«فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی» (۱۷): افریقا: شرق

افریقا: شرق (Africa: East)برناردو برناردی / برگردان: مهرداد غلامی 

افریقای شرقی در معنای دقیق آن، شامل سه جمهوری مدرن کنیا، تانزانیا، و اوگانداست. این هر سه جمهوری، مستعمره‌های پیشین بریتانیا بوده‌اند و هنوز ردپای بریتانیا در آن‌ها دیده می‌شود. انگلیسی، در کنار سواحیلی و لوگاندا، یکی از زبان‌های رسمی اوگانداست، درحالی‌که در کنیا و تانزانیا سواحیلی زبان رسمی است و انگلیسی کاربرد عمومی روزمره دارد. این سه دولت، تحت تمشیت استعمار متضمن توافقی به منظور گسترش عمومی مبادلات تجاری شدند، توافقی که حتی بعد از انقضای آن به‌طور کامل از میان نرفت. در معنای جامع‌تر و گسترده‌تر افریقای شرقی شامل جمهوری‌های بوروندی، روآندا، مالاوی، و موزامبیک می‌شود. با وجود این، نفوذ تمشیت پیشین بلژیک و استفادۀ مستمر از زبان فرانسوی، به‌عنوان زبان رسمی، باعث مستحکم شدن روابط فرهنگی بین روآندا و بوروندی و زئیرِ فرانسوی‌زبان شده است تا اوگاندا و تانزانیای انگلیسی‌زبان، و این درحالی است که مالاوی و موزامبیک بیش‌تر متمایل به گسترش روابط قومی و فرهنگی با دولت‌های همسایۀ زامبیا، زیمباوه، و افریقای جنوبی هستند تا با همسایگان واقع در شمال افریقای شرقی.

مردم‌نگاری اولیه

اطلاعات ما دربارۀ ساحل افریقای شرقی به منابع کلاسیک یونانی و عربی، و پیش از سدۀ شانزدهم به گزارش‌های دریانوردان پرتغالی برمی‌گردد. دهه‌های نخستین سدۀ نوزدهم آغاز ورود خبرهای پراکنده و صرفاً جغرافیایی در مورد مناطق مرکزی افریقای شرقی به اروپا بود. نیمۀ دوم همین سده مصادف است با انتشار اطلاعات موثق، اما خامِ مردم‌نگاری که به‌طور پراکنده در یادداشت‌های روزانۀ جهانگردان، کاشفان، مستشاران، و میسیونر‌های استعمار دیده می‌شود. همۀ این‌ها به نوبۀ خود آغازگران راه بودند، ولی تعداد بسیار اندکی از آن‌ها تحصیلات دانشگاهی داشتند. حتی وقتی اطلاعات آن‌ها بر منابع دست اول تکیه دارند، هم‌چنان بی‌ارزش‌اند. گزارش‌های آن‌ها عموماً غیرنقادانه‌اند و با آلوده‌شدن به مدارک مبتنی‌بر شایعات و مخدوش‌شدن با تعصبات کلیشه‌ای اعتبار خود را از دست می‌دهد. تنها برخی منابع سدۀ بیستم هستند که به‌واسطۀ صحت و کامل بودنشان به‌عنوان آثاری کلاسیک در ادبیات انسان‌شناسی متمایزند. نظیر، تک‌نگاری گرارد لیندبلوم، پژوهش‌گر سوئدی، بر روی کامباهای کنیا، و دو مجلد کار بر روی تونگا‌های موزامبیک توسط هـ. اِ. ژونو سویسی، میسیونر†  مسیحی. هر دوی این‌ها طیف کاملی از فرهنگ عامه را پوشش داده بودند و هدفشان سیری دایرهالمعارفی بوده که روش مردم‌نگاری آن زمان ایجاب می‌کرده است.

 

تأکید بر نهادهای اجتماعی

روش نوین انسان‌شناسی اجتماعی، که در دهۀ ۱۶۳۰ با رهنمود‌های ا. ر. رادکلیف براون* و ب. مالینوفسکی* بنیان نهاده شده بود، خیلی زود با تأکید بر نهادهای اجتماعی، نوع پژوهش مردم‌نگاری‌ای را که در افریقای شرقی اعمال می‌شد، تحت‌تأثیر قرار دارد. این خط‌مشی هم‌چنین تحت‌تأثیر کار میدانی ا. ا. ایوانز ـ پریچارد†  بود که در جنوب سودانِ همسایه در میان اقوام بانتوزانده و نویر‌های حاشیۀ* نیل انجام می‌داد.

در همین شرایط عمومی است که تک‌نگاری جومو کنیاتا†  در باب اقوام کیکویو، مواجهه با کوه کنیا، قابل ذکر می‌نماید. مالینوفسکی در مقدمه‌اش بر توانایی کنیاتا به‌عنوان یک انسان‌شناس، و عالی بودن کار او صحه می‌گذارد. سخنان مالینوفسکی صرفاً تعارف نیستند، بلکه بیانی واضح از نیاز به آموزش تخصصی به‌عنوان پیش‌نیاز اساسی برای تحقیق مردم‌نگاری‌اند. (Malinowski In Kenyatta 1938: Viii). البته تعصباتی هم در کار کنیاتا دیده می‌شود، چنان‌که می‌گوید «هم برای منفعت اروپاییان و هم افریقایی‌هایی که از زندگی قبیله‌ای‌شان جدا شده‌اند» (Kenyatta 1938:Xvi) و در دفاع از ادعاهای ارضی هموطنانش. این گفته بی‌درنگ، هم فرازهای احساسی نوشته‌اش را توصیه می‌کند و هم توضیحی است در مورد تازگی روایت حدیث نفس او. اگر چه کنیاتا درگیر کشمکش سیاسی برای استقلال کنیا بود و با ادامه کارش رئیس‌جمهور جمهوریِ جدید شد، تک‌نگاری او هم‌چنان بهترین گزارش از جامعۀ سنتی کیکویوست.

تأثیر ایوانز ـ پریچارد و در مقدمه‌اش بر تک‌نگاری پریستیانی†  در باب نهاد‌های اجتماعی در کیپسیگی‌ها مشخص است که آن‌جا دو نکته را برمی‌شمرد: نخست «این‌که کیپسیگی‌ها نظام سیاسی دارند» و دوم این‌که «نظام گروه‌های سنی اقوام کیپسیگی از لحاظ سیاسی بسیار حائز اهمیت‌اند.» (Evans-Pritchard 1939: Xxiii, Xxxi) در سال‌های بعد، این دو جنبه از جوامع افریقای شرقی در پژوهش‌های انسان‌شناختی بارز بودند، به ویژه در کنیا و تانزانیا که در آن‌ها بیش‌تر جوامع براساس نظام بدون مرکز و بدون دولت بنا شده بودند. این نوع سازمان اجتماعی توسط مایر فورتس†  و ایوانز ـ پریچارد ــ ویراستاران نظام‌های سیاسی افریقا (۱۹۴۰) ــ نشان داده شده بود. از هشت مقاله، پنج مورد به پادشاهی‌های افریقایی، و سه مورد به جوامع بدون دولت و شاخه‌ای مربوط بودند. افریقای شرقی به‌وسیله پادشاهی آنکوله در اوگاندا (Oberg In Fortes And Evans-Pritchard 1940) و با جامعه بدون دولت لوگلی باز نموده شده بود. گروه اخیر یکی از جوامع بانتو کاویروندو بود که اکنون نام لوییا به خود گرفته بود. (Wagner In Fortes And Evans-Pitchard 1940). آنکوله‌ها حلقه‌ای بودند در زنجیره‌ای از پادشاهی‌های دریاچه‌های بزرگ بوگانداـ روآندا و بروندی. دیوان‌سالاری کارآی این پادشاهی‌ها، و شکوهمندی پادشاهان آن‌ها، شیفتگی زیادی میان نخستین ناظران اروپایی به‌وجود آورده بود به‌صورتی که به آن‌ها به شکلی آرمانی ــ «بتسواره‌مانند» بنا به نظر یکی از مفسران جدید (Chréthien 1985:1368) ــ به وجود آورده بود و آن‌ها را وارثان یک امپراطوری اسطوره‌ای می‌دانستند که به باور اروپایی‌ها به‌وسیله ماکوزی‌ها تأسیس شده بود و آن‌ها تصور می‌کردند که از یک نسل «سفید» مهاجر ریشه گرفته است و این ابلاغ تاریخی به سرعت به وسیله کتاب‌های تاریخی درسی مربوط به شرق افریقا تأیید شده بود.

 

نظام‌های سنی و جوامع بدون حکومت

دو ویراستار کتاب نظام‌های سیاسی افریقا در تأکید بر نیاز به «بررسی جامع‌تر ماهیت ارزش‌های سیاسی و نهاد‌های نشان‌دهندۀ آن‌ها» درست می‌گفتند. (Fortes And Evan-Prithard 1940: 23) اگرچه آن‌ها در مقدمه‌شان سعی در شرح نظام‌های سیاسی جوامع بدون دولت و بدون مرکزیت داشتند، ولی نتوانستند آشکارا نظام‌های سنی* را به‌عنوان نوعی مجزا از سازمان سیاسی در نظر بگیرند (Bernardi 1952) تنها چند سال بعد بود که ایساک شاپرا†  با مطرح کردن این نظام‌ها به‌عنوان یک کاوش ویژه در سیر پژوهش‌شناسی در کنیا توجه را به آن‌ها جلب کرده (Schapera 1949) دسته‌بندی عمومی این نظام‌های سنی شامل گوناگونی محلی در دسته‌ها، طبقه‌ها، و نسل‌ها می‌شد. این نظام‌ها مدت‌ها مستشاران استعماری را سر درگم کرده بودند و تنها پژوهش فشردۀ انسان‌شناسان حرفه‌ای بود که این معمای بغرنج را با نشان دادن این‌که چگونه این نظام‌های سنیِ شاکلۀ سیاسی، جوامع بدون دولت را از جمله ماسایی‌ها (Spencer 1965) و بوراناها (Baxter 1954, Basti 1996) را تشکیل می‌دهد، حل کرد. پژوهش قابل‌توجه مونیکا ویلسون†  نظام سنی ویژه‌ای را مورد توجه قرار داد که به تأسیس دهکده‌های جدید توسط گروه‌های سنی تازه‌کار نیاکیوسای تانزانیا مربوط بود. (Wilson 1951, 1959)

 

ادیان و فلسفه

مشاهده‌گران اولیۀ اروپایی، ادیان افریقایی را به‌عنوان جادو* در نظر می‌گرفتند و به‌همین‌دلیل نیز میسیونر‌ها* آن‌ها را به‌مثابۀ خرافه‌های کفرآمیز نکوهش می‌کردند. این دیدگاه با گذر زمان تغییر یافت، اما تنها با پژوهش انسان‌شناسی تخصصی بود که تفحص در مورد مذاهب سنتی، عاری از تعصب برای تغییر مذهب شد. تک‌نگاری جان میدلتون در مورد مذهب لوگباراها (۱۹۶۰)، که اکنون به‌مثابۀ پژوهشی کلاسیک در ادبیات افریقای شرقی در مورد مذهب به‌شمار می‌رود، با بررسی موضوع از دید فلسفه و عقاید کیهان‌شناسی نقطۀ عطفی در فهم ادیان افریقایی ایجاد کرد. در سال ۱۹۶۹ کرسی استادی فلسفه و ادیان افریقا در دانشگاه ماکه‌ره‌ره اوگاندا تأسیس شد و اولین استاد آن جان س. حمیتی بود. اثر او، فلسفه و ادیان افریقا (۱۹۰۶)، ترکیبی کلی از دیدگاه‌های کیهان‌شناختی افریقا ارائه می‌دهد. کتاب حمیتی اگرچه عاری از تفسیر‌های بحث‌برانگیز مانند شرح او از مفهوم افریقایی‌ها از زمان* به‌مثابۀ امری که دربرگیرندۀ گذشته و حال است، نه آینده نبود، با این‌حال با اقبال عمومی بسیار بالایی روبه‌رو شد و به زبان‌هایی مختلف ازجمله ژاپنی، فرانسوی، کره‌ای، و ایتالیایی ترجمه شد.

تازه‌ترین جریان‌ها در مطالعۀ ادیان افریقای شرقی بر دیدگاه‌های کیهان‌شناختی و ارزش‌های نمادین آن‌ها متمرکز شده‌ و به‌ویژه بر اخلاقیات بر مناسک *، که منجر به تقویت روابط و سنن جمعی می‌شوند، مورد تأکید قرار داده‌اند. (Harris 1978, Parkin 1991) گرایش نوین به طب سنتی و تخصص یافتن پزشکان افریقایی با برنامه‌های بلندپروازانۀ سازمان بهداشت جهانی را می‌توانیم به‌عنوان یکی از جدیدترین حوزه‌های پژوهش انسان‌شناسی در افریقا و هم‌چنین در افریقای شرقی در نظر بگیریم. (Semali And Msonthi, In Last And Chavandunka 1986)

 

هم‌چنین نک.: انسان‌شناسی بریتانیا، انسان‌شناسی سیاسی، سن.

 

برای مطالعۀ بیش‌تر

Bassi, M. (1996) I Borana: Una Sosietà Asembleare Dell’Etiopia, Milan: Franco Angeli

Baxter, P. T. W. (1954) The Social Organisation Of The Galla Of Northern Kenya, Unpublished D. Phil. Thesis: University Of Oxford

Bernardi, B. (1952) ‘The Age Systems Of The Nilo-Hamitic Peoples’, Africa 22: 316-32

Chrétien, J-P. (1985) ‘L’empire Des Bacwezi’, Annales, Économies, Sociétés, Civilisations 6: 1335-77

Evans-Pritchard, E.E. (1939) ‘Introduction’, In J. G. Peristiany The Social Institutions Of The Kipsigis, London: George Routledge & Sons

Fortes, M. And E. E. Evans-Pritchard (Eds) (1940) African Political Systems, Oxford University Press For The International African Institute

Harris, G. G. (1978) Castind Out Anger: Religion Among The Taita Of Kenya, Cambridge: Cambridge University Press

Kenyatta, J. (1938) Facting Mount Kenya: The Tribal Life Of The Gikuyu, London: Secker & Warburg

Last, M. And G. L. Chavunduka (Eds) (1986) The Professionalization Of African Medicine, Manchester: Manchester University Press For The International African Institute

Mbiti, J. S. (1969) African Religions And Philosophy, London: Heinemann

Middleton, J. (1960) Lugbara Religion, Oxford University Press For The International African Institute

Parkin, D. (1991) Sacred Void: Spatial Images Of Work And Ritual Among The Giriama Of Kenya, Cambridge: Cambridge University Press

Schapera, I. (1949) Some Problems Of Anthropological Research In Kenya Colony, London: International African Institute

Spencer, P. (1951) The Maasai Of Matapato: A Study Of Rituals Of Rebellion, Manchester: Manchester University Press For The International African Institute

Wilson, M. (1951) Good Company: A Study Of Nyakyusa Age Villages, Oxford: Oxford University Press For The International African Institute

____ (۱۹۵۹) Communal Rituals Of The Nyakyusa, Oxford: Oxford University Press For The International African Institute