فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی (پنجاه و نُه):نظام‌های کروا اوماها

گروه مترجمان زیر نظر ناصر فکوهی

الیزابت کوپه‌ـ‌رُوژییه
ترجمۀ علیرضا قبادی

نظام‌های کروا اوماها

Crow- Omaha systems

از آغاز انسان‌شناسی خویشاوندی* نظام‌هایی که به‌عنوان «کروا اوماها» شناخته می‌شوند منبعی پربار برای بحث در این حوزه بودند. ل. ه. مورگان (۱۸۷۱) این نظام‌ها را که مشخصه آن‌ها داشتنِ نوعی متمایز از اصطلاح‌شناسی بستگان٭، بدون چندان توجهی به سطوحِ تبارشناختی بود، کشف کرد. تفسیری که از این اصطلاحات به دست داده شده با آمد و رفت مکاتب مختلف انسان‌شناسی تغییر کرده است. در نظریه تبار٭ (که اساساً نظریه‌ای بریتانیایی و تحت‌تأثیر آراءِ دورکیم† است) این نظام‌ها شکل‌دهنده نوعِ شدید و افراطیِ تک‌جانبه† هستند. در نظریه وصلت٭ (که عمدتاً نظریه‌ای فرانسوی و متأثر از نظرات موس† است) نظام‌های کروا اوماها با نظام‌های زناشویی٭ که بر اساس ممنوعیت‌های متعدد زناشویی بنا شده‌اند، هم‌خوانی دارند. در صورت‌گرایی امریکایی نظام‌های کروا اوماها از منطق رده‌بندی تبعیت می‌کنند و کاربرد آن‌ها به‌واسطه گسترش† اصطلاحاتِ خویشاوندی در نزد نویسندگان و یا تقلیل این اصطلاحات در نزد دیگران است. تفسیرهای دیگری نیز از نظام‌های کروا اوماها صورت گرفته‌اند.
اصطلاح‌شناسی‌ کروا اوماها به‌ترتیب با انواع مادرتباری† و پدرتباری† هم‌خوانی دارد. نام این اصطلاح‌شناسی از سرخ‌پوستانِ امریکای شمالی که این نظام‌ها نخستین بار در میان آن‌ها شناسایی شده بودند، گرفته شده است. ویژگی‌های آن‌ها خویشاوندی اشتیاق† در سطحِ والدینی است؛ یعنی برای پدر و عمو، و نیز برای مادر و خاله یک اصطلاح به کار می‌رود. در نوع اوماها، در نسلِ «خود»† عمه‌زاده‌‌ـ‌‌دایی‌زاده‌ها† نسلی نامتعارف هستند: بچه‌های دایی یک نسل بار می‌آیند و به‌عنوان «دایی» و «مادر» رده‌بندی می‌شوند، درحالی‌که در طرف پدری بچه‌های عمه به‌عنوان «خواهرزاده» ]پسری[ و «خواهرزاده» [دختری] رده‌بندی می‌شوند. در نسل‌های بعدی از همان منطق استفاده می‌شود؛ یعنی بچه‌های پسرِ دایی «دایی» و «مادر» خوانده می‌شوند، درحالی‌که بچه‌های دخترِ دایی (که «مادر» خوانده می‌شود) هم‌شیر (خواهر یا برادر) «خود» خواهند بود. از این رو مجموعه عمه‌زاده‌-‌دایی‌زاده‌ها و فرزندان آن‌ها در نسبت با «خود» در یک موقعیتِ مورب قرار می‌گیرند، آن‌هایی که مادرجانب† هستند یک نسل «بالا برده» می‌شوند و آن‌هایی که پدر جانب† هستند یک نسل «پایین فرستاده» می‌شوند. در نوع کروا جایگاه‌ها برعکس است، آن‌هایی که پدرگانی هستند یک نسل بالا برده می‌شوند و «پدر» و «عمه» نامیده می‌شوند، درحالی‌که آن‌هایی که مادرگانی هستند یک نسل پایین آورده می‌شوند و «بچه‌ها» خوانده می‌شوند.
ارتباطِ منطقی این اصطلاحات که از بسیاری از جوامعِ در اطراف جهان گزارش می‌شد، توجه انسان‌شناسان را از دیر باز به‌سوی خود جلب کرد و بدین‌ترتیب توجیه و تبیین متفاوتی در مورد آن ارائه شد. برای مورگان این اصطلاحات گواهی بر «زناشویی گروهی»† ، برای کوهلِر† شاهدی دال بر ازدواجِ دوم بیوه دایی، و برای دورکیم صرفاً دلیلی بر تفوق و برتری تبار پدر‌ـ‌‌راستا هستند. لاوی† (۱۹۳۴) اصطلاح‌شناسی اوماها را در حکم محصولِ پدر تباری می‌دانست که نظام برون‌همسری† طایفه‌ها† معرف و بیان‌کننده آن است، و رادکلیف ـ‌ براون٭ (۱۹۵۲) اصلی که خود واضع آن بود، یعنی همبستگیِ گروه هم‌شیرها و یکپارچگیِ دودمان† ، را در این مورد به کار برد و بدین‌ترتیب جایگاهِ فرد را نسبت به «خود» به دودمانی که نمایندگی می‌کرد پیوند داد، در مجموع اصطلاح‌شناسی در جایگاهی قرار گرفت که در خدمتِ تبار باشد.
این نکته آخر مورد نقد و انتقاد لوُنزبری (۱۹۶۴) قرار گرفت که به واسطه روشِ تحلیل صوری† که براساس قواعدی هم‌ارزش بنا شده بود، نشان داد که قاعده منطقی این نظام‌ها براساس یک محاسبه تبارشناختی بنا شده و از این رو اساساً و از بنیادِ خود نظام‌هایی جفت‌تبار است. در نوعِ اوماها، نامتقارن بودنِ [وضعیت] عمه‌زاده‌ـ‌دایی‌زاده به‌واسطه یک هم‌ارزشیِ بنیادی‌تر توضیح داده می‌شود که عبارت است از: در یک زنجیره خویشاوندیِ نسبی خواهر یک مرد به‌طور ذهنی در حُکمِ دختر وی است. اگر عمه من دختر وی فرض شود، پس انگار خواهرِ من و فرزندانِ وی خواهرزاده‌های من خواهند بود: آن‌ها مرا «دایی» صدا خواهند زد چون من دایی‌زاده آن‌ها هستم. این اصل در کلِ شبکه تبارشناختی مصداق پیدا می‌کند؛ در برخی مواقع این امر نمایان‌تر هم می‌شود و خواهر پدر در واقع «خواهر» خوانده می‌شود، یا دایی «پدر بزرگ» خوانده می‌شود (و در این مورد، دایی‌زاده‌ـ‌عمه‌زاده پدرگانی «نوه» خوانده می‌شوند). لوُنزبری در پی آن بود که این موارد را در قواعد ارث‌بری دنبال کند، موضعی که هریتیه (۱۹۸۱) به آن معتقد بود. از نظر هریتییِِر این اصطلاح‌شناسی خارج از رابطه اصلیِ خواهر برادری، و میان‌‌‌فرزندی بود. در نمونه اوماها، تفوق و برتریِ جنسِ مذکر با اصل نامتقارن بودن نسل‌ها ترکیب می‌شود و رابطه‌ای تبارشناختی در «تبار» بین مرد و خواهرِ وی به وجود می‌آید. در نمونه مادرـ‌جانبی کروا، قاعده برعکس است، در این‌جا خواهر بر برادر تقدم دارد و نسل‌ها به شکل معکوس نمونه اوماها زبان] دراویدی† دیده شوند و منطقه وسیعی از خویشاوندیِ نسبی را مشخص سازند که در آن ازدواج با کسانی که به واسطه تبار یا وصلت با یکدیگر نسبت دارند، ممنوع است.
هریتیه (۱۹۸۱) نشان داده است که وقتی این نظام‌های اصطلاح‌شناسی با ممنوعیت‌‌ها پیوند می‌خورند، ممنوعیت‌ها به سه شکل دیده می‌شوند: ممنوعیت ازدواج با خویشاوندِ خود‌تبار، ممنوعیتِ ازدواج با خویشاوندِ هم‌تبار†، و عدم تکرار ازدواج‌های پیشین. باوجود وصلت‌های متفرقی که در ظاهر بدان‌ها اشاره شد، چندین مطالعه در افریقا (که یکی از آن‌ها مطالعه مشخص و آگاهانه تبارشناسی بود) نشان از آن دارد که این سازمان و روش وصلت در یک چارچوبِ درون‌همسری از مبادله غیرقابل‌جایگزینِ خواهر، با تغییر در خطِ تبار در هر مبادله، و ازدواج با هم‌خون تا پنج نسل، به واقع کارایی دارد. از این دیدگاه ساختارگرایانه‌ این نوع سازمان وصلت به‌عنوان «نظام‌های نیمه‌ـ‌پیچیده» نام گرفته است (Héritier 1981, Héritier-Auge and Copet-Rougier 1990).

هم‌چنین نک.: اصطلاح‌شناسی بستگان، تحلیل مؤلفه‌ای، خویشاوندی، زناشویی، وصلت

برای مطالعه بیش‌تر
Barnes, R.H. (1984) Two Crows Denies it: The History of a Controversy in Omaha Sociology, Lincoln, Nebro: University of Nebraska Press
Dorsey, J.O. (1884) ‘Omaha Sociology’, Annual Report of the Bureau of American Ethnology 3:205–۳۷۰
Fletcher, La Flesche (1911) ‘The Omaha Tribe’, Annual Report of the Bureau of American Ethnology 27:17–۶۵۴
Héritier, F. (1981) L’Exercice de la parenté, Paris: EHESS, Gallimard, Le Seuil
Héritier-Augé, F. and E.Copet-Rougier (eds) (1990) Les Complexités de l’alliance I: les systèmes semi-complexes, Paris: Archives Contemporaines
Lévi-Strauss, C. (1965) ‘The Future of Kinship Studies’, Proceedings of the Royal Anthropological Institute, 13–۲۲
Lounsbury, F.G. (1964) ‘The Formal Analysis of Crow-and Omaha-type Kinship Terminologies’, in W.H. Goodenough (ed.) Explorations in Cultural Anthropology: Essays in Honor of George Peter Murdock, New York: McGraw-Hill
Lowie, R. (1934) ‘The Omaha and Crow Kinship Terminologies’, in Verhandlungen des XXIV. Internationalen Amerikanisten-Kongresses, Hamburg: Friederischen-de Gruyter
Morgan, L.H. (1871) Systems of Consanguinity and Affinity of the Human Family, Washington: Smithsonian Institution
Radcliffe-Brown, A.R. (1952) Structure and Function in Primitive Society, London: Cohen & West