برانگیز این است که سیاستهای ملیگرایانه* در ابتدا به حمایت از گرایشات دانشگاهی مبنی بر برداشت معاصر از فرهنگهای پیشاسپانیایی (pre-Hispanic) برخاست؛ گرایشهایی که بعدها به بستری مناسب برای شکلگیری بسیاری از پارادایمهای علمی نژادپرستانه قرن نوزدهم تبدیل شد. این بدان دلیل است که اینگونه گرایشهایی حامل تلاشی زمانپریش (Ananchronistic) هستند که در نهایت از آن برای سلطه و اقتدار استفاده میشود. با این وجود، نمی توان منکر شد که درک تاریخی برای انسانشناسان ناحیه یک نیاز بنیادین است.
در اواسط قرن پانزدهم، اینکاها یک گروه قومی کوچک ساکن در جنوب مرکزی رشته کوههایاند بودند. در طول ۱۰۰ سال، اینکاها با استفاده از نیروی نظامی گسترده، کوچهای شدید، سیاستهای استعماری و وضع خراج کارگری به گسترش قلمرو خود (از کلمبیای امروزی تا مرکز شیلی) پرداختند و نظارت سیاسی و اقتصادی خود را بر ناحیه حاکم نمودند. گروههای قومی محلی مجبور به شرکت در نظام شدیدا متمرکز تقابل† سلسلهمراتبی و باز توزیعی بودند که اسلوبهای محلی خویشاوندی آنها را ترسیم مینمود و به آن مشروعیت میبخشید. حکومت، نمایی رسمی از قوانین و مواضع را در اذهان عمومی اینکاها و تبارشناسی مقدس آنها جای داد و گروههای قومی متصرف شده را (از زن و مرد) مجبور به همکاری با سیستم «سلسلهمراتبی» امپراتوری نمود.
اسپانیاییها، بهدنبال سایر کسانی که به این منطقه گسیل شده بودند، جماعتهای ساکن شمال و مرکز امریکا را نابود و در دهه ۱۵۳۰ سردمداران اینکا را برکنار نمودند تا مواضع فرهنگی و اقتصادی خود را بر ناحیه غالب نمایند. امپراتوری اینکا تحت انقیاد سلطنت پرو در آمد، که در قرن شانزدهم شامل تمام مناطق اسپانیایینشین جنوب امریکا بود. برخلاف اینکاها که تصوری شخصی از خویشاوندی و سازمان سیاسی داشتند، اسپانیاییها به نمونههای اعتباری و طبقاتی اروپایی پایبند بودند. این بدان منظور بود تا هم خود را از بومیان منطقه متمایز نمایند و هم جماعت بومیان را در یک قالب مشخص و محلی جای دهند. از دیدگاه ایدئولوژیکی، تکلیف انجیلی آنها تمایز طبقاتی اجباری را میان مسیحیان و پیشمسیحیان قائل شد و ارزشگذاری مطلقی از خوب و بد (خیر و شر) را بنیانگذاری کرد.
در قرن نوزدهم و با ظهور جمهوریهای مستقل تغییرات مدیریتی درمنطقه بوجود آمد که هم بر ضد اسپانیاییهای منطقه بود و هم بر ضد جماعتهای بومی. مبادله قدرت میان سفیدپوستان مدام در جریان بود و در پایان حکومت استعماری به تغییراتی در سیاست اقتصادی ملی منجر شد. با این وجود، تا همین اواخر اکثر آندیها، کشاورزانی* رعیتی بودند و از راه کشت سیبزمینی، ذرت و پرورش لاما، آلپاکا[۱] و گوسفند امرار معاش میکردند.
از اواسط قرن حاضر دول ملی از راههای مختلف، تغییراتی را در منطقه بوجود آوردهاند. نتیجه آن که ملل آندی فضایی از مدرنیزاسیون را که بهویژه در حوزههای توسعه نقل و انتقالات فراساختار، ارائه برنامههای متمرکز آموزشی*، امتیاز جهانی و افزایش کارگران مهاجر و گرایش بومیان به شهرنشینی معنا میشود تجربه نمودهاند. پروتستانتیسم انجیلی تأثیر بسزایی بر دینداری آندیها داشته است و همچنین خشونتهای ناشی از جنگ و تجارت مواد مخدر نیز به طرزی شگفتآور زندگی مردم منطقه را تحت تأثیر قرار داده است.
انسانشناسی «علمی»
امریکاشناسی قرن نوزدهم بیشتر به مطالعه شباهتها و ارتباطات تطوری میان مردم شمال، جنوب و مرکز امریکا پرداخت و در این راستا ناحیهیاند و ساکنین آن (بویژه برای محققین امریکایی) را مورد مطالعه قرار داد. به این منظور بهویژه فرهنگ اینکاها، بهعنوان نمونهای از فرهنگ بومی متمدن برای مقایسه و در برخی مواقع تقبیح و تکفیر فرهنگ آندیهای آن زمان و فرهنگهای بومی شمال امریکا در نظر گرفته شد. این عملکرد در آن زمان به ویژه همسو با سیاستهای داخلی ایالات متحده بود. امریکاشناسان قرن نوزدهم شکاف میان دوران شکوفایی گذشته و فقر و گرسنگی ناحیهیاند در قرن نوزدهم، با نظریه اضمحلال (دژنراسیون) توجیه کردند و فرض را بر این گرفتند که اینکاها نیز همانند بسیاری از تمدنهای شرقی که مدتهای مدیدی ذهن نویسندگان اروپایی را به خود مشغول کرده بودند، روز به روز رو به زوال خواهند رفت. از دید این امریکاشناسان وضعیت سلامتی، وجود ادیان غیرمسیحی، چند همسری† و غیره همه و همه دلیلی بودند بر ضعف درونی و سقوط تمدناند. در اوایل قرن بیستم، انسانشناسی بهطور مشخص پا به عرصه وجود گذاشت و هم در این زمان بود که مردمنگاران آشنا به زبانهای رایج در منطقهایاند (آلمانیها، فرانسویها، مردمنگاران شمال امریکا و بسیاری از دانشجویان برجسته) به مخالفت با نمای نژادپرستانهای که توسط پیش کسوتانشان از مردم ناحیهیاند ترسیم شده بود، پرداختند.
قوانین و سیاستهای پیوستگی:
جان مورا (John Murra) و تام زوئیدما (Tom Zuidema) دو عنصر کلیدی در انسانشناسی معاصراند به شمار میروند. این دو بهدنبال کشف قوانینی بودند که به جامعه اینکاها ماهیتی اجتماعی- فرهنگی میبخشید. تحلیل مورا از اقتصاد سیاسی به طرز گستردهای تحت تأثیر چارچوب کاری مارکسیسم† است. وی با استفاده از اصطلاح «عمودبودگی” (Verticality) به توجیه نحوه اصلاح نظامهای مبادله در محدوده بومشناختی میپردازد. براساس ایدئولوژی عمل متقابل و بازتوزیع، اینکاها تولید و مبادله* کالاها را تحت کنترل داشته تا از گردش محصولات داخلی مشخصی نظیر سیب زمینی، ذرت و کاکائو، در مراکز تحت مدیریت اینکاها و جلوگیری از راهیابی آنها به بازارهای محلی اطمینان حاصل نمایند (Murra 1956).
زوئیدما بیشتر به مسئله کنترل سیاسی میپردازد و از منظر ساختارگرایی* آن را مورد مطالعه قرار میدهد. وی سعی دارد تا منطق نمادین جاری در اشکال و اعمال فرهنگی نظیر طبقهبندی خویشاوندی، سازمانبندی سیستمهای آبیاری، کشاورزی و تقویمهای مذهبی را بیابد. از نظر زوئیدما قوانین تکمیلی دوگانهانگاری† (complementary dualism)زیربنای فکری اینکاها را تشکیل میدهند که در فرآیندی پیچیده و مبهم پیوندی میان گرایشهای زمانی و تشکیلات فضایی ایجاد مینمایند (Zuidema 1964).
مطالعات مورا و زوئیدما بستر را برای تحقیق نسلهای بعدی بر روی ناحیه کوزکو (Cuzco) واقع در جنوب پرو فراهم نمود و این نسل جدید به مقایسه یافتههای خود با اسناد و مدارک قوم- تاریخی سایر ناحیههایاند پرداختند. یکی از نتایج مهم تحقیق در مورد تاریخ قومی معاصر، افزایش آگاهی در مورد اینکاها و شناخت تمایزات فرهنگی درعین پیوستگی فرهنگهای ناحیهیاند بود. مسئلهای که به طرز جامعی در میان اینکاها و اسپانیاییتبارهای منطقه قابل مشاهده بود. (Salomon 1985)
مدارک قوم تاریخی منبع مناسبی برای مقایسه و مطالعه جریانهای گوناگون فرهنگی معاصر و بویژه ارزیابی قوانین دوگانهگرایی نامتقارن (asymmetrical dualism) و تکامل سیستم سلسلهمراتبی است. قوانین دوگانهگرایی* که در درک مردم منطقه از باروری و بازتولید نمود پیدا میکند، رابطهای متوازن میان نیروهای مکمل لازم برای بازتولید بنیانی برقرار میکند. این توازن از تقابل ناشی از میل به عدم تقارن(asymmetry) سرچشمه میگیرد (Murra et. Al 1986).
تعریف آندیها:
مردم ناحیهیاند به خود بهعنوان یک ماهیت فرهنگی نگاه نمی کنند. با این وجود، مسئله تعریف و تشریح آندیها از سوی روشنفکران محلی درگیر در سیاستهای مدرنیزاسیون پیش کشیده شد و از طرف محققین ناحیه مورد حمایت قرار گرفت. این رویکرد در نهایت به افزایش مردمنگاری توصیفی از باورها و اعمال محلی منجر شد. در سدههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ هدف از این مطالعات روستایی ایجاد تغییرات سازمانبندی شده اجتماعی در منطقه بود، اما در سده ۱۹۷۰ مردمنگاریاند در شاخههای مختلفی گسترده شد که بهطور مشخص میتوان آنها را به چهار دسته اصلی تقسیم نمود.
اول، گرایش انسانشناختی که به همراه مطالعه جامعه و اقتصاد بابی را در خویشاوندی و فعالیتهای تولیدی میگشاید (Bolton & Meyer 1977- Larson & Harris 1995). روابط متقابل میان گروههای خویشاوندی در ارتباط با یکدیگر، در ناحیههای محیطشناختی و روابط متقابل میان نیمهها† خویشاوندی نسبی، سببی و خویشاوندی معنوی و همچنین میان انسان و جهان معنوی، اجزای کلیدی جریانات تولیدیاند را تشکیل میدهند. تصورات گوناگون از نحوه عملکرد جماعت* در زندگی اجتماعی آندیها، در مرکز این مباحثات قرار دارد؛ جماعت هایی که در طول دوران استعماری پا به عرصه وجود نهادهاند و موقعیت مالی و روابطشان با زمین دردوران و فضاهای متفاوت بارها تغییر کرده است. اصطلاح آندی آیلو† ، در حوزه عمل اجتماعی به واحدی نَسَبی و سیاسی اطلاق میشود که در مقولات خویشاوندی، قلمرو و جریانات کارگری نمود پیدا میکند و در سطح دولت، گروههای قومی، خویشاوندی و در خلال روابط کوپادرازگو* عمل میکند. آیلو بهعنوان یک اصل متمایزکننده، امری نسبی و مفهومی است. نیروی ایدئولوژیکی این مفهوم با نظام اینکا در ارتباط است که در آن آیلو بهعنوان یک واحد نَسَبی، به یک گروه نسبی از خویشان† اطلاق میشود که زاییده ارتباط دو دودمان با نیای سولزی† هستند. این درحالی است که آیلو بهعنوان یک واحد سیاسی به فرمانبرداری سلسله مراتبی اشاره دارد و این نگرش، نگرشی مردانه است.
دوم، مطالعه در مورد دینداری مردماند است که به بحث در مورد طبیعت غیرقابل پیشبینی و درنده ارواح بهعنوان نمایی از چشمانداز محلی و مرکزیت مسئله قربانی* کردن برای باروری و بازپروری میپردازد. انسان و دنیای معنوی مدام در حال ارتباط با یکدیگرند. برای بارندگی، انسانها اندامهای خود را به ارواح ارزانی میدارند. سردمداران مسیحیت* در ناحیهاند رابطه میان سنتهای بزرگ و کوچک* را از طریق زیارت* و باورها و اعمال کاتولیکها را از منظر* ارتباط پیچیده این اعمال با ارواح ناپایدار و خطرناک بومی استدلال مینمایند (Sallnow 1987).
سوم، مطالعه زبانهای کوئهچوا و آیمارا میباشد. این عمل به منظور توسعه سیاستهای ملی متعدد برای یکپارچگی جماعتهای بومی، اصلاحات تحصیلی و افزایش سطح سواد* صورت گرفت. در این راستا تاریخ استانداردسازی و تعیین قوانین مربوطه مورد توجه قرار گرفت و بهویژه زبان شناسان اجتماعی بر مطالعه دوزبانگی تاکید ورزیدند.
در نهایت، مبحث قومیت* و هویت* مطرح میشود که تمامی موارد بالا را در بر میگیرد. در طول دوره استعماری، میل مداومی برای دستهبندی جمعیت آندی و تعریف وسعت فرهنگی مقولههای نژادی وجود داشت. این مقولات، درعین قائل شدن تفاوت میان انواع نژادی، بر آن بودند تا گونههای فرهنگی متفاوتاند را در یک قالب منسجم بگنجانند. بهعنوان مثال تلاش برای جداسازی سرخپوستان از سایر گروههای نژادی (مسیتزوها † ، سفید پوستان و سیاه پوستان)، در مکتوبات مربوط بهاند به چشم میخورد. نیل به این هدف که در نوشتههای مربوط به فرهنگ پذیری† نیز نمایان است، مستلزم حذف تدریجی تفاوتهای محلی است که این کار از طریق گرایشهای جهانی امکانپذیر است.
تاریخ و تغییرات اجتماعی در اواخر قرن بیستم:
همانطور که در بالا ذکر شد، علت اصلی ظهور این مباحث انسانشناسی، مدرنگرایی دولت شهرها و تمایلات روشنفکران بومی برای تأثیر بر روی سیاستهای دولتی جماعتهای بومی به منظور نیل به این هدف بود. امروزه میزان مشارکت مردماند در سیاستهای هویتی در معرض توجه فعالین این حوزه قرار دارد. آنان بهجای اینکه به این عمل بهعنوان تصادم دو سیستم یا حل شدن جامعه محلی در جامعه جهانی نگاه کنند، بدنبال راهی هستند تا عمل محلی و عمل بیرونی را به یک دیگر ملحق کنند تا به نوعی عمل بیرونی بخشی از عمل محلی و درونی تلقی شود و این علیرغم بحثهای خصومتآمیز و کشمکشهای بوجود آمده در این حوزه است. درواقع، جنبه اصلی این مطالعات، تولید و بازتولید مداوم تمایز بیرونی/ درونی میباشد و امروزه عمل فرهنگی بهعنوان عاملی برای حفظ تاریخ غلبه و حضور فرهنگ بیگانه، پانصد سال بعد از ورود اروپاییها در معرض توجه قرار دارد. از این جنبه، شناخت باور محلی از تاریخ بسیار مهم است. دیدگاه آندیها در مورد فرآیند تاریخی بر وقوع فجایعی تاکید دارد که چهره جهان را زیر و رو میکند و به همین جهت آندیها معتقد به هزارهگرایی* هستند. راه هایی که بهوسیله آنان مردم معاصر تاریخشان را تنظیم و بازتنظیم میکنند، شامل خلق روابط و نقاط عطف با گذشته است که آندیها از خلال آن، به درکی منحصر به فرد از «خود» میرسند (Allen 1988). وانگهی باید توجه داشت که آگاهی تاریخی لزوما یک موضوع شفاهی نیست و در درون مناسک عمومی و اعمال و تولیدات روزانه نظیر منسوجات و تولیدات کشاورزی نیز حضور دارد و قابل مشاهده است (Howard-Malverde 1996). در برخی مناطق تاریخ عینا درون زمین و اعمال مناسکی و کشاورزی حک شده است و این دو با هم ترکیب شدهاند تا چشم اندازی از ساختارهای موقت بهدست بدهند (Rappaport 1990).
تحقیق در مورد مدرنیته دارند برای تحلیل مسائل امروزی نظیر نزاع میان دولت و جنبش مائوئیستی «راه درخشان»(Sendero Luminoso) در پرو، جنبش ملیگرایانه کاتاریستا در بولیوی، افزایش روزافزون کلیساهای پروتستان انجیلی و فرآیند مهاجرت* و شهرنشینی که موجب جذب اکثر آندیها به مادرشهرها شده است امری لازم است (Skar 1994). درک معاصر از مفهوم نژاد از تأثیر مدرنیته و اقتصاد سرمایه داری کاسته است، به همین جهت باید به یاد داشته باشیم مدرنیته چه بهعنوان یک عمل و چه بهعنوان یک ایدئولوژی یک طرح منسجم و پیوسته نیست و همچنین فراموش نکنیم که شناخت روندهای مختلف ملیسازی در درون و بیرون جمهوریهای متفاوت برای درک ذهن گرایی، تمایلات و خاطراتی که جهان معاصر آندیها را میسازد امری اساسی است (Poole 1995).
همچنین نگاه کنید به: مسیحیت، سنت بزرگ و کوچک، منظر، کشاورزان، قربانی
برای مطالعه بیشتر:
Allen, C. (1988) The Hold Life Has: Coca and Cultural Identity in an Andean Community, Washington: Smithsonian Institution Press
Bolton, R. and E. Meyer (1977) (eds) Kinship and Marriage in the Andes, Washington: American Anthropological Association
Howard-Malverde, R. (1996) (ed.) Creating Context in Andean Cultures, Oxford: Oxford University Press
Larson, B. and O. Harris (eds) with E. Tandeter (1995) Ethnicity, Markets and Migration: At the Crossroads of History and Anthropology, Chapel Hill: Duke University Press
Murra, J.V. ([1956] 1980) The Economic Organization of the Inka State, Research in Economic Anthropology Supplement no. 1, ed. by George Dalton, Greenwich, Conn.: JAI Press
Murra, J.V., N. Wachtel and J. Revel (eds) (1986) Anthropological History of Andean Polities, Cambridge: Cambridge University Press
Poole, D.A. (1995) Vision, Race and Modernity: A Visual Economy of the Andean Image World, Princeton: Princeton University Press
Rappaport, J. (1990) The Politics of Memory: Native Historical Interpretation in the Colombian Andes, Cambridge: Cambridge University Press
Sallnow, M. (1987) Pilgrims of the Andes: Regional Cults in Cusco, Washington: Smithsonian Institution Press
Salomon, F. (1985) ‘The Historical Development of Andean Ethnology’, Mountain Research and Development ۵ (۱):۷۹–۹۸
Silverblatt, I. (1987) Moon, Sun, and Witches: Gender Ideologies in Inca and Colonial Peru, Princeton: Princeton University Press
Skar, S.L. (1994) Lives Together Worlds Apart: Quechua Colonization in Jungle and City, Oslo: Scandinavian University Press
Zuidema, R.T. (1964) The Ceque System of Cuzco: The Social Organization of the Capital of the Inca, Leiden: E. J. Brill
[۱] . حیوانی به شکل گوسفند در پرو، وابسته به خانواده لاما