تحول نظام های سیاسی در چند دهه اخیر گویای آن است نظام های سیاسی مبتنی بر «دولت ملی» هر چه بیش از پیش دچار بحران های گسترده مشروعیت شده اند. این بحران ها عمدتا ناشی از آن است که پروژه محوری این دولت ها یعنی ایجاد «رفاه اجتماعی» برای تمام شهروندانشان، با بن بست های گوناگون اقتصادی و سیاسی روبرو شده است: گفتمان های سیاسی از یک سو، با تاکید بر اهمیت «فرد» و ابتکارهای فردی و مسئله «عاملیت» در پی مسئولیت زدایی از خود و بنابراین پناه گرفتن پشت یک گرایش سیاسی نولیبرالی هستنند و از سوی دیگر نمی توانند این گفتمان مسئولیت زدا را با بزرگ شدن هر چه بیشتر دولت و دخالت روزافزون آن در حوزه های غیر اقتصادی اما سیاسی و نظامی آشتی دهند. آنچه ما عملا شاهدش هستیم این است که دولت ها در عین حال که ادعا می کنند در پی کوچک کردن خود هستند، این کوچک کردن را با کنار کشیدن خویش از حوزه های مسئولیت مدنی و رفاهی جامعه انجام می دهند، اما برعکس، آنجا که پای کنترل و به نظم کشیدن جوامع انسانی است، نه تنها چندان خود را کوچک نمی کنند، بلکه دائما بر بودجه های نظامی، امنیتی، تبلیغاتی خود می افزایند . به عبارت دیگر اگر پس از جنگ جهانی دوم ما بیشتر با دولت هایی روبرو بودیم که لااقل در حوزه کشورهای توسعه یافته مشروعیت خود را از ادعای به ارمغان آوردن «رفاه» برای جامعه می گرفتند، امروز در این کشورها و در سایر نقاط جهان عمدتا با دولت هایی روبرو هستیم که قصد دارند تنها مشروعیت خود را با به ارمغان آوردن «امنیت» آن هم تنها امنیت نظامی( در برابر دشمنان خود ساخته ای چون تروریسم بین المللی، خطر جنگ و دشمنان داخلی و خارجی) به دست بیاورند.
در این میان جوامع از خود واکنش نشان می دهند و هر چه کمتر حاضرند که این گفتمان ها را بپذیرند و بنابراین اصل عاملیت هر چه بیش از پیش خود را در قالب کنش های فردی و گروهی در برابر منطق دولت هایی که شانه از زیر مسئولیت خویش خالی می کنند، قرار می دهد. مهم ترین مسئله در اینجا حمایت و دامن زدن به جامعه مدنی در تمام قالب های ممکن است: گذار از دموکراسی نمایندگی مبتنی بر واگذاری حق سیاسی به سیاستمداران حرفه ای ، به دموکراسی مشارکتی مبتنی بر شرکت حداکثر ممکن شهروندان در همه امور ممکن ، هدفی اساسی است که برای دست یافتن به آن ولو در چشم اندازی دور دست باید از همین امروز آغاز به کار کرد. عمر سیاست در مفهوم سیاست حرفه ای هر روز به پایان خود نزدیکتر می شود و نشانه های این احتضار تدریجی در بحران های گوناگونی که هر روز در گوشه و کنار جهان مشاهده می شود، قابل مشاهده است: جنگ میان دولت های نظامی و نوعی تروریسم دولتی از یک سو با ضد قدرت های تروریستی از سوی دیگر، گویای بحرانی است که اصل قدرت بر مبنای مشروعیت از راه ایجاد وحشت و هراس از جنگ و ناامنی در همان حال که به این جنگ و ناامنی دائما دامن زده می شود، بروز می کند.
پرسش اساسی در این میان آن است که کنشگران اجتماعی، فردی یا گروهی در برابر این غول های هراسناک و قدرتمند چه می توانند بکنند. پاسخ به باور ما ایجاد حداکثری از جوامع مدنی است که بتوانند قدرت هایی کوچک اما واقعی به وجود بیاورند و به مردم امکان دهند در تفاوت ها و در تمایلات مختلف خویش، به یکدیگر گره خورده و موقعیت هایی را ایجاد کنند که دموکراسی مشارکتی بتواند بر آن پایه استوار شود و در عین حال دولت های نظامی گرا یا تروریست های همتای آنها، نتوانند جوامع را مورد دستکاری خویش قرار دهند. ایجاد انجمن های مدنی مهم ترین هدف در این راه است. با این وصف، تاسیس و تداوم بخشیدن به این انجمن ها به دلایل گوناگون شاید کار ساده ای نباشد: جهان مدرن، به صورت های مختلف با ابزارهای آمرانه و غیر آمرانه ایجاد این نهاد ها را مشکل می کند: ممنوعیت های قانونی، سخت گیری های دیوان سالارانه، بالا بردن هزینه های مادی و غیر مادی، کمبود در زمان و در منابع مالی و غیره از جمله این موانع هستند.
از این رو، حرکت به سوی شکل دادن به انجمن های مدنی الکترونیک و یا جماعت های مجازی (e-communities ) شاید راه حلی در برابر این مشکلات باشد که بتواند نه تنها به ایجاد جوامع مدنی در سطح الکترونیک منجر شود بلکه در نهایت این قابلیت را نیز به شرکت کنندگان در این جوامع بدهد که سپس به جوامع مشبه و معادلی در سطح واقعیت فیزیکی دست یابند. در حال حاضر میلیون ها جماعت الکترونیک در سطح شبکه فعال هستند: افرادی با سلایق و خواسته ها و اندیشه های مشابه و یا با اندیشه هایی متفاوت اما اهدافی کمابیش نزدیک به یکدیگر در این جماعت ها به گرد هم آمده اند و با یکدیگر تبادل و هم اندیشی می کنند. بسیاری از این جماعت ها در دست شرکت های بزرگ اینترنتی نظیر یاهو، گوگل و غیره است که این امر طبعا از میزان خود انگیختگی و آزادی آنها می کاهد اما شاید گذرگاهی ناگزیر برای رسیدن به ایجاد شبکه های مستقل باشد.
بهر رو، چنین انجمن هایی، جایگاهی است که افراد بتوانند با یکدیگر همکاری کرده و تمرینی واقعی برای دموکراسی مشارکتی داشته باشند. سیاست در معنای جدید آن چیزی جز توانایی به مدیریت زندگی روزمره در تفاوت ها و تنوع های بی پایان آن نیست و این انجمن ها از بهترین ابزارها برای رسیدن به این هدف به حساب می آیند. با این وصف آنچه باید مد نظر داشت، این است که چنین انجمن هایی را نباید اشکالی سخت و نافی یکدیگر به شمار آورد، محیط وب ، محیطی است که می تواند سبب به هم پیوستن میلیون ها جماعت به یکدیگر شود و در عین حال هر فرد و کنشگری نیز می تواند در آن واحد در ده ها انجمن و گروه مختلف الکترونیک فعال باشد. آنچه اهمیت دارد این است که به ماهیت و اصل اساسی این موضوع که خود از نتایج انقلاب الکترونیک است، پی ببریم و باور داشته باشیم که اگر راهی برای جلوگیری از تمرکز های خطرناک قدرت در برابر جامعه وجود داشته باشد، و شاید بهتر باشد بگوئیم اگر راهی برای خروج از منطق «جامعه» به گونه ای که پس از انقلاب صنعتی و بر اساس اصل یکسان سازی و از میان بردن تفاوت برای رسیدن به تولید انبوه و بالا بردن مارژ سود تا بیشترین حد ممکن از طریق کالایی کردن همه چیزها و از میان بردن همه موانع اخلاقی وجود داشته باشد، شاید تنها همین راه استفاده از ابزارهای پیشرفته الکترونیک باشد.
در این راه هر چند نمی توان منکر اهمیت و طبعا آزادی هر فرد به اقدام به صورت فردی و به تنهایی شد، اما آنچه بی شک ضروری است، جمع شدن افراد برای شکل دادن به جماعت هایی قدرتمند تر در تولید و بازتولید اندیشه و از این راه ساختن تدریجی جوامعی انسانی تر باشد که بتوانند، «جامعه» مبتنی بر زور و الزام و از خود بیگانگی را به جامعه ای آزاد و مبتنی بر اراده داوطلبانه اعضای آن برای زیستن و برای با هم زیستن کند.
(یادداشت: ناصر فکوهی)