عکس فوری (۲۳۴): نولیبرالیسم به سبک ایرانی

سال جدید (۱۴۰۱) تنها با اخبار تلخی از جهان، یعنی تجاوز روسیه به اوکراین و آغاز جنگ و بحرانی که کشور متجاوز را به دلیل تحریم‌های بین‌المللی، سی سال به عقب کشید، کشور مورد تجاوز را به ویرانه‌ای تقریبا کامل تبدیل کرد و جهان را به سوی یک بحران بزرگ اقتصادی و غذایی برد، همراه نبود. برای ما سال جدید، در حالی که انتظار می‌رفت با کاهش بیماری کرونا، مردم نفسی خواهند کشید، با بحران «حذف ارز ترجیحی» یا به عبارت دیگر قطع کمک‌های دولت به گروهی از بخش‌های تولیدی و تجاری برای آنکه مایحتاج و کالاهای اساسی مردم تامین و از فقر بیشتری در جامعه جلوگیری شود، نیز همراه بود. این دو واقعه یعنی کاهش عرضه کالاهای غذایی به ویژه غلات (با منشاء اوکراین) و گرانی ِ کالاهای معیشتی، سبب شدند که ایران با تورمی بی‌سابقه روبرو شود و اقشار متوسط هرچه بیشتر زیر فشار قرار بگیرند، به صورتی که اعتراضات سراسر کشور را فرا گرفتند و هنوز ادامه دارند.

مردم از آن گله‌مند هستند که آخرین غذای فقیرانه که بر سر سفره‌شان باقی مانده بود، یعنی نان، هم در حال حذف شدن از این سفره است. دولت نیز به پرداخت یارانه نقدی به مردم و با اثرات هولناک تورمی و وعده‌های همیشگی کار را تمام شده می‌بیند و به چاپ بی‌رویه اسکناس و همچنان بی‌اعتنایی به موقعیت داخلی و خارجی خود و اقدامات انقباضی بیشتر و بیشتر‌، ادامه داده و  آتش اعتراضات را تندتر می‌کند و چشم‌های مردم را نسبت به آینده تیره‌تر.

در این میان اما، در میان موضع‌گیری‌هایی که می‌خوانیم، مضحک‌ترین آن‌ها‌، «متخصصان»ی هستند که سخن گفتن از «لیبرالیسم اقتصادی»‌، «اقتصادی بدون ضابطه» و به ویژه «نولیبرالیسم» در ایران، را کاملا بی‌ربط می‌دانند، زیرا معتقدند این اقتصاد در حد ۸۰ یا ۹۰ درصد «دولتی» است، بنابراین نمی‌تواند مشخصات «نولیبرالیسم» را داشته باشد. بی‌خبری واقعی یا ظاهری این گروه از جهانی که در آن منافع و سرمایه‌های دولت‌های ملی، بخش خصوصی و بخش‌های زیر زمینی و مافیایی، کاملا به یکدیگر پیوند خورده و در پرده‌ای از عدم شفافیت مطلق فرو رفته‌اند یا از سر ناآگاهی است یا کاملا آگاهانه و با هدف ایجاد انحراف در افکار عمومی. اما چندان تفاوتی نمی‌کند. بدون شک اقتصادی که در آن، تفاوت توزیع امتیازات مادی ( و نه فقر مطلق کل جامعه) تا به حدی برسد که امروز در ایران رسیده است و اقتصادی که بخش بزرگی از آن (چه دولتی و چه غیر‌دولتی و در ترکیب انحصار و فساد) بخواهد حتی منافع سیاسی کشور خود را قربانی منافع مادی کوتاه مدتش کند و از آشتی با جهان و عوارض اقتصادی ناشی از آن سرباز زند، چاره‌ای ندارد که یکی از اشکال (شاید بحرانی‌ترین شکل نولیبرالیسم و دردآورترین آن را تحمل کند) و سئوال اصلی آن نیست که آیا این وضعیت دوام می‌آورد یا نه؟ بلکه آن است که میزان تاب‌آوری و فاصله ما با رویداد آنومیک هولناکی که ممکن است از راه برسد، تا چه اندازه است؟ امروز نولیبرالیسم، پوپولیسم، دفاع تصنعی از ملی‌گرایی و در واقع نژادپرستی و حمله و زیر فشار گذاشتن اقلیت‌ها، مهاجران، روشنفکران و دانشگاهیان به رویکرد و سیاستی تقریبا جهانی تبدیل شده یا در حال شدن است، زیرا فقیرترین و کم‌سوادترین مردم را از لحاظ سرمایه اقتصادی راضی می‌کند و سرابی را به آن‌ها نشان می‌دهد. جهان نیز در برابر یک دو راهی وجودی است: انتخاب بازگشت حداقلی به مسیری نسبتا عقلانی در آشتی بین انسان‌ها و آشتی آن‌ها با سایر موجودات طبیعت و خود آن، یا رفتن به سوی موقعیت‌هایی هر‌چه خطرناک‌تر و غیر‌قابل مدیریت‌تر و از میان رفتن یا بازگشت چند ده ساله یا چند صد ساله به عقب، در تاریخ تحول تمدن‌ها.

آخرین ویرایش ۲۳ خرداد ۱۴۰۱