سال جدید میلادی، در شرایطی آغاز میشود که جهان یکی از خطرناکترین موقعیتهای خود را در دوران پس از جنگ جهانی دوم تجربه میکند. تداوم بحران اقلیمی، جنگ و کشتار در خاورمیانه، اوکراین، یمن،… خشونتهای بیپایان قومی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی در سراسر گیتی؛ جهان توسعهیافتهای ناتوان و گویی ناگزیر به تن دادن به اشباح نژادپرستی و دور ریختن دستاوردهای دموکراتیک خود؛ و جهان در حال توسعهای هرروز آکندهتر از فساد و استبداد و جنایت، فقر و درد و مرگ، بی هیچ چشماندازی برای یافتن مرهمی بر دردهایش. پرسش اکنون این است: آیا باز هم میتوان سخن از امید و چشمی به دنیایی بهتر و روزهایی روشنتر داشت؟ پاسخ قاطعی برای این پرسش نداریم. و فکر نمیکنیم چنین پاسخی وجود داشته باشد. اما میتوانیم بگوییم: آینده نه سرنوشتی از پیشساخته، بلکه زمان و فضایی است که باید آن را شناخت، آن را خواست و برای به دست آوردنش سخت کوشید. آگاهی داشتن و آگاهی دادن به خود و دیگران، بزرگترین ابزاری است که برای این کار در دست داریم؛ ابزاری که میتواند و باید خود را در قالب عشق و خلاقیت، عشق به خلاقیت، هرخلاقیتی، بروز دهد. آینده جهان، اگر آیندهای در کار باشد، جز در زایش، دوستداشتن، زنانگی و خلاقیت نیست. سال پیش رو، میتواند سال همه خطرها باشد، سال همه بلاها و بلاهتها و همه تهدیدها به ویژه علیه فرودستترین و ناتوانترین انسانها؛ اما سال پیش رو میتواند همچنین، سالی سرشار از امید و شادی باشد، سرشار از مقاومت و تن ندادن به این سرنوشت شوم که اربابان جنایتهای بزرگ جهان کنونی، به همه انسانها تحمیل کردهاند؛ سالی برای رسیدن به سرنوشتی ولو اندکی روشنتر از سرگذشتی که در سال از دست رفته داشتیم. این آرزوی ما در آغاز این سال میلادی برای همه انسانها است.
ورود
ورود
بازیابی رمز عبور .
کلمه عبور برایتان ایمیل خواهد شد.