آکادمیسم و حضور رسانه ای در عصر انقلاب اطلاعاتی/ (بخش دوم)

 

موقعیت رسانه‌ها و ژورنالیسم

با توجه به این دو محور می‌توان به خوبی درک کرد که چگونه آکادمیسم کلاسیک یعنی همان اشرافیت علمی که به دلیل اشرافیت خود، صاحب امتیازات مادی بی‌شمار و محسوسی نیز بود و هست، در برخورد با پدیده  ژورنالیسم چنین واکنش‌های تندی از خود نشان می‌دهد. ژورنالیسم دقیقا در نقطه معکوس با آکادمیسم قرار می‌گیرد:  فضای روزنامه، فضایی عمومی است: جایی که همچون خیابان و کوچه و برزن، همه چیز کنار یکدیگر چیده شده است: صفحه حوادث با روزمرگی مبتذل خود، در کنار صفحات اقتصادی یا سیاسی یا ورزش و اخبار متفرقه. روزنامه عرصه روزمرگی و زمانی است که در ناپایدار بودن تعریف شده و از این رو با اشرافیتی که خود را در «تبارمندی»، «اصالت» و تداوم و سرنوشت از پیش معلوم تعریف می‌کند، فاصله بی‌اندازه ای می‌گیرد. روزنامه بر کاغذهایی بی‌ارزش چاپ می‌شود و شکل آن  در مقایسه با کتاب‌های نفیس دانشگاهی شکلی توده‌وار و عامه‌پسند است. روزنامه فضایی است که همه کس در هر لحظه و زمانی از راه می‌رسند ، می‌نشینند، بلند می‌شوند، با صدای بلند حرف می‌زنند.  درون تحریریه‌ها، اثری از نظم و وقار و برخوردها و رفتارهای احترام‌آمیز دانشگاهی نیست، آدم‌ها با شتاب حرکت می‌کنند، با شتاب حرف می‌زنند و با شتاب عمل می‌کنند. نوعی  سرسری بودن، ظاهرا قاعده است و  نوعی سرخوشی و ‌بی‌دغدغه بودن، که خود در تضادی اساسی با سرعت و شتاب برای رساندن مطالب به چاپخانه و به چاپ رساندن و روی کاغذ ثبت کردن آن‌ها را نشان می‌دهد. همه اینها گویای نبود اشرافیتی است که دانشگاه بسیار به آن می‌بالد. تصویر وقار و اندیشیده سخن گفتن و به آرامی حرکت کردن و با طمانینه سخن گفتن و نگاه‌های پُر‌معنا و خاموش و کند شدن زمان و رفتارها در نوعی حرکات کش‌دار و مناسکی میان استاد و دانشجو که ظاهرا میراث قرونی سپری شده اما جای گرفته در اعماق اذهان کهنه و از کار افتاده است.

و در آنچه به گفتمان‌ها و زبان خاص دانشگاهی یا ژورنالیسم برمی‌گردد نیز همین تضاد کاملا میان دانشگاه کلاسیک و ژورنالیسم قابل مشاهده است: روزنامه جایی است برای سخن گفتن به زبان همگان، برای همگان. ابزاری دموکراتیک برای بیان و برای فهم‌پذیر کردن همه چیز به زبانی کاملا بی‌پیرایه برای”تعمیم دادن و رواج“ علم که معنای دیگرش در اختیار قرار دادن علم برای عوام و برای همه کسانی است که قاعدتا نمی‌بایستی به این حریم وارد می‌شدند:  فضای مقدسی که باید محافظت می‌شد و زبان مقدسی که باید از گویش‌های نامحرم در امان می‌ماند و گوش‌های خود را نیز بر زبان‌های نامحرم می‌بست.

 

چشم‌اندازها

تمام این موارد در دوران اطلاعاتی و انقلاب انفورماتیک که به رسانه‌ای شدن شتاب‌زده و بی حد و مرز جهان کشیده است معنای خود را از دست داده‌اند. جهان به درون گردبادی از نشانه‌سالاری و به تعبیر رولان بارت درون بمبارانی از نشانه‌ها فرو رفته است که همه اشرافیت‌ها را به زیر پا گذاشته و روزمرگی و شتاب، بی‌فضایی( یا نامکانی به تعبیر مارک اوژه) و همه فضایی را بدل به قواعد اصلی خود کرده است. همان گونه که زبان را نیز از یک ابزار اشرافی و در خدمت اشراف به ابزاری مردمی و در خدمت مردم تبدیل کرده است. زبان دیگر وجود خارجی ندارد زیرا هر زبان خود به هزاران زبان تقسیم شده است: اشرافیت دیگر نمی‌تواند ضابطه‌مندی خود را به زبان‌های شخصی تحمیل کند و علم نیز به ناچار از این روند تبعیت کرده و زبان و فضا‌های خود را تغییر داده است.

زبان علم امروز، لااقل به گونه‌ای که می‌توان آن را در پیشرفته‌ترین آکادمی‌های جهان توسعه‌یافته مشاهده کرد، دیگر زبانی محدود و بسته نیست. و فضای علم نیز صرفا به دانشگاه و محیط‌های دانشگاهی محدود نمی‌شود. دموکراتیزاسیون علم نه فقط آن را در سطح تمام اقشار اجتماعی گسترده است بلکه زبان‌های شخصی مولفان و دانشمندان را نیز همچون روش‌های آن‌ها به تعداد بی‌شماری رسانده است که دیگر قابل کنترل کامل از سوی نهادهای قدرت نیستند. و افزون بر همه اینها، علم خود را بر روی فضاهای مجازی در روابط الکترونیک نیز گسترده است و شاید همین امر مهم‌ترین نکته‌ای باشد که بتوان در این گفتار بر آن تاکید کرد.

موقعیت کنونی و آتی ‌علم به گونه‌‌ای است که به ناچار باید خود را با جهان شبکه‌ای انطباق دهد. این جهان بر اساس ارتباطاتی  شکل می‌گیرد که به صورت هم زمان میان تعداد بی‌شماری از اندیشمندان شکل می‌گیرد و کنش متقابل بر روی این شبکه به صورت دائم و پویا در تداوم است. تعداد مقالات و کتاب‌هایی که امروز بر روی شبکه به صورت رایگان در اختیار همگان قرار دارند هر روز رو به افزایش است و به این ترتیب علم دیگر نمی‌تواند در چارچوب‌های تنگ و بسته خود و در پشت اشرافیتی بسته باقی بماند. علم امروز تنها در کنش‌های متقابل و آزاد می‌تواند معنی دهد و نه دیگر در فضاهایی انحصار‌یافته و هنجارمند و زیر کنترل قدرت. از این لحاظ حضور رسانه‌ای برای اندیشمندان و متفکران علمی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این حضور را نباید صرفا ، حضوری برای تعمیم و گسترش علم به شمار آورد، بلکه باید بیشتر آن را در خدمت شکل‌گیری ایده‌ها و  شکوفا شدن آن‌ها نیز ارزیابی کرد. ایجاد  صفحات وب امروز به یک ضرورت برای تمام کسانی تبدیل شده است که مایل هستند در تماسی مستقیم و دائم با یکدیگر و با پنداره‌ها و نظریات یکدیگر باشند.

با توجه به این نکات  باید یک بار برای همیشه بر این نکته تاکید کرد که دوران فضاهای تعریف شده و بسته و زبان‌های اشرافیت علمی به سر رسیده است و تلاش برای حفظ این موقعیت‌های انحصاری نه تنها کمکی به حفظ اعتبار و شان آن‌ها نخواهد کرد بلکه در نهایت آن‌ها را محکوم به حاشیه‌ای شدن و اضمحلال می‌کند. این امر هر چند در مورد تمام علوم صادق است، اما با ضرورتی دو چندان در مورد علوم اجتماعی مطرح است.

علوم اجتماعی  به مثابه علومی که تغییر اجتماعی و بهبود موقعیت‌های انسانی را هدف اصلی خود قرار می‌دهند، نمی‌توانند نسبت به تغییرات رادیکالی که انقلاب انفورماتیک در سازمان‌یافتگی جهان به وجود آورده و با شتابی هر‌چه بیشتر به وجود می‌آورند، بی‌اعتنا باشند. حضور بر شبکه و در مطبوعات و سایر رسانه‌ها، امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت و ضرورت دارد و دیگر نمی‌توان ‌به این حضور با نگاه تحقیر‌آمیزی نگریست که علم را خاص ‌محافل و حلقه‌های تنگ و کوچک دانشمندان ‌می‌داند.  دموکراتیزاسیون علم، موضوعات علمی و تصمیم‌های مربوط به علوم را به مسائلی ‌بدل کرده است که جامعه در کلیت خود هر چه بیشتر تمایل به دخالت در آن‌ها و در روندهای تصمیم‌گیری مربوط به آن‌ها دارد. این نکته نیز که جامعه اطلاعاتی با به وجود آوردن امکانات فناورانه به گذار از دموکراسی غیر‌مستقیم مبتنی بر تفویض اختیار به نمایندگان را به  دموکراسی مستقیم مبتنی بر نظر‌دهی و دخالت تمامی افراد جامعه فراهم می‌کند، ‌نباید از نظر دور داشت.

آنچه بیش از پیش سیاست الکترونیک ‌نام گرفته است، در حقیقت راه و روشی برای این نوع ازدموکراسی مستقیم یا مشارکتی است و ما به ازای عملی این امکان، نیاز و تمایل هر چه بیشتر مردم در همه سطوح به شرکت در مباحث علمی نیز هست. امروز ما با تعداد هر‌چه بیشتر از کسانی روبرو هستیم که فراتر از برچسب‌ها و ‌مدارک علمی که مهر قدرت را بر خود دارند ‌مایلند ‌از تمام مکانیسم‌ها و واقعیت‌هایی که در پشت مباحث علمی – کاربردی وجود دارد. از جمله از پی‌آمدهای کوتاه و دراز مدت اجتماعی – سیاسی و فرهنگی آن‌ها که مستقیما به علوم اجتماعی مربوط می‌شوند، آگاهی داشته باشند و به این منظور از تمام امکانات الکترونیک از جمله از مترجم‌های الکترونیک، دائرالمعارف‌های قدرتمند بر شبکه و حتی از امکانات ‌موتور‌های جستجو‌گری که به کلیه پرسش‌های کاربران خود  به صورت رایگان و یا با حداقل بها پاسخ می‌دهند برخوردارند. از این گذشته آموزش الکترونیک همراه با تعامل دو طرفه که امروز در آغاز کار است با گام‌های بسیار بلند و شتاب‌زده در حال گسترش است و فضاهای دانشگاهی دیگر نمی‌توانند خود را در محدوده‌های فیزیکی منحصر به فرد حفظ کنند و لذا باید خود را برای رودررویی با مخاطبانی هر‌چه بزرگتر و عمومی‌تر آماده کنند.

در نهایت می‌توان امیدوار بود که فناوری‌های اطلاعاتی به رغم خطراتی که برای انسان‌ها و آزادی آن‌ها به وجود آورده‌اند، پادزهر خود را درون خویش داشته باشند و امکان دهند که از خلال حضور رسانه‌ای و شبکه‌ای به سوی بهتر شدن موقیعت‌های انسانی پیش رویم. آنچه شاید بتوان از دانشجویان و همه کسانی که به گونه‌ای از فضاها و زبان‌های اشرافیت علمی رانده شده‌اند ، آن است که با حضور هر‌چه موثر‌تر خود در عرصه عمومی، در رسانه‌ها و در همه اشکال شبکه‌ای که بتواند تاثیر‌گذاری اجتماعی آن‌ها را افزایش دهد امکان و زمینه دگرگون شدن و تخریب اشرافیت دانشگاهی را که امروز خود بدل به یکی از بزرگترین موانع بر سر راه رشد علم و کاربردی شدن آن نیز هست، فراهم آورند.