هارون یشایایی به روایت ناصر فکوهی، نشر گهگاه، ۱۴۰۲
ناصر فکوهی- جناب یشایایی ممنون از وقتی که در راستای پروژه «انسانشناسی تاریخی فرهنگ معاصر ایران» در اختیار ما قرار دادید. گفتگوی ما در باب زندگی، کار و نقش شما در فرهنگ ایران در طول تقریبأ ۶۰ سال زندگی است. شما متولد ۱۳۱۴ در تهران، محله «عودلاجان» هستید و بسیار زود از سنین جوانی فعالیت سیاسی و فعالیتهای فرهنگی و هنری را آغاز کردید و در حوزهی سینما و تهیهکنندگی، کارگردانی و فیلمهای داستانی و تبلیغاتی متمرکز شدهاید و حضورتان در این مدت حضوری پیوسته بوده است. بر این اساس به دلیل این که عمر حرفهای و کاری شما نیمی قبل و نیمی بعد از انقلاب بوده – اهمیتِ صحبت از دوران قدیم و جدید ایران مدرن در این پروژه- صحبتهای شما با ما در نوع خودش حائز اهمیت و شنیدنی خواهد بود. شما به اقلیت کلیمی ایران تعلق دارید که یکی از قدیمیترین فرهنگهای ایرانی با سابقهای چند هزار ساله هستند – جمعیت این اقلیت به ویژه بعد از انقلاب کمتر شد و امروز یکی از کوچکترین اقلیتها هستند که نقشی بزرگ در تاریخ فرهنگ ایران داشتهاند- و لازم است در این باره صحبت شود. اولین سوال من از شما مشخصأ درباره اوایل زندگی و کودکی شماست. لطفأ از کودکیتان بفرمایید.
-همانطور که شما فرمودید من در سال ۱۳۱۴ در تهران –در محلهی سنتی کلیمیانِ تهران، منطقه «عودلاجان» – و در یک خانوادهی پُراولاد کلیمی به دنیا آمدم. خاطره خاصی از کودکی ندارم تا زمانی که به مدرسه رفتم.
+ شغل پدرتان چه بود؟
-پدرم زمانی که سه ماهه بودم در سن ۴۸ سالگی فوت کردند. ایشان در محلهی کلیمیان، قصابِ «کاشر» – کاشر ذبح شرعی دام و پرنده در فقه یهود است- بوده و بعد از فوت ایشان مادرم و بعد برادر بزرگترم ما را اداره کردهاند و زندگی با همه سختیها در صمیمت میگذشت.
+ محلهی «عودلاجان» که صحبتاش شد محلهی کیلیمان به صورت خاص بوده است یا اکثریت جمعیت آن کلیمیان بودهاند؟
-تهران عصر قاجاریه از پنج محله تشکیل میشد: محلات عودلاجان، سنگلج، ارک، بازار و چالمیدان. محلهی «عودلاجان» یکی از آن پنج محله است که بخش کوچکی از آن را محله کلیمیان میگفتند و یهودیان جمعیت کمی از محله «عودلاجان» بودند. گفتهاند که «عودلاجان» قبل از توسعهی شهر تهران بزرگترن و پرجمعیتترین محلات تهران قدیم بوده است و هم اکنون با وجود آسیبهایی که در اثر بازسازی محلات فرسودهی تهران دیده است باز هم فعال و ماندگار است.عودلاجان، محلهای خاص به آن صورتی که در «گِتو»های اروپا میبینید، نبود گتو به محلههای یهودیان در اروپا مخصوصأ لهستان و بعدها در آلمان و فرانسه گفته میشد. این محلات در اروپا با دیوارها و دروازهها از شهرها مثلأ ورشو جدا میشد و همه ساکنان آن را یهودیان تشکیل میدادند و یهودیان اروپا حق سکونت در محلهای دیگر را نداشتند. محلات کلیمیان در ایران چنین نبود و میتوان گفت در گوشهای از شهر یهودیان با دیگر شهروندان زندگی میکردند، «عودلاجان» چند محله و در قلب تهران بوده است یعنی تهران با «عودلاجان» شکل گرفته است. «امامزاده یحیی»، «مروی»، «سرچشمه»، «سرقبرآقا»، «سیداسماعیل» و «امامزاده زید» همه محلات این محلهی بزرگ «عودلاجان» بوده و محلهی کیلمیان در مرکز این محلات قرار دارد. نشانههایی موجود است که قبل از این که تهران دارالخلافه شود (یعنی بیش از دویست سال پیش) یهودیان در عودلاجان زندگی میکردند. جمعیت یهودی در شهرهای دیگر هم پراکنده بودند که برخی از آنان به مرور در عودلاجان ساکن شدند.
+ به جز این محله در آن سالها جای دیگری هم به عنوان محلهی یهودیان بوده است؟
-قبل از سال ۱۳۲۰ خیر، یهودیان صرفأ در آنجا زندگی میکردند و فقط یهودیان نبودند، مسلمانان هم بودند، همین الان هم که شما بروید تعدادی کلیسای یهودیان هست، مسجد مسلمانان هم کنارش هست. یعنی جدا نبوده و مسلمانان هم حضور داشتند و حتی مسلمان در آن محلهای که محله یهودیان لقب داشت خانه داشتند. و آن تصوری که از جدایی کامل محلهی یهودیان در سالهای قبل از ۱۹۴۷ و پایان جنگ جهانی در ورشو، برلین حتی هلند و انگلیس وجود داشت، نبود.
+ در ایران به آن «یهودیه» میگفتند. یعنی جاهایی که محله و منطقه خاص یهودیان بوده است.
-خیر در اینجا محلاتی بود، که خودِ یهودیان انتخاب میکردند آنجا باشند در حالی که در اروپا مجبور به اقامت در یک «گِتو»ی مشخص بودهاند. در محلاتی که یهودیان بودند به دلیل این که کنیساهایشان بود، عبادت معمولیشان را میخواستند انجام بدهند، قصابیهای «کاشِر» و غذاهای مربوط به خودشان بود، مدارسشان و احتمالأ مدارس مذهبیشان آنجا بود، و اینها به دلیل این که بتوانند از این امکانات استفاده کنند جمع بودهاند نه این که حاکمیت مجبورشان کند که اینجا باشند. مثلأ در «گِتو»ی ورشو میبینید که دولت لهستان یهودیان را مجبور کرده است، و یک دورهای «گِتو»ی ورشو ۳۵۰ هزار نفر جمعیت دارد. که اینها همه مجبور به اقامت در این «گِتو»ی کوچک بودند. ولی در اینجا این گونه نیست و محدودیتی وجود ندارد. مسلمانها در محله کلیمیان هستند و این فرهنگ جاری بین مردم بوده است که ما نظیرش را در محله «عودلاجان» میبینیم. در قسمتی از محله «عودلاجان» زرتشتیها هم ساکن بودند و محلهی عربها را دارد.
+ داشت یا دارد؟
-داشت ولی به هر حال هنوز اسمش هست. ولی بافت جمعیتی در «عودلاجان» به طور کلی تغییر کرده است. اکنون «عودلاجان» بیشتر حاشیه نشین و مهاجر نشین است و البته بیشتر محل کسب و کار شده است. در هر صورت زندگی در محله کلیمیان این گونه بود که بیشتر مردم و ساکنین و اکثریت کسبه این محل یهودی بودند. اکثرأ یهودی بودند و نه مطلقأ یهودی. همانطور که عرض کردم تفاوتی که به لحاظ مردم شناسی میتوان بین «گِتو»ها و محله های کلیمی در ایران فرض کرد. در تهران، اصفهان، شیراز، یزد وکرمانشاه در همه اینها محله یهودیان وجود دارد ولی به آن صورتی که در «گتو»های اروپا میبینیم خیر. اینها جمعهایی هستند که برای استفاده از تسهیلات و شناسایی همدیگر، ارتباطات خانوادگی، ازدواجها و مرگ و میرشان و… گرد هم جمع شدهاند.