فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی (بیست و سه): امریکا: مرکزی

 

امریکا: مرکزی
Americas: Central

توماس کرامپ

 برگردان: مهران کُندری

 

همان‌طور که جدول نشان می‌دهد، امریکای مرکزی شامل کشور پهناور مکزیک با حدود ۷۵ درصد از کل مساحت این سرزمین و تقریباً ۸۰ درصد از کل جمعیت و شش کشور بسیار کوچک‌تر گواتمالا، هندوراس، ال‌سالوادور، نیکاراگوئه، کاستاریکا، و پاناماست که با تشکیل باریکه بسیار کم‌عرضی از خشکی، دریای کارائیب را از اقیانوس آرام جا می‌کند. بلیز هشتیمن کشور این منطقه است که در این‌جا به‌عنوان بخشی از منطقه کارائیب* در نظر گرفته می‌شود.

مکزیک در شمالْ مرز مشترکی، به طول تقریبا ۳۰۰۰ کیلومتر با ایالات متحد دارد که به دنبال جنگ سال‌های ۱۸۴۷-۱۸۴۸، بخش شایان توجهی از خاک سرزمین خود، متشکل از ایالت‌های کنونی امریکا: تگزاس، نیومکزیکو، آریزونا، و کالیفرنیا را از دست داد. در زمان حاضر تمامی این ایالت‌ها دربرگیرنده اقلیت‌های قومی* قابل‌توجه و پیوسته رو به تزاید امریکای مرکزی هستند.

 

جدول ۱: امریکای مرکزی: آمار پایه

کشور مساحت کیلومتر ۱۰۰۰× جمعیت ۱۰۰۰× تراکم / کیلومترمربع درصد شهرنشینی درصد سن ۲۹ نرخ زاد و ولد / ۱۰۰۰ درصد نرخ باسوادی
کاستاریکا ۵۱ ۲۹۴۱ ۸/۵۷ ۶/۴۹ ۶۶ ۰/۲۷ ۹۳
گواتمالا ۱۰۹ ۸۹۳۵ ۱/۸۲ ۴/۳۶ ۷۲ ۵/۳۶ ۵۵
هندوراس ۱۱۲ ۴۳۷۷ ۴/۴۰ ۰/۴۰ ۷۳ ۰/۳۹ ۶۰
مکزیک ۱۹۵۸ ۸۴۲۷۵ ۰/۴۳ ۶/۶۹ ۶۸ ۴/۳۴ ۹۲
نیکاراگوئه ۱۳۱ ۳۷۴۵ ۱/۳۱ ۲/۵۹ ۷۴ ۸/۴۱ ۷۴
پاناما ۷۷ ۲۳۷۰ ۷/۳۰ ۹/۵۱ ۶۶ ۰/۲۷ ۸۸
ال سالوادور ۲۱ ۵۳۳۸ ۲/۲۴۴ ۷/۴۷ ۷۲ ۰/۳۷ ۶۹
جمع کل ۲۴۵۹ ۱۱۱۹۸۱ ۵/۴۵        

 

به دنبال تشکیل اتحادیه تجارت آزاد امریکای شمالی (نفتا) در ۱۹۹۳، همکاری با ایالات متحد تا اندازه‌ای افزایش یافت. که البته این امر، در اصل، به معنای افزایش جریان مهاجرت‌های* قانونی و غیرقانونی دائم و موقت از طریق مرزهاست. این جریان به شش جمهوری کوچک‌تر هم رسید که در اواخر دهه ۴۰* با بزرگراه اینتراَمریکن به مکزیک متصل شدند.

کل امریکای مرکزی، از لحاظ تاریخی، روزگاری بخشی از امپراتوری اسپانیا بود. درنتیجه اکنون زبان اسپانیایی، زبان رسمی تمامی منطقه است. با وجود این، از زمان خروج این شش جمهوری از زیر لوای قانون اسپانیا (در آغاز سده نوزدهم) تاکنون، هریک از آن‌ها خط‌مشی کاملاً جداگانه‌ای در توسعه خود پی گرفته است. در تمامی این کشورها توسعه اقتصادی با صدور کالاهایی که به‌طور عمده محدود به محصولات کشاورزی مناطق حاره‌اند، به‌شدت دچار رکود است. رونق کشتزارها بیش‌تر از راه ترزیق سرمایه خارجی، به‌ویژه آلمان در مورد محصول قهوه در ال‌سالوادور، گواتمالا و منطقه مجاور مکزیک و امریکا در زمینه محصول موز در گواتمالا و هندوراس، یا پنبه در نیاکاراگوئه میسر شد. پاناما به دلیل وجود «کانال پاناما» موردی متفاوت است. اما حتی در این‌جا هم، طی مراحلی که ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن را گودمن شرح داده است، اقتصادهای کشتزاری بر پایه صادرات به ایالات متحد جایگزین اقتصاد معیشتی†  سنتی شدند. این فرایند با معانی وسیعی که در بردارد و تأثیرات عملی آن به افول تدریجی «اعتماد سنتی به قدیسان» کشیده است (Godeman 1978: 160).

مکزیک اساساً موردی متفاوت است، هرچند که کشتزارها ــ به‌ویژه در مناطقی که از ایالات متحد دورند ــ هنوز واجد اهمیت‌اند. حتی اگر اکثریت مکزیکی‌ها با بازاری داخلی بالغ بر ۸۰ میلیون نفر، پیدایش وسایل ارتباط جمعی پیشرفته، آموزش و پرورش جامع، بخش‌های مالی و صنعتی پرقدرت، و بزرگ‌ترین شهر پایتختی دنیا از ویژگی زندگی شهری بر پایه اقتصاد صنعتی مدرن برخوردار نباشند، بسیاری از آن‌ها از این مزیت برخوردارند. در این مفهوم، کشور فوق‌الذکر را باید نوعی خویشاوند فقیر ایالات متحد به‌شمار آورد و این همان نقشی است که در پیمان نفتا، در ۱۹۹۳، تلویحاً فهمانده شده است.

 

زمینه‌های مطالعه انسان‌شناختی

ممکن است ده‌ها میلیون مکزیکی امروزی و تا حدی دولتمند، نظر سرمایه‌داران را به خود جلب کرده باشند، اما انسان‌شناسان کم‌تر اعتنایی به آن‌ها می‌کنند. کانون توجه انسان‌شناسان به مکزیک «دیگر» است که شاید هنوز بیش از نیمی از جمعیت را شامل شود. از لحاظ سنتی، موطنی که از دیدگاه تاریخی محروم مانده، در جایی است که آگیرـ بلتران (۱۹۶۷) آن را «پناهگاه منطقه‌ای» نامیده است، اصطلاحی که برای بخش‌های اصلی جمهوری‌های کوچک‌تر نیز مناسب است. گرچه توجه آگیر ـ بلتران بیش‌تر بر روی جمعیت‌های روستایی سرخ‌پوست متمرکز است که اکثراً با کشت ذرت، آن هم براساس روش‌هایی امرار معاش می‌کنند که به زمان قبل از فتح اسپانیا در سده شانزدهم برمی‌گردند، اما اصطلاح وی می‌تواند گسترش یابد و به جمعیت‌های اسپانیایی‌زبان مستیزو† ، که در مناطق روستایی دورافتاده زندگی می‌کنند، نیز اطلاق شود.

مهم‌ترین نکته این است که ارتباطات ضعیف، عوامل ژئوفیزیکی نامساعد، و در مناطق مهم و خاصی، تمرکز نسبتاً زیاد جمعیت در این پناهگاه‌های منطقه‌ای سبب شد که این مناطق در طول توسعه استعماری امریکای مرکزی، توسعه نیابند. در سده بیستم، به یاری اصلاحات ارضی، تا کنون در تمامی جوامع سرخ‌پوست بقا ممکن شده است و آن‌ها زبان و فرهنگ خود را حفظ کرده‌اند و کانون زندگی این جوامع، مرکز محل است. گاسن (۱۶: ۱۹۷۴) نقشه‌ای ارائه می‌دهد که یک اطلاع‌‌رسان از اهالی چامولا آن را کشیده و در آن دنیای خارج (شامل مابقی مکزیک) به محیطی ‌‌کاملاً ناشناخته و دوردست تعبیر شده است.

چامولا، و نیز دیگر نواحی سرزمین‌های کوهستانی چیاپاس در جنوب مکزیک، از فرهنگ نوین مایا برخوردارند، اما پناهگاه منطقه‌ای کلاسیک در آن، در دیگر سوی مرزی که با گواتمالا دارد، یافت می‌شود. در آن ناحیه، جوامع مختلف سرخ‌پوست در سرزمین‌های کوهستانی غربی به سر می‌برند و فرهنگ‌های متفاوت و بی‌شماری را با همان بنیاد فرهنگی نشان می‌دهند. تمامی منطقه کوهستانی است و آتش‌فشان‌های فعال و آب و هوایی دارد که کشاورزی کاربر را، عمدتاً بر مبنای ذرت، امکان‌پذیر می‌سازد. در این‌جا، فرصت‌های اقتصادی جدید ناشی از گشایش بزرگراه اینترامریکن با سرکوبی تلاش‌های محلی در جهت توسعه بومی، به دست نظامیان گواتمالایی خنثا شده‌اند؛ نظامیانی که داغ سوءِسابقه آن‌ها در زمینه پایمال کردن حقوق بشرِ جوامعِ سرخ‌پوست بر سراسر منطقه خورده است.

منطقه کوهستانی غربی، از دیدگاه تاریخی، همواره چیزی بیش‌تر از مجموعه پراکنده اقتصادهای معیشتی و منفک از هم بود که هریک فرهنگ محلی و متفاوت خود را حفظ می‌کرد. هر اقتصاد محلی، سهم مشخص خود را با شبکه بازار* ملی داشت که خود متکی بر بازار بسیار بزرگ پایتخت بود. مطالعات بازار پایه بسیاری از متون شناخته‌شده مردم‌نگاری است. تاکس†  مبدع واژه آشنای فعلی «سرمایه‌داری فقیرانه» بود تا جامعه‌ای را توصیف کند که در مقیاسی خُرد «سرمایه‌گرا» است (۱۹۶۳:ix).

جامعه توصیف‌شده همان جامعه پاناجاچل در ساحل دریاچه آتیتلان بود که ساکنان اولیه سرخ‌پوست در آن‌جا پیاز می‌کاشتند و برای فروش به دوردست، به بازار ملی، حمل می‌کردند. تاکس می‌نویسد:

ویژگی چشم‌گیر… ترکیب جهان‌بینی کودکانه، جادویی یا «بدوی» با نهادهای شبیه به جوامع بزرگ است. در بیش‌تر جوامع «بدوی»، که انسان‌شناسان درباره آن‌ها می‌نویسند، افراد به اصطلاح ما غیرعقلانی رفتار می‌کنند، زیرا با ابزاری که برای ما عجیب است، می‌کوشند تا رضایت‌مندی‌های متفاوت و درعین‌حال غریب را به بیش‌ترین حد برسانند. این قضیه در مورد بخشی از گواتمالا، که من درباره آن می‌نویسم، مصداق ندارد؛ یعنی در جایی که نهادهای اجتماعی و کیهان‌شناسی هرقدر هم برای ما عجیب باشند، به اندازه جوامع ما، از فرایندهای ساخت زندگی منفک‌اند… اقتصاد پاناجاچل شبیه اقتصاد ماست.

(Tax 1963:ix)

دوگانگی‌ای که تاکس خاطرنشان ساخته است، مسئله اساسی در انسان‌شناسی امریکای مرکزی به‌شمار می‌رود: خصلت هر مطالعه‌ای، براساس آن‌که نویسنده چه جنبه‌ای را برای توصیف برمی‌گزیند، مشخص می‌شود. چامولا هم اقتصادی دارد شبیه اقتصاد ما، به شکل صنعت کاملاً موفقی که به تولید غیرقانونی دام اختصاص یافته است (Crump 1987). از سوی دیگر، مطالعه و بررسی گاسن (۱۹۷۴) درباره سنت شفاهی و کیهان‌شناسی، در همان شهر، دنیایی را به تصویر می‌کشد که از جریان غالب مکزیک بسیار دور است.

 

کلیسا و «جشن‌ها»

گرچه جوامع سرخ‌پوستی که انسان‌شناسان مطالعه و بررسی کرده‌اند، از بیابان‌های کم‌جمعیت شمال مکزیک تا سرزمین‌های کوهستانی و پرجمعیت چیاپاس و گواتمالا، از لحاظ آب و هوا، موضع‌نگاری و جمعیت‌شناسی به میزان زیادی تفاوت دارند، اما مضمون‌های معینی تقریباً در همه‌جا دیده می‌شوند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تأثیر تاریخی کاتولیسیسم بر شکل‌های مذهبی بومی است. این معنا را ریکارد در عنوان کتاب خود (۱۹۹۶) فتح معنوی مکزیک خلاصه کرده است.

مأموریت تبلیغی کلیسای کاتولیک تا دورترین نواحی امریکای مرکزی گسترش یافت و امروز شاهد آن بقایای کلیساها و صومعه‌های ویران‌شده است. سیاست اجتماعی کلیسا، که به تقلیل معروف است، مبتنی بر تمرکز زیستگاه سرخ‌پوستان حول‌وحوش کلیسای بخش بود. این سیاست در نواحی تا حدی نزدیک‌تر با جمعیت‌های مستیزو، که به زبان اسپانیایی صحبت می‌کردند، به برپایی شهرهای متعددی منجر شد که امروزه رونق گرفته‌اند. شاید مغایرت سیاست فوق با الگوهای متداول اسکان* و مربوط به امرار معاش از راه کشاورزی معیشتی سنتی باعث شد تا در مناطقی که برای سرخ‌پوستان باقی مانده بود، با شکست مواجه شود. قطعاً کلیساها ساخته می‌شدند، اما مراکز شهری معمولاً جمعیت ثابتی را جذب نمی‌کردند و مختص معدود مقامات رسمی مستیزو و مغازه‌داران بودند. کلیسا هم‌زمان نیز به‌عنوان نهاد، بیش‌تر ثروت اندوخته‌شده در سده نخستین استعمار اسپانیا را از دست داد و در مکزیک، پس از سال‌های انقلابی ۱۹۱۰-۱۰۲۰ کاملاً سرکوب شد.

نتیجه آن بود که جمعیت‌های محلی آزاد بودند تا از ساختمان‌های کلیسا برای اهداف مذهبی خویش استفاده کنند و تنها از حمایت حاشیه‌ای روحانیون کاتولیک برخوردار بودند (کسانی که سرخ‌پوست نبودند) روحانیانی که از کشتار و ترور انقلاب جان به در برده بودند. امروزه سیاست حکومت به نحوی است که احیای روحانیت، ازجمله میسیونرهای خارجی‌تبار، را تحمل می‌کند؛ میسیونرهایی که در سرتاسر امریکای مرکزی دیده می‌شوند، اما عامل اصلی مذهبی را نه‌تنها اهالی محل کنترل می‌کنند، بلکه به کانون خودمختاری سیاسی نیز شکل می‌دهند. مهم‌ترین وقایع هر سال مذهبی، برپایی اعیاد است؛ هریک از این اعیاد زیر نظر مقامات رسمی و روحانی برگزار می‌شود. این مقامات روحانی هر سال طی مراحلی از نو انتخاب می‌شوند. کنسیان (۱۲۶:۱۹۶۵ و بعد) جزئیات آن را چنین شرح داده است:

هرچند جشن‌ها به گونه‌ای نظم و کنترل اجتماعی را به‌وجود می‌آورند اما چنین می‌نماید که وقفه‌ای در مقررات عادی روزمره پدید می‌آورند و حتی می‌توانند درهم و برهم و آشفته به نظر برسند. برحسب تعریف، جشن‌ها عملاً در محدودیت‌ها و قوانین زندگی روزمره فرجه‌ای فراهم می‌آورند. به هر حال، شگفت این‌که این اعیاد برای تقویت روابط قدرتی، هدایت اخلاقی و سازوکار تصویر غیررسمی‌ای به کار می‌روند که مردم رفتار زندگیِ روزانه خود را با آن‌ها تنظیم می‌کنند.

(Brandes 1988:2)

براندس نظام جشن‌های تسین‌تسونتسان در نزدیکی مکزیکوسیتی را شرح می‌دهد، اما خاطرنشان می‌کند که در همه‌جای ایالت سونورا در شمال غرب تا چیاپاس در جنوب شرق درمی‌یابیم که هویت قومی با کیهان‌شناسیِ مذهبی و تشریفات اثبات می‌شود (۳:۱۹۸۸ ) همین رسم در مکان‌های دیگر امریکای مرکزی نیز اجرا می‌شود.

 

دنیای برون

کپادرازگو* نهاد خاصی است برای اجرای شعائر دینی در مراسم غسل تعمید، اعتراف، نخستین تعمید، و ازدواج که مساعدت کشیش در اجرای آن‌ها لازم است. منسک اصلی، غسل تعمید است که در آن کمپادره در مقام پدرخوانده کودک به‌مثابه شخصیت اصلی در شبکه طبیعی والدین در خویشاوندی* غیرواقعی یا مناسکی درنظر گرفته می‌شود. این رابطه براساس سلسله مراتب روحانی، وسیله‌ای جهت دسترسی حمایت سیاسی و پشتیبانی را فراهم می‌آورد، اما نَش در مطالعه و بررسی اماتنانگو، جامعه سنتی مایانِ چیاپاس، نظر می‌دهد (۱۹۷۰:۱۲۴) که بیش‌ترین اهمیت این جامعه هنوز بر ایجاد و تقویت همبستگی گروهی است.

پزشکی نیز رشته‌ای مشترک میان علوم دنیای بیرون و جامعه محلی است. مردم پیچاتارو در سرزمین‌های کوهستانی غرب مکزیک تمایز درنظر گرفته‌شده میان درمان خانگی محلی و درمان پزشکی پزشکان تربیت‌شده را به‌وضوح می‌پذیرند (Young 1981:102). مورد نخستین انواع مختلف کارورزان طبابت یا کوراندروها، واژه‌ای آشنا در سراسر امریکای مرکزی، را شامل می‌شود که مردم برای انواع خاصی از بیماری به آن‌ها رجوع می‌کنند. آن‌ها همچنین می‌توانند بیماری‌های ناشی از سحر و جادو را درمان کنند (۱۹۸۱:۱۱۳).

سرانجام محله‌های شهره‌های بزرگ پرجمعیتی که اغلب مهاجران جدید مناطق پرجمعیت روستایی را دربرمی‌گیرند، در انسان‌شناسی امریکای مرکزی حائز اهمیت‌اند. مطالعه اوسکار لویس (۱۹۶۱)، بر یک خانواده، متنی است کلاسیک برای پایه‌گذاری یک فرهنگ مشخص؛ یعنی فرهنگ فقر† ، که در آن هر شخصه باید نحوه زندگی خودش را علیه هرج‌ومرج و زمینه‌های بی‌ثباتی بنا کند که الکلیسم، خرده‌بزهکاری‌ بی‌شمار، روسپی‌گری، و خشونت از ویژگی‌های آن است. در منطقه‌ای که میزان موالید بیش از میزان متوسط دنیا (در این مورد نک.: جدول ۱) است و به دو برابر شدن جمعیت در هر نسل انجامیده، محله‌های فقیر شهرهای بزرگ محل زندگی دائمی بخش روبه رشد کل جمعیت‌اند. درعین‌حال، فشار جمعیت‌شناختی و مصرف بی‌رویه زمینی که به‌طور سنتی برای زراعت معیشتی استفاده می‌شده است، با بسط پیوسته زیرساخت‌های ارتباطاتی ترکیب می‌شوند تا ظرفیت پناهگاه منطقه‌ای را برای حمایت از جمعیت اولیه کاهش دهند و بدین‌سان مسائل تقریباً لاینحل اجتماعی شهرهای بزرگ را وخیم‌تر کنند.

 

همچنین نک.: کمپادرازگو، منطقه کارائیب

 

‌برای مطالعه بیش‌تر

Aguirre-Beltran, G. (1967) Regiones de refugio, Mexico DF: Instituto Indigenista Interamericano

Brandes, S. (1988) Power and Persuasion: Fiestas and Social Control in Rural Mexico, Philadelphia: University of Pennsylvania Press

Cancian, F. (1965) Economics and Prestige in a Maya Community: The Religious Cargo System in Zinacantan, Stanford CA: Stanford University Press

Crump, T. (1987) ‘The Alternative Economy of Alcohol in the Chiapas Highlands’, in M.Douglas (ed.) Constructive Drinking, Cambridge: Cambridge University Press

Gossen, G.H. (1974) Chamulas in the World of the Son, Cambridge MA: Harvard University Press

Gudeman, S. (1978) The Demise of a Rural Economy: From Subsistence to Capitalism in a Latin American Village, London: Routledge & Kegan Paul Ltd

Lewis, O. (1961) The Children of Sanchez, New York: Random House

Nash, J. (1970) In the Eyes of the Ancestors: Belief and Behavior in a Mayan Community, New Haven CT: Yale University Press

Ricard, R. (1966) The Spiritual Conquest of Mexico, Berkeley: University of California Press

Tax, S. (1963) Penny Capitalism, Chicago: Chicago University Press

Young, J.C. (1981) Medical Choice in a Mexican Village, New Brunswick NJ: Rutgers University Press