عکس فوری (۲۳۵): خلاء هولناکی به نام بی‌کفایتی

فروپاشی ساختمان متروپل در آبادان، از نماد تا واقعیت

هوای شهرها، از فرط آلودگی و گرد وغبار، غیر‌قابل تنفس شده؛ گرانی نفس مردم را بریده؛ چشم‌اندازی برای هیچ‌کس نیست؛ آن‌هم نه برای چند سال‌ و چند ماه‌، بلکه حتی برای چند روز. بیابان‌ها گسترش می‌یابند؛ دریاچه‌‌ها و رودخانه‌ها خشک می‌شوند؛ زمین نشست می‌کند؛ ساختمان‌‎ها به دلیل سوء مدیریت در مصرف آب یا عدم نظارت و بی‌کفایتی مدیران و فساد مالی آن‌ها فرو می‌پاشند و مردم به زیر آوار له می‌شوند. گویی خودمان هر روز زلزله‌‌ای به پا کنیم. ارز هر ساعت بالا و پایین می‌رود و بزرگترین تصمیم‌های دیپلماتیک کشور که بتوانند دستکم اندکی فشار تحریم‌های سنگین را کاهش دهند، جایی بین تهران و وین، در میان زمین و هوا معلق‌ مانده‌اند. آیا این‌ها که گفتیم حرف ما است؟ خیر. این‌ها، حرف‌های مسئولان در بالاترین رده‌های کشور است. و در این حال، دغدغه کسانی که باید کار خود را یافتن راه حلی برای این مشکلات بدانند آن است که دائم «توطئه» جدیدی کشف کنند، این است که هیچ کسی چیزی نگوید؛ گویی با چیزی گفتن یا نگفتن، وضعیت بهتر یا بدتر می‌شود. و اگر کسی نیز چیزی بگوید باید در انتظار وضعیتی همچون همکار ما سعید مدنی باشد که مشخص نیست چه آینده‌ای در انتظارش است. این مجموعه از مصیبت‌ها، در زبان جامعه‌شناسی یک نام دارد: «آنومی»؛ یعنی خطرناک‌ترین وضعیتی که یک جامعه می‌تواند در برابر خویش ببیند، در یک تمثیل، یعنی چیزی شبیه به همین ساختمان متروپل، درست چند ساعت یا چند روز پیش از فروریختن. در نماد‌شناسی نیز، این وضعیت نامی دارد: بازگشت به هاویه یا آشوب(Chaos)، موقعیتی که شکل‌ها در حال از بین رفتن هستند یا از بین رفته و جای خود را به بی‌شکلی می‌دهند و مراد از شکل‌ها اینجا، نه اخلاق مدنی و وجدان‌ و غیرت و سلامت ذهن و بدن و مدیریت، که پدیده‌هایی فراموش شده‌ در موقعیت فعلی ما است. منظور، نه این حداکثرها، بلکه حداقل‌هایی است که شکل ِ ولو «ظاهری» یک جامعه را به یک «جامعه» شبیه کند تا مردم باورشان شود دارند در یک جامعه زندگی می‌کنند. این تصویر آشوب‌زده‌ای که از متروپل ِ فروپاشیده می‌بینیم، می‌باید یک ساختمان بوده باشد و حال تصور کنید که بی‌کفایتی در مدیریت بحران‌های پیچیده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در یک جامعه چه بلایی می‌تواند بر سر یک ساختمان بیاورد. آیا این امر ناگزیر است؟ بدون شک خیر، اما آیا با شعار و نشانی نادرست دادن و یا با اعمال خشونت و سخت‌گیری علیه این و آن، از هر سو باشد، می‌توان از این موقعیت جلوگیری کرد: باز هم بدون شک خیر. اما اگر بازگشت به عقلانیت و واگذاری کارها به مسئولان با کفایت و دلسوز، و دوری از خشونت به هر قیمتی را در دستور کار قرار دهیم، همیشه می‌توان به آینده امیدوار بود.

 

لینک در کانال نوشته‌های ناصر فکوهی
Https://T.Me/C/1023690244/17094

این کانال خصوصی است برای ورود به آن از این آدرس استفاده کنید.
Https://T.Me/+PQRGBBkRr6MtdKOW

آخرین ویرایش ۲۳ خرداد ۱۴۰۱