کشور روسیه که حاصل فروپاشی شوروی پیشین است، به تنهایی بیش از ۱۷ میلیون کیلومترمربع، یعنی تقریبا دوازده درصد کل خاک کره زمین را در اختیار دارد. اما جمعیت این کشور، ۱۴۵ میلیون و تولید ناخالص داخلی سالانهاش حدود یک تریلیون و هفتصد میلیارد دلار، یعنی ۲۰ درصد کمتر از کشور ایتالیا (۲ تریلیون دلار)است و بهتر است چیزی از همسایه کمونیست این کشور یعنی چین به میان نیاید که با سرزمینی تقریبا نصف روسیه (۹ و نیم میلیون کیلومتر مربع) جمعیتی ده برابر روسیه (یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر) را در بر دارد و درآمد سالانهاش ده برابر بیشتر از روسیه است (۱۸ تریلیون) و به خصوص ایالات متحده آمریکا که با یک چهارم مساحت روسیه (۳ میلیون و هشتصد کیلومتر مربع) جمعیتی بیش از دو برابر روسیه (۳۳۱ میلیون) و درآمدی بیش از دوازده برابرروسیه (۲۴ تریلیون دلار) دارد.
اعداد در اینجا گویایی دارند، زیرا روسیه در تاریخ خود هرگز نتوانسته است چیزی جز جنگ و مصیبت، مرگ و شکنجه و ترس و استبداد به مردم خود عرضه کند. وضعیت چین و به خصوص آمریکا از این بهتر نیست، یعنی آنها نیز جنگ افروزان بزرگی بودهاند، اما دست کم آمریکا حامل بزرگترین خلاقیتهای علمی و هنری جهان و بالاترین سطح ثروت جهان برای جمعیتش بوده و چین به شدت در همان مسیر با البته تمام مشکلات و نابرابریها و زشتیهایش پیش میروند.
خاطره هفتاد سال توتالیتاریسم شوروی هرگز نمیتواند از حافظه جهانی حذف شود، از این رو امروز در ۲۰۲۲ که این کشور به اوکراین حمله کرده و جنایات پیشین خود در چچنستان، سوریه، افغانستان را در بدترین شکل ممکن (بمباران غیر نظامیان به صورت یک نسل کشی) تکرار میکند، جای شگفتی نیست. اما اینکه چنین کشوری در رأس خود یک کمونیست پیشین امنیتی، یک بیمار روانی خودشیفته، یک گانگستر مافیایی رسمی دارد که بیش از نیمی از بمبهای هستهای جهان را در اختیار دارد، جهان را در وضعیتی بیسابقه از زمان هیتلر و جنگ جهانی دوم قرار داده است (منهای قدرت هستهای که هیتلر در اختیار نداشت وگرنه شاید امروز جهانی در کار نبود).
از همین رو است که استدلالهایی که بیرحمی و تجاوز به اوکراین را که یک تراژدی واقعی است با جنایات کشورهای غربی، اسرائیل و البته خود روسیه در تراژدی هفتادساله خاورمیانه مقایسه میکنند و نسبت به پوشش خبری و تفسیری بیشتر این واقعه نسبت به آن جنایات اعتراض میکنند، باید پاسخ داد: هرچند این سخن در ذات خود درست است، اما مسئله صرفاً تراژدی اوکراین و جنایت علیه بشریت در این کشور نیست بلکه تمایل به از میان بردن کل بشریت است. تمایلی که یک باند گانگستر در رأس گستره ترین کشور جهان، آن را به یک دزدسالاری نظامی، امنیتی، مافیایی تبدیل کرده که مردمش امروز باید قربانی ِ نه فقط فقر و تحریم جهانی، بلکه قربانی، استبداد توهّم گانگستر حاکم بر آن شوند.