گر مسلمانی از این است که حافظ دارد / آه اگر از پی امروز بود فردایی
آغاز یک یادداشت با جمله کلیشهای «یک بار دیگر…» تا حدزیادی نه تنها خسته کننده و دردآور شده، بلکه گمان میکنم ما را به یک بیمعنایی و یا بهتر بگویم به نوعی همانگویی بیفایده میکشاند. زیرا چارهای نداریم بگوییم: یک بار دیگر «عناصر خودسر» بدون داشتن هیچ مجوز و هیچ ماموریتی رسمی، در ایام جشن نوروزی ۱۴۰۱، بر سر زنان بیدفاع ریخته و به صورتشان اسپری فلفل پاشیدهاند، آن هم به «جرم» آنکه تصور کردهاند اگر در کشوری نظم حداقلی وجود داشت، و برای یک مسابقه فوتبال بلیط می فروختند، قاعدتا این آزادی هم بود که خریدار، ولو در سختترین شرایط ، در مسابقهای که بلیطش را خریده، به مثابه تماشاچی شرکت کند و به جای مسابقه، پول بلیط را به صورت «نقدی» در قالب ِ اسپری فلفل بر صورتش دریافت نکند. این «عناصر خود سر» سابقهای دهها ساله در کشور ما دارند اما هیچ کسی مسئولیت آنها را نمیپذیرد، عناصری چنان قدرتمند که میتوانند حتی به بالاترین مقامات رسمی کشور حمله کنند، آدمها را در هر رده و مقامی از بالا و پایین در روز روشن تحقیر کنند یا کتک بزنند، به ساختمانها و حتی سفارتخانههای خارجی حمله کنند (و سپس پول خسارتهایشان از جیب مردم پرداخت شود) ، محافل رسمی را به هم بریزند و یا هر جرم روشن و تعریف شدهای در قوانین کشور را انجام دهند که اگر یک شهروند عادی، یک صدم آن را انجام میداد، باید خودش را برای انواع و اقسام مجازاتهای هولناک آماده می کرد. اما برای آنها کمترین خطری ندارد. این بار هم، باز کلیشه تکرار میشود، «عناصر خودسر» بر خلاف عرف اجتماعی، بر ضد دین و ایمان مردم، بر خلاف قوانین کشور و بدون هیچ ترس و واهمه ای از پاسخگو بودن کارشان را میکنند و برغم موضع گیری حتی رسمی وزارت کشور بر سر زنان و دختران مردم میریزند، اسپری میپاشند و دنبال کار خودشان میروند و گویی هیچ کسی نیست به داد این مردم بخت برگشته برسد. آن هم با چه هزینهای؟ اخراج احتمالی ایران از جام جهانی و بازی های منطقهای فوتبال، جریمههای سنگین از جیب مردم و بیآبرویی مطلق در سطح جهانی که این صحنههای وحشتناک برایشان مخابره میشود. هزاران هزار عکس و فیلم در چند ثانیه خوراک همه کسانی میشود که منکر وجود هر نوع قانونی در این مملکت هستند و البته باید بدانیم در جهان امروز چنین اعمالی را هرکسی نه به حساب موجودی نامفهوم به نام «عناصر خود سر»، بلکه به حساب کشور میگذارد، زیرا معنای دولت در همه جای دنیا از پیشرفتهترین دموکراسیها تا حتی دیکتاتوریهایی که برغم زورگوییشان تکلیف مردم با قوانین و ضوابطشان روشن است، آن چیزی نیست که در اینجا می بینیم یعنی هیچ کسی نه در میان مسئولان و نه در بین مردم عادی نمیپذیرد که در کشوری چنین اتفاقاتی بیافتد و مسئولانش همه مسئولیت را به گردن یکدیگر بیاندازند. هزینه این اقدامات که تاکنون بارها و بارها شاهدش بودهایم در سطح داخلی بی اعتمادی، انفعال و شورشی شدن هر چه بیشتر مردم، و در سطح بینالمللی بین المللی، نشانهای از ضعف قوانین حاکم است. اما این هزینه را چه کسانی قرار است پرداخت کنند و «خودسری» این «عناصر خود سر» قرار است تا کی ادامه پیدا کند؟ و سئوالی آخر، زیرا در این باره زیاد نوشته شده و اینجا هم جای تحلیل عمیقتر در فضای بسته کنونی نیست: اینکه، تا چه زمانی مسئولان ما میخواهند خود را آگاهانه یا ناخودآگاهانه به ندانمکاری بزنند و این مسئله بدیهی توجه نکنند که اگر بدترین دشمنان این پهنه فرهنگ و هنر که روزی به ظرافتها و اخلاق و رفتار و مهمان نوازی مردمانش افتخار میکرد، ولی امروز باید شاهد این گونه رفتارهای اراذل و اوباش باشند، که اگر بدترین دشمنان این کشور، میلیاردها هزینه میکردند نمیتوانستند آنقدر که این حرکات به کشور ما ضربه میزند، به آن ضربه بزنند؟ و آن را به سوی ضعف و انفراد و فضای بسته، در شرایطی که به اقتدار و فضای باز سیاسی، بیش از پیش نیاز دارد، پیش ببرند. هیچ دولتی که در جهان امروز بخواهد با فاصله گرفتن از مردمانش و نیازها و خواستههای آنها احساس قدرت کند، کاری نکرده جز گول زدن خودش.