پاره‌ای از یک کتاب(۱۳۶): شهرشرکت‌ها

ناصر فکوهی ، درسگفتاری درباره مفاهیم، آسیب‌ها و چشم‌انداز شهرشرکت‌ها، انتشارات انسان‌شناسی و فرهنگ، تهران، 1401، رقعی، 101 صفحه

اشکال مشابه شهرشرکت‌ها

ابتدا این سوال را مطرح می‌کنیم که اساساً چرا ما به اشکال مشابه شهرشرکت‌ها می‌پردازیم؟ پاسخ آن است که شناخت این اشکال مشابه و بررسی ویژگی‌های مشترکشان با شهرشرکتها، به ما کمک می‌کنند که دربارۀ موضوع مورد بحث، به شناختی نظری دست پیدا کنیم و چارچوبی برای ارزیابی شهرشرکت‌های موجود و کارکردشان در اختیار داشته باشیم.

در بخش حاضر، در دو قسمت به این اشکال شهری می‌پردازیم. در قسمت اول، شهرهای خوابگاهی (در قالب شهرهای خوابگاهی کارگری و دانشگاهی) را بررسی می‌کنیم. این شهرها در برابر شهر اصلی که فعالیت‌های روزانه در آن‌ مستقر است، صرفا ارائه‌دهندۀ مسکن یا خوابگاه به افراد اعم از کارگران، کارمندان و دانشجویان هستند و در علوم اجتماعی و برنامه‌ریزی شهری ذیل اشکال آسیب‌زا طبقه‌بندی می‌شوند. در بخش دوم به شهرهای پایدار و انواع آن‌ها (شهرهای سبزآبی، شهرهای پیاده و شهرهای هوشمند) می‌پردازیم که بر اساس رویکردهای متأخر مطالعات و برنامه‌ریزی شهری ساخته می‌شوند و اهدافی چون پایداری محیط‌زیستی، کاهش حمل‌ونقل موتوریزه، استفاده از فناوری‌های روز را دارند.

۱- شهر خوابگاهی

۱-۱ شهر خوابگاهی برای کارگران و کارمندان[۱]

ارائۀ محلی برای خواب، کارکرد اصلی شهرهای خوابگاهی است. البته نام رسمی این شهرها، شهر خوابگاهی نبوده است. کمبود مسکن و نیاز به کار از عوامل تکوین این شهرهاست و پیشینۀ ساخته شدن آنها در ایران به دهۀ ۴۰ و ۵۰ باز می‌گردد. اصطلاح شهر خوابگاهی بار معنای منفی دارد و منتقدان این سکونتگاه‌ها آن را مطرح کرده‌اند.

این مجتمع‌های مسکونی عموما تراکم بالایی دارند و در زمین‌هایی با مساحت کم ساخته می‌شوند؛ حیات آن‌ها به شهراصلی (مرکز کار) وابسته است. فعالیت در این شهرها محدود است؛ در این سکونتگاه‌ها صرفا چند مغازه برای رفع نیازهای روزمرۀ ساکنان وجود دارد. به همین دلیل می‌توان گفت که شهر خوابگاهی پدیده‌ای منفی در حوزۀ شهرسازی است. زیرا زمانی‌که ما بخش مهمی از کارکردهای یک شهر را کنار بگذاریم، با آسیب‌هایی روبه‌رو خواهیم شد.[۲]

بسیاری از این شهرها یا شهرک‌های خوابگاهی در فاصله‌ای از تهران ساخته شدند تا قیمت زمین کم باشد و از سویی بتوانند تراکم ساخت و ساز را در آن بالا ببرند و افراد زیادی را در آن‌ها جای دهند. از جملۀ آن‌ها در سال‌های پیش از انقلاب می‌توان به شهرک‌های اکباتان و آپادانا اشاره کرد. پس از انقلاب نیز این رویکرد در مناطقی که از تهران فاصلۀ بیشتری داشتند دنبال شد و شهرها و شهرک‌های جدیدی در فواصلی نزدیک یا حتی فواصلی نه‌چندان منطقی ساخته شدند.

یکی از مهم‌ترین تغییراتی که شهرشرکت‌ها را تهدید می‌کند، تبدیل شدن‌شان به شهرهای خوابگاهی است. یعنی این خطر وجود دارد که در کنار شرکت‌ها تنها یک خوابگاه وجود داشته باشد و کارکنان پس از کار، از این شهرها یا مجموعه‌های مسکونی تنها برای خواب و استراحت استفاده کنند. در نتیجه برای پیش‌گیری از چنین تغییری، لازم است که در طراحی این شرکت‌ها به تنوع کارکردی، زیبایی فضا، مقیاس‌های انسانی و کوچک توجه شود.

۲-۱ شهر دانشگاهی یا پردیس دانشگاهی[۳]

شهر دانشگاهی چنان‌که از نامش پیداست، سکونتگاه یا مجتمعی است که حول یک دانشگاه شکل گرفته است. در برخی از این سکونتگاه‌های دانشگاهی، مجتمع‌های آموزشی و اقامتی در کنار یکدیگر قرار دارند و در برخی دیگر این دو کارکرد از هم جدا هستند و در این‌صورت شهر دانشگاهی عملاً به خوابگاه تبدیل می‌شود.

هدف از ساخت شهرهای دانشگاهی اسکان دادن رایگان یا ارزان دانشجویان و کارمندان دانشگاه در فاصله‌ای نزدیک به دانشگاه است. از نمونه‌های شهر یا پردیس دانشگاهی کوی دانشگاه تهران است که صرفا کارکرد خوابگاهی دارد و به صورت محصور در مرکز شهر قرار گرفته است. نمونۀ دیگر پردیس دانشگاهی سیستان و بلوچستان است که از شهر اصلی، یعنی زاهدان، جداست و مجتمع‌های آموزشی و خوابگاهی به صورت محصور در برابر شهر قرار گرفته‌اند.

روشن است که از دلایل اصلی ساخت شهرهای خوابگاهی، یافتن راه‌حلی برای بحران مسکن است. از دهۀ ۱۳۴۰ تاکنون، میزان مهاجرت به شهر تهران از سراسر نقاط ایران به حدی انبوه بوده که به بحران مسکن دامن زده است. ساخت شهرک‌ها و مجتمع‌های خوابگاهی به عنوان راه‌حلی انتخاب شد که مسئلۀ مسکن مهاجران را حل کند، برای اسکان کارکنان و دانشجویان در نزدیکی محل فعالیت یا تحصیل‌شان چاره‌ای بیاید و شکل‌گیری غیررسمی سکونت‌گاه‌های اقماری را به حداقل برساند.

لازم است که ساخت این مکان‌های خوابگاهی را محدود کرد یا در ابتدای برنامه‌ریزی برای ساختشان، خوابگاهی بودن را کارکردی موقتی تلقی کرد. یعنی پس از مدتی بتوان کارکردهایش را تغییر و توسعه داد. تجربه نشان می‌دهد که شهرک‌های خوابگاهی پس از مدتی به سکونت‌گاه‌های واقعی تبدیل می‌شوند، همچون آنچه در اکباتان رخ داده است. در نتیجه باید با پیش‌بینی فضاهای لازم، امکان توسعۀ کارکردهای متنوعی کاری، آموزشی، فراغتی را در آن‌ها در نظر گرفت.

شهرهای خوابگاهی در حوزۀ شهرسازی و علوم اجتماعی، پدیده‌ای منفی تلقی می‌شوند و نگاهی آسیب‌شناسانه به آن‌ها وجود دارد. تک‌کارکردی بودن آن‌ها، جدا افتاده بودنشان از شهر، و بعضا محصور بودن‌شان شکلی از تقابل و حتی تنش بالقوه را میان آن‌ها و شهر اصلی پدید می‌آورد.

لازم است این سوال را از خود بپرسیم که چرا شهرهای موجود، مانند تهران، با وجود ظرفیت‌های موجودشان امکان اسکان دادن کارکنان و دانشجویان خود را در درونشان ندارند و چرا باید برای اقامت این گروه‌های اجتماعی شهرک جدیدی را ساخت. به نظر می‌رسد ساختن شهرک‌ها و شهرهای جدید زمانی قابل دفاع است که از ظرفیت‌های شهر موجود به حد بهینه استفاده شده است، و برای شهر جدید ویژگی‌های در نظر گرفته که در شهرهای موجود قابل توسعه نیست. در بخش بعدی می‌خواهیم به این گروه از شهرها بپردازیم.

[۱] dormitory town

[۲] این آسیب‌ها را هم نظریه‌پردازان مارکسیستی و هم پژوهشگران فمینیست بیان کرده‌اند و شهرهای خوابگاهی را مورد انتقاد قرار داده‌اند. شیوۀ شکل‌گیری شهرهای جدید خوابگاهی پیرامون شهرهای بزرگ، با هدف تولید مسکن برای کارگران، از ساختارهایی است که هانری لوفبور در کتاب «زندگی روزمره در جهان مدرن» آن را نقد می‌کند. او می‌نویسد ابتدا به نظر می‌رسد که ساخت مسکن به منزلۀ حقی برای کارگران در نظر گرفته شده است؛ اما ساخت مسکن از سوی دولت نه به مفهوم محل سکونت (به معنای اصیل خویش) و نه به منزله حقی برای این قشر از جامعه نگریسته می شود. به نظر لوفبور مشکل مسکن هنوز بهترین سال‌های مردمی متعلق به یک گروه اجتماعی را قربانی می‌کند… این مردم باید ابتدا در جایی سکنی گزینند تا حق زندگی را به دست آورند و بعد اگر به طور کامل فرسوده نشوند می‌توانند شروع کنند به فکر کردن دربارۀ زندگی. ایلای زارتسکی (Eli Zaretsky) هم شهر خوابگاهی و اقماری را بستری برای به روزمرگی کشیدن زنان خانه‌دار می‌داند؛ زیرا به نظر او زن را در قلمروی خصوصی محدود و فراغتش را به تماشای تلویزیون تنزل می‌دهد

[۳] university campus