آخرین انشای مجید: چرا بعضی‌ها خودشان را می‌کشند؟ 

درگذشت کیومرث_پور‌احمد (۱۳۲۸-۱۴۰۲) 

بعضی‌ها خودشان را می‌کشند چون دنیا جای خوبی نیست. آدم‌های خوب در این دنیا جایی ندارند که کار و زندگی کنند. بعضی آدم‌ها خودشان را می‌کشند چون نمی‌توانند ببینند کنار دستشان، این همه  بلا بر سر دیگران می‌آید و از دست آنها هیچ کاری ساخته نیست که به آنها کمک کنند. دنیا جای بدی است. جای زندگی کردن نیست. آدم‌های بد یک لحظه آدم را  آرام نمی‌گذارند، حتی اگر  تو آدم آرامی باشی و کاری به کار کسی نداشته باشی، آنها  به کار تو کار دارند. بعضی آدم‌ها خیلی حساس هستند. دلشان برای  جوان‌ها، برای بچه‌ها، برای آدم‌های از کار افتاده، برای آدم‌های فقیر و بدبخت می‌سوزد. بعضی آدم‌ها از اینکه دائم باید بنشینند و ببینند که دیگران جلوی چشمشان می‌میرند، از اینکه ببینند دیگران گرسنه‌اند. از اینکه بینند پدر و مادرها پولی ندارند که برای  بچه‌هایشان غذا روی سفره بگذارند، خجالت می‌کشند. تقصیر آنها نیست اما آنها خجالت می‌کشند. اینها آدم‌های خیلی حساسی هستند. این آدم‌ها طاقت دیدن بدبختی مردم را ندارند. برای همین  چون نمی خواهند آزارشان به هیچ کسی برسد،  چون آزارشان به مورچه هم نمی‌رسد،  فقط می‌توانند خودشان را بکشند. دنیا جای خوبی نیست. نمی‌دانم چرا پدر و مادرم مرا به این دنیا آوردند؟ من می‌توانم بدبختی آدم‌ها را ببینم. ناراحت می‌شوم ولی به روی خودم نمی‌آورم. اما آنها که خودشان را می‌کشند، نمی‌توانند.  فکر می‌کنم از خودشان می‌پرسند برای چی آد‌م‌ها آنقدر برای پول حرص می‌زنند؟ برای چی آدم‌ها آنقدر به هم بد می‌کنند و  آنقدر  بی‌رحم هستند. برای چی آدم‌ها آنقدر همه را اذیت می‌کنند و نمی‌گذارند آب خوش از گلوی کسی پایین برود. اینها که خودشان را می‌کشند،  آدم‌های خوبی هستند، اما چون خوب هستند، زورشان به آن آدم‌های بد نمی‌رسد . زورشان فقط به خودشان می‌رسد. برای همین خودشان را می‌کشند. خوب نیست آدم خودش را بکشد. گناه دارد.  کار بدی است.  ولی خوب، نمی‌دانم چرا آدم‌های بد خودشان نمی‌کشند؟ آنها که اینهمه گناهان دیگر  می‌کنند، خودشان را نمی‌کشند. نمی‌دانم چرا فقط آدم خوب‌ها خودشان را می‌کشند. این را از «ننه» هم پرسیدم، او هم نمی‌دانست فقط گفت: «معصیت دارد». از آقای معلم هم پرسیدم و او گفت: «این فضولی‌هاش به تو نیامده، تو درست را بخوان صفر نگیری». برای همین من هم تصمیم گرفتم،  فکرش را نکنم. دلم برای آن آدم خوب‌ها می‌سوزد، ولی چون آقا معلم گفت این فضولی‌ها به من نیامده و چون نمی‌خواهم صفر بگیرم،، تصمیم گرفتم بروم و درسم را بخوانم و کاری نداشته باشم چرا این آدم خوب هم خودش را کشت. دنیا جای بدی است…»

انسان‌شناسی و فرهنگ درگذشت کیومرث پوراحمد را به خانواده ایشان و به تمام دوستداران فرهنگ تسلیت می‌گوید. باشد که آرزو کنیم شاید روزی در این جهان تلخ، روزگار تلخ‌تر ما کمی بهتر شود تا انسان‌های شریفی چون کیومرث پوراحمد را به این سادگی از دست ندهیم.

ناصر_فکوهی، ۱۷ فروردین ۱۴۰۲