زکیه دهقانی
همسازی و تعارض در هویت و قومیت، ناصر فکوهی، انتشارات : گل آذین ، تهران ۱۳۸۹
گفتمان هویت به ویژه در چند دهه گذشته، بی گمان یکی از مهم ترین پرسش ها در حوزه روابط میان افراد و جوامع بوده است. این موضوع هنگامی که با مسئله مهمی مانند قومیت پیوند می خورد ، با حساسیت بیشتری مواجه میشود.کتاب «همسازی و تعارض در هویت و قومیت» از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول جهانی شدن ، دموکراسی و محلی گرایی می باشدکه به فصلهای متفاوتی تقسیم شده است. در فصل اول با عنوان دگر جهانی شدن و تنافض نسبی گرایی فرهنگی و حقوق بشر نگارنده به بررسی بخش های متفاوت از قبیل جهانی شدن و دگر جهانی شدن ، نسبی گرایی و جهانشمولی و درنهایت چشم انداز انسان شناسی نسبت به مسائل حقوق بشر پرداخته و به این نتیجه می رسد که جهانی شدن لزوما حرکتی منفی برای از میان بردن فرهنگ ها نیست بلکه حرکتی است که توانسته فرهنگ ها را نسبت به گذشته بیشتر به هم نزدیک گرداند و مهمترین نکته در این است که انسان شناسان باید بر حق همه فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها نسبت به تکامل و شکوفایی تاکیده کنندکه البته در قالب اشکال شبکه ای و متداخل تعریف شده و قابل حیات هستند. در فصل دوم تحت عنوان زندگی بدون دولت مسئله تابعیت یا ملیت بیان می شود هم چنین در این فصل به بررسی شکل گیری دولت ها پرداخته شده و بیان می شودکه انتخاب دولت به عنوان نوعی انتخاب عمومی بوده است که امتیازات مادی و رفاهی بسیاری برای انسان ها داشته است. و امروزه کمتر می توان از زندگی بدون دولتها به به مثابه واقعیت قابل تحقق دفاع کرد. هرچند تنها آینده قابل تصور برای انسان ها نیز در قالب مفهمومی به عنوان شهروندی جهانی مطرح می شود که در سازش با ارزش های دینی و اخلاقی و زیست محیطی و…است. در فصل سوم دوکراسی مشارکتی و بازسازی محله های شهری شهر را به مثابه یک کلیت در برابر شهر به مثابه ترکیبی از محله های شهری قرارمی دهد و راه حل کاربردی آن را بازسازی محله و ابداع دوباره آن نه فقط به صورت نظری بلکه به شکل راه کارهای کاربردی قابل اجرا در شهر می داند. در این راستا با بیان مسائل مهم دیگری از قبیل نوزایی محله ای و جهان محلیت و.. نتیجه گیری می شود که همه چیز در شهر نسبی است و بر این اساس سیاست های عمومی و نوسازی محله هاو..باید با دقت و وسواس زیاد مطرح و اجرا شود و پیشنهادهایی نیز مطرح می گردد. در بخش چهارم استراژی توسعه پایدار از خلال دموکراسی فرهنگی ابتدا مفاهیم توسعه و رویکردهای آن در سالهای اخیر، توسعه پایدار ، مصرف پایدار و توسعه فرهنگی بحث شده است و سپس به دموکراسی فرهنگی و محورهای استراتژیک شامل آموزش و اطلاع رسانی و محوریت بخشیدن به تنوع فرهنگی و افزایش مشارکت و مصرف فرهنگی و توسعه کالبدی تقسیم شده و توضیح داده شده است و درنهایت این نکته بیان می شودکه میتوان سیاست های پیشنهادی بزرگ را در ابتدا در قالب پهنه های کوچک که مدنظر انسان شناسی است با شناخت و تحلیل روشن به عرصه عمل در آورد. در فصل پنجم دیاسپورای علمی ایرانی و نقش آن در بومی سازی علوم اجتماعی در ایران مفاهیم متعددی از قبیل پرسمان دیاسپورا ، دیاسپورای ایرانی، بومی سازی از خلال حضور بین المللی مطرح شده و بیان می شود که شرط تداوم وپژوهش ها و و مطالعات در افزایش همکار با کالبد دانشگاهی ایرانی نه فقط در سطح نهادی و رسمی بلکه به صورت گسترده تر با کسانی که فعالیت علمی می کنند. در فصل ششم شکل گیری هویتی و الگوهای محلی و ملی و جهانی پژوهش موردی استان لرستان مطرح شده است که بررسی رابطه تضاد و همسازی بین سه سطح مختلف هویتی (قومی و ملی و جهانی ) بوده است. در بخش دوم کتاب با عنوان کاربرد پذیری هویت های ملی و قومی بخش های متفاوتی گنجانده شده است ؛ که به طور کلی می توان بیان کرد رویکرد نگارنده در بخش دوم بررسی هویت و قومیت به گونه ای است که بتوان با آن به مسائل قومی از زاویه فرهنگ نگاه کند. و تلاش شده است که از حوزه فرهنگ به مسائل قومی نگریسته شود. بر این اساس محور بخش دوم تأکید بر فرهنگ و تلاش برای برقراری ارتباط انعطاف پذیر و دقیق با دیگر حوزه ها و هم چنین داشتن رویکرد خرد محور است و در نهایت بحث تعارض و همسازی در هویت و قومیت باید در حوزه میان رشتهای باشد و از کلان به خرد برود.