اگر از پارادایم اساسی علمی حرکت کنیم که علوم اجتماعی نیز بخشی از آن است، اصولاً شناخت باید بر اساس نظامی قائم به خود استوار باشد. بنابراین هدف از آن نه تعمیم نتایج به دست آمده و نه حتی کاربرد شناخت، بلکه به دست آوردن شناخت به خودی خود است. اما این پارادایم از همان ابتدای علوم اجتماعی و انسانی در قرن هجدهم و نوزدهم ابتدا از جانب کنت که اخلاق را در بالاترین ردۀ علوم قرار می داد و سپس از جانب دورکیم، که بر اهمیت کاربرد علوم اجتماعی در بهبود جامعه به مثابه شرط هستی شناسانه آن سخن می گفت زیر سؤال رفت. بعدها نیز تا امروز اکثریت جامعه شناسان و سایر متخصصان علوم اجتماعی مفهوم شناخت برای شناخت را نپذیرفتند.
حال اگر با این نکته یا اصل اولیه توافق داشته باشیم که شناخت باید برای بهبود موقعیت های اجتماعیِ کنش (پراکسیس) به کار رود، جامعه شناس نه فقط باید به جامعه به مثابه موضوع پژوهش بلکه به مثابه موضوع و هدف اصلی پژوهش نگاه کند. در این صورت باید خود را جزئی از جامعه بداند؛ امری که به روش شناسی های بازتابنده اولویتی خاص می دهد. در نتیجه باید ما به ازائی زبان شناختی را از این بحث استنتاج کرد که همان سخن گفتن و چگونه سخن گفتن به زبان جامعه است؛ یعنی پرهیز از خودنمایی و فخر فروشیِ علمی به جامعه که امری کاملاً بی معنا است. تصور کنید که یک جراح در رابطه با بیماری که می خواهد او را جراحی کند و باید او را به لحاظ روحی آماده کند یا بیماری که جراحی کرده است و باید نتایجی را به او بگوید و از او کارهایی بخواهد، زبانی نامفهوم و علمی به کار ببرد. این امر در واقع نه فقط نوعی تحقیرِ بیمار بلکه همچنین تحقیرِ علم است.
اما این که رابطه با جامعه باید لزوماً از مسیر یک رسانه (مثلاً مطبوعات) برقرار شود یا مستقیم، این امر بستگی بسیار زیادی به جامعه، دوره، زمان، امکانات و غیره دارد و تفاوتی ماهوی در رابطه ایجاد نمی کند. برای مثال به گمان من، تفاوتی ماهوی در رابطه با مخاطب از راه روزنامه های چاپی و کاغذی و سیستم های الکترونیک نیست. اما هر کدام از این روش ها اقتضائات خود و روش های اغلب فناورانه و ارتباطاتی خود را طلب می کنند که باید به آن ها توجه داشت. حتی در مورد زبان نیز باید به این نکته توجه داشت که نسبت به مخاطبِ هدف باید انتخاب شود.
از این رو، آن چه گفته شد را نباید به معنای نوعی ضرورت مطلق و ساده انگارانه در استفاده از یک زبان ساده و همه فهم در جامعه شناسی (که اصولاً وجود خارجی ندارد) به حساب آورد. مسئله این است که ما با چه مخاطبی در چه نظام اجتماعی و فرهنگی سر و کار داریم و با چه درجۀ نفوذ و چه اهدافی می خواهیم مسائل را با او در میان بگذاریم. از این جهت به نظر من، جامعه شناسی مردم مدار یا عمومی یا کاربردی یا هر نام دیگری که می توان به کاربرد جامعه شناسی در گفتمان های عام داد، باید دارای یک استراتژی باشد که آن را به روشنی در مدارک و اسناد مربوط به کار خود اعلام و از همان نیز تبعیت کند.
مشکل امروز ما در کشوری مثل ایران این است که اغلب کنشگران حرفه ای جامعه شناسی و علوم اجتماعی فقر علمی و ناتوانی خود را در تحلیل و بیان مسائل اجتماعی و مشارکت در مباحث عمومی و رسانه ای پشت نوعی اشرافی گری آکادمیک پنهان می کنند، خود را بالاتر از رسانه ها و فهم عمومی قرار می دهند، و از نهادهایی مثل تدریس، مجلات علمی- پژوهشی و غیره موقعیت های مطلقی می سازند که هرگز به این شکل در جامعۀ علمیِ جهانی مطرح نبوده اند. هدف کنشگران ناتوانِ علوم اجتماعی از این کار بالا بردن آبروی خویش در سطح سیستم های تخصصی و عمومی است اما نتیجه ای که از این امر حاصل شده، بر خلاف دیدگاه سطحی آن ها، افزایش رتبۀ علمی یا موقعیت و جایگاه این علم در جامعه نبوده بلکه سقوط آزاد آن به ویژه نزد نخبگان جامعه در تخصص های دیگر و نزد عموم مردم ئر معنای عام بوده که برای این علم و آینده آن بسیار خطرناک است. هم از این رو، تجدید نظری جدی در این زمینه از ضروریات مطلق رشته های علوم اجتماعی به نظر می رسد.
جامعه شناسی مردم مدار در واقع باید یکی از اهداف استراتژیک خود را تغییر در میدان علمی ویژه و تخصصی خود علوم اجتماعی قرار دهد که، با پیش نهادن نهادهای علمی و زبان علمی و بیان علمی و غیره، در حقیقت ضعف و جمود فکری کنشگران خود را به نمایش می گذارند و تصور یا، بهتر است بگوئیم، توهم شان آن است که سیستم اجتماعی نیز از آنها تبعیت می کند، در حالی که سیستم اجتماعی با بی اعتنایی کامل از یک جامعه شناسی خودشیفته می گذرد و حتی ممکن است آن را حذف کند؛ این خطری جدی است که باید در همه علوم اجتماعی به آن توجه شود و جامعه شناسی مردم مدار به طور خاص آن را در استراتژی های درون علمی خود قرار دهد. بحث زبان نیز در همین چارچوب می تواند در مرکز یک مناقشۀ عمومی بین کنشگران حرفه ای این رشته های اجتماعی قرار بگیرد.
این مطلب در روزنامه شهروند نیز به انتشار رسیده است
http://www.shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=293&dn=5&pid=9&rnd=L76P1U&p=&y=93&m=03&d=08