«انسانشناسی تصویری و فیلم اتنوگرافیک»/ گردآوری و ترجمه ناصر فکوهی، انتشارات آبی پارسی، ۱۴۰۳
فیلم مستند بین دو جنگ جهانى
به برکت فلاهرتى در فاصلۀ دو جنگ جهانى، تعدادى از فیلمهاى مستند در کشورهاى مختلف تولید شدند. در این زمینه مىتوانیم به کتابهایى در زمینهٔ مستندسازى در انگلستان، کانادا، بلژیک، نخستین فیلمهاى مردمنگارانه فرانسه و به کتب ایتالیایى در این زمینه اشاره کنیم.
در انگلستان، سینماى «اجتماعى» مستقیماً زیر نفوذ آثار فلاهرتى بود؛ بدین ترتیب در حدود سال۱۹۳۰، فیلمهایى مستند دربارۀ ماهیگیرانى که در دریاى شمال کار مىکنند، ساخته شدند؛ همچنین مىتوان به مستندهایى دیگر همچون پست شبانه، دربارۀ قطار پستى لندن به ادینبورگ اشاره کرد. ادارۀ فیلم کانادا ساختن چندین فیلم قابل توجه را امکانپذیر کرد. در بلژیک نخستین فیلمهاى روستایى، بوریناژ و سمفونى شبانى، به ترتیب در سالهاى ۱۹۴۱ و ۱۹۴۴ ساخته شدند. در هلند دو فیلم از جالبترین فیلمهاى مستند یکى به فعالیتهاى باتلاقزدایی و دیگرى به جنگ اسپانیا (زمین اسپانیا) اختصاص داشتند. در ایالات متحد چندین فیلم مستند نیز به جنگ ۱۹۳۹ – ۱۹۴۵ اختصاص داشتند؛ پیروزى غریب بر ابهام و دوگانگى در ارزشهاى اخلاقى آمریکایی تأکید داشت (این فیلم داستان دو خلبان هواپیما بمبافکن بود، یکى از آن دو سیاهپوست و دیگرى یهودى بود و آنها در بازگشت به ایالات متحد، نمىتوانند کارى براى خود در شرکتهاى هواپیمایى غیرنظامى، که در آن زمان سیاهان و یهودیان را به درون خود راه نمىدادند، بیابند). در همین دوره، موج فیلمهاى مستند دربارۀ سرزمینهاى عجیب به راه افتاد که در اینجا اشارۀ ما صرفاً براى آشکارکردن اثرات سوء آنها و توهینهایى است که در آنها سبب شد تا اندازهای توسعۀ فیلمهاى مردمنگارانه با مشکل روبهرو شود.
در فرانسه، لئون پواریه فیلم مستند سفر دریایى سیاه را ساخت که ادعاى مردمنگارانه بودن نداشت؛ اما با وصف این از ارزش زیادى برخوردار بود.
اما دو سینماگر پیشتاز در فیلم مردمنگارى، مارسل گریول و پدر اوریى، بودند که هر دو از دانشجویان مارسل موس به حساب مىآمدند. هرچند موس خود هرگز فیلمى تهیه نکرد؛ اما نقشى واقعاً پیشرو در این زمینه داشت؛ زیرا بیش از هر کس دیگرى بر اهمیت فیلم مردمنگارانه تأکید کرد. او ابایى از آن نداشت که به دانشجویان خود استفاده از این فن را توصیه کند؛ اما متأسفانه در آن زمان وسایل مادى براى این کار مشکلات زیادى به همراه داشتند زیرا درآنواحد هم بسیار گرانقیمت بودند و هم بسیار دستوپاگیر. مارسل گریول که گروهى از مأموریتهاى علمى را در افریقاى غربى سازماندهی کرده بود، فکر خوبى به ذهنش رسید و آن این بود که دوربینى را به همراه وسایلش به آنجا ببرد و در حدود سال۱۹۳۶، در نزد دوگونها نخستین فیلمهاى مردمنگارانه را تهیه کند. گریول دریافته بود که بهوسیلۀ سینما مثلاً مىتوان ثبت رقصها را امکانپذیر کرد و در رسالۀ خود، که به نقابهاى دوگون اختصاص داشت، براى نخستین بار در یک کتاب علمى قابى را جایداده بود که در آن صفحهاى بازتولید صداى موسیقى طبلها را ممکن مىکرد و آن را به گوش مىرساند. پدر اوریى نیز که به اقیانوسیه رفته بود، به نوبه خود در میان ملانزىهاى جزایر سلیمان، یک فیلم مستند بسیار پُرارزش با عنوان گذار بوکا تهیه کرد. گذشته از این مىتوان در خارج از چارچوب دقیقاً مردمنگارانه به رنه کلمان، فیلمساز فرانسوى، اشاره کرد که پس از فارغالتحصیلشدن از مؤسسۀ مطالعات عالى سینمایى، براى باستانشناسى در عربستان سعودى به کار مشغول شد و یک فیلم ۱۶میلىمترى رنگى با عنوان عربستان ممنوع ساخت که چندین تصویربردار داشت.